این اثر را بهداد رنجبر برای هزارویک سفر (مسابقه سفرنامهنویسی علیبابا-۱۴۰۱) ارسال کرده و در مجله گردشگری علیبابا منتشر شده است. موقعیت، بیرونی، شب، خیلی سرد هیچکس جز استفان که نگهبان یک پارکینگ است دوروبرمان نیست. آنچنان سکوتی در خیابان حکمفرماست که صدای نفسهای خودم را نیز میشنوم. پشت سرمان ایستگاه قطاری است که ساعتهاست […]
سفرنامه
این اثر را صبا مدنی برای هزارویک سفر (مسابقه سفرنامهنویسی علیبابا-۱۴۰۱) ارسال کرده و در مجله گردشگری علیبابا منتشر شده است. تقریبا هیچ چیز این سفر درست از آب درنیامد. ارشد جایی اواخر سفر گفت مادرِ طبیعت اینبار «آقاشونو فرستاد.» ساعت ۶:۳۰ صبحِ روزی وسط مرداد، در ترمینال شرق تهران سوار اتوبوسی به مقصد آمل […]
این اثر را حامد کاشانی برای هزارویک سفر (مسابقه سفرنامهنویسی علیبابا-۱۴۰۱) ارسال کرده و در مجله گردشگری علیبابا منتشر شده است. هجدهم برجِ حَمَل سنۀ ۱۴۰۱ شمسی نیمه شب، وداع کوتاهی با پدر و مادر میکنم. بارِ مختصر سفر میبندم و با ماشین اخوی راهی فرودگاه امام میشویم. تجربه میگوید خداحافظی را نباید الکی کش […]
این اثر را نیکتا خرامان برای هزارویک سفر (مسابقه سفرنامهنویسی علیبابا-۱۴۰۱) ارسال کرده و در مجله گردشگری علیبابا منتشر شده است. کولههایمان را وزن کردیم و سوار ماشین شدیم. ساعت ۴:۳۰ صبح از محلهی سهروردی تهران که هیچ شبیه روزهای پر سروصدایش نیست، راه افتادیم. دلهایمان شبیه گرگومیش دم صبح بود. همزمان امید و ترس […]
این اثر را مسعود صفری برای هزارویک سفر (مسابقه سفرنامهنویسی علیبابا-۱۴۰۱) ارسال کرده و در مجله گردشگری علیبابا منتشر شده است. صفرنامه وَرزنه نکته: اسامی که در سفرنامه آمده، مستعار است. یکی نیســت به من بگویــد: «آدم عاقل! آدم برای خوردن یک لیوان شــیر که نمیرود یک گاو بخرد.» می خواســتم چند دقیقهای کویر را […]
این اثر را امیرحسین بهروزی برای هزارویک سفر (مسابقه سفرنامهنویسی علیبابا-۱۴۰۱) ارسال کرده و در مجله گردشگری علیبابا منتشر شده است. «طِلال مَحشِری کِردِن.» این جمله را سعید به عثمان گفت و هر دو طوری زیر خنده زدند که دندانهایشان پیدا شد. سعید و عمر را در قشم پیدا کرده بودم. ماهیگیر بودند. با این […]
این اثر را علی ابوترابی برای هزارویک سفر (مسابقه سفرنامهنویسی علیبابا-۱۴۰۱) ارسال کرده و در مجله گردشگری علیبابا منتشر شده است. حالا چطور باید به این آدم بفهمانم که دلم نمیخواهد صدایش را بشنوم؟ به نظر آدمی نمیآید که از ایما و اشاره چیزی سرش شود؛ البته اینکه مرا با علامت معروف هیچهایک سوارم کرده […]
