حافظه تاریخی ملل مختلف، نام علیبابا را گاهی بهعنوان ماجراجویی به خاطر میآورد که همراه سندباد به سفری پرمخاطره میپیوندد و به گوشهوکنار ناشناخته این جهان سرک میکشد؛ گاهی هم او را از قصههای هزارویکشب و بهعنوان هیزمشکن تهیدستی میشناسد که بهصورت اتفاقی، به مقابله با دزدان یک گنج اساطیری میپردازد. این شخصیتها (در هر دو مسیر داستانی) در هزارتوی وقایع، اسیر اتفاقات هستند و با کمک دیگران و خوشاقبالی راهی برای رسیدن به مقصد پیدا میکنند.
اما کاراکتر علیبابا هویت، شخصیت و روایت خلقشده مخصوص به خودش را دارد.
علیبابا سبک زندگی مدرن و امروزی دارد؛ اگرچه متعلق به زمان و مکان خاصی نیست.
او مرد همیشهجوانی است که درک عمیقی از جریان زندگی روزمره دارد؛ خوب میداند که برای «باورشدن» باید میزان درک خود را از ذهنیات شنونده و بینندهاش نشان دهد. او با نمایش این آگاهی، دیگران را با خود همراه میکند.
در مسیر این همراهی، او متکلموحده نیست و با دیگران دائما در تعامل است. تعامل او با دیگران شبیه به تعامل دو آشنای قدیمی است؛ ارتباطی دوطرفه که در آن طرفین احساسات خود را بروز میدهند. علیبابا میخندد و میخنداند؛ به شوق میآید و به شوق میآورد. از تکیهکلامها، زبان بدن، خطوط چهره و واکنشهای او میشود فهمید که برای ظرافتهای رفتاری، کلامی و حسی احترام قائل است.
علیبابا همرنگ جماعت نیست؛ متفاوت عمل میکند و براساس برشهایی از زمان و مکان و رویدادها، جریانهای نو میسازد و از آنها برای ارتباطگرفتن استفاده میکند. در همین جریان سیال از رویاها، داستانها، مطلوبها و تمام آنچه که برایش خواستنی است، با دیگران صحبت میکند و آنها را هم به رویاپردازی و تلاش برای تحقق این رویاها دعوت میکند.
اطرافیانش این مرد همیشهجوان را شعفبرانگیز و شگفتیساز میدانند. او اشتیاق دیگران برای مواجهه با مفاهیم پیشبینیناپذیر و غافلگیرکننده را درک میکند و خوب میداند چه چیز آنها را سر ذوق میآورد و برایشان مایه شگفتی میشود.
او متوجه است که دلیل سرخوشی و شگفتی همه افراد یکسان نیست؛ از همین رو تنوعدوست و تنوعساز است. او میداند که دنیا از زاویههای متفاوتی دیده میشود و هرکدام از صاحبان این نگاهها، به زبانی نیاز دارند که مخصوص خودشان باشد؛ پس برای هرکدام نسخهای منحصربهفرد میآفریند.
در مسیر بلوغ مسکات علیبابا، این ویژگیها او را از یک سوژه انتزاعی تبدیل به سوژهای قابل لمس و درک برای مخاطب خواهد کرد که:
- میتوان با او معاشرت کرد و با او دوست شد؛
- میتوان او را باور و از او دفاع کرد؛
- میتوان از او انتظار شگفتیسازی و مواجهه با چیزی فراتر از مختصات پیشبینیپذیر داشت.
ریشههای هویت مسکات علیبابا
مسکات علیبابا در آرکتایپ جادوگر ریشه دارد. هدف جادوگر، تحقق رویاهاست و برای رسیدن به این هدف، چشمانداز روشنی تعریف کرده و آن را تماموکمال زندگی میکند. او رویاپرداز و خالق لحظههای جادویی است. معتقد است که غیرممکن وجود ندارد و فکرکردن به غیرممکن، صرفا یک محدودیت ذهنی است. او تواناییهای متعددی دارد و دروازه ورود به جهانی جدید از تجربیات است. در یک کلام، او متحولکننده و متحولشونده است.
فرم مسکات
برای ظاهر شدن در قامت یک جادوگر با هسته مرکزی تحولگرایی، لازم است فرم هم مختصات هویتی را تکمیل کند. فرم مسکات علیبابا ضمن پایبندی به عناصر هویتساز، از یک الگوی متحولشونده پیروی میکند و بر اساس این الگو، در بند هیچ قالب و فرمی قرار نمیگیرد، به هر شکلی در میآید و وارد هر دنیایی میشود.
بنابراین مسکات علیبابا به فرمها و قالبهای گوناگونی در میآید، درحالیکه عناصر هویتساز در آن ثابت هستند و همه نسخهها و فرمهای مسکات را به هم مرتبط میکنند.
راهنمای ما در انتخاب قالب و فرم حضور و بروز مسکات متناسب با هر فعالیت ارتباطی، یک ماتریس سهبعدی با ابعاد زیر است:
- بعد اول این ماتریس، میزان سادگی و پیچیدگی طراحی است؛ از یک اجرای پر از جزییات گرفته تا چند خط و تاش ساده و حداقلی؛
- بعد دوم تکنیک اجرایی است؛ از انتخاب میان اجرای دوبعدی یا سهبعدی گرفته تا اجرا در قالب تکنیک آبرنگ یا ترام؛
- بعد سوم ما را در حوزه موقعیت مسکات راهنمایی میکند. موقعیت بهمعنی برشی از زمان و مکانی است که مسکات در آن با مخاطب ارتباط میگیرد؛ بهعنوان مثال، موقعیت رئال در زندگی روزمره، موقعیت تاریخی، حضور در فضا و سیارات دیگر، متاورس و بازیهای نوستالژیک.