این اثر را مهدی کمایستانی برای هزارویک سفر (مسابقه سفرنامهنویسی علیبابا-۱۴۰۱) ارسال کرده و در مجله گردشگری علیبابا منتشر شده است. نالههایم به زحمت بالا میآمدند و به لبهایم چنگ میانداختند. جانی نمانده بود. مگر میشد سفری که سالها دلم خواسته بود، اینطوری شروع شود؟ دخترم روناک گم شده بود و یک دختر گمشده دیگر، […]
این اثر را وحید میرحسینی برای هزارویک سفر (مسابقه سفرنامهنویسی علیبابا-۱۴۰۱) ارسال کرده و در مجله گردشگری علیبابا منتشر شده است. در ایستگاه قطار مسکو، بدون اینکه کسی بلیطمان را چک کند، آمدیم تا ورودی واگن. خانم و آقای مهماندار جلو واگن منتظرمان بودند. بلیط را چک کردند و سوار شدیم. از پیچ ورودی واگن […]
این اثر را سینا خاناحمدی باقری برای هزارویک سفر (مسابقه سفرنامهنویسی علیبابا-۱۴۰۱) ارسال کرده و در مجله گردشگری علیبابا منتشر شده است. از همدان باید برمیگشتیم به اصفهان. دیر جنبیدیم و بلیط اتوبوسی نبود. دو نفر بودیم و این خودش کار رو سختتر کرده بود. یه بلیط گیرمون میومد، ولی دوتا نه. نمیدونم چی شد […]
این اثر را نادر بختیارینیا برای هزارویک سفر (مسابقه سفرنامهنویسی علیبابا-۱۴۰۱) ارسال کرده و در مجله گردشگری علیبابا منتشر شده است. نیم ساعت بیشتر نگذشته بود که باز «همسفر» گم شد. خیلی دنبالش گشتم. هوا داشت سردتر میشد و نگران تاریکی هوا بودم. گفتم حتما «همسفر» هم دنبالم گشته، پیدایم نکرده و رفته سمت کمپ. […]
این اثر را شهرام علیزاده برای هزارویک سفر (مسابقه سفرنامهنویسی علیبابا-۱۴۰۱) ارسال کرده و در مجله گردشگری علیبابا منتشر شده است. صحبت از سفر رفتن همواره نقل محفل من، رضا و امیر بود؛ اما گویی نه آنها همت داشتند و نه من بهصورت جدی پیگیر بودم. یک روز که هر سه حالوروز ناخوشی داشتیم، تصمیم […]
این اثر را محمد معارفوند برای هزارویک سفر (مسابقه سفرنامهنویسی علیبابا-۱۴۰۱) ارسال کرده و در مجله گردشگری علیبابا منتشر شده است. من و همسرم بدون تور و به عنوان اولین سفر خارجی، برای مدت یک هفته رفتیم استانبول. روز سوم سفرمون، میخواستیم یه توک پا بریم اسکله کاباتاش برای بعدازظهرمون بلیط تور تنگه بسفر بگیریم […]
این اثر را مهدیه گرجی یزدی برای هزارویک سفر (مسابقه سفرنامهنویسی علیبابا-۱۴۰۱) ارسال کرده و در مجله گردشگری علیبابا منتشر شده است. «آب و روغن ماشین هم چک شد. بریم که زودتر از خورشید برسیم به جاده.» صدای قشنگش با صدای بستهشدن کاپوت ادغام شد. نمیدونم کی خوابم برده بود. چشمامو که باز کردم، شب […]
این اثر را یک شرکتکننده برای هزارویک سفر (مسابقه سفرنامهنویسی علیبابا-۱۴۰۱) ارسال کرده و در مجله گردشگری علیبابا منتشر شده است. ۲۹ شهریور ۱۳۹۵، ساعت ۹:۵۰، درب ورودی هتل لایک، تفلیس، گرجستان. من: «به گرجی هم بهش بگم مطمئنم که متوجه نمیشه.» دوستم: «تو به انگلیسی بگو لااقل، نمیخواد داداش داداش کنی.» من: «آقای راننده، […]