این اثر را یک شرکتکننده برای هزارویک سفر (مسابقه سفرنامهنویسی علیبابا-۱۴۰۱) ارسال کرده و در مجله گردشگری علیبابا منتشر شده است. سفرنامه کیش کرونا که آمد، فکر سفر هم حرام شد. نه این که تا قبلش جهانگرد باشم، اما سالی یک بار را حداقل تا دم خزر میرفتم. البته بهتر است بگویم میرفتیم، چون من […]
سفرنامه
این اثر را یک شرکتکننده برای هزارویک سفر (مسابقه سفرنامهنویسی علیبابا-۱۴۰۱) ارسال کرده و در مجله گردشگری علیبابا منتشر شده است. بعد از ساعتها فکرکردن و رایگیری بین اعضای خانواده، تصمیم بر آن شد که انتخاب مقصد سفر را بر عهده بودجه بگذاریم. پیامکهای کارت بانکی خبر از آن میداد که سفر با خودرو شخصی […]
این اثر را یک شرکتکننده برای هزارویک سفر (مسابقه سفرنامهنویسی علیبابا-۱۴۰۱) ارسال کرده و در مجله گردشگری علیبابا منتشر شده است. سفرنامه چابهار: از کوهستان تا اقیانوس «انشاالله سجاد جان تو هم با یک دختر خوب آشنا بشی و مثل سامان من چند تا نوه زیبا برای مامان و بابات بیاری و خوشحالشون بکنی.» عمه […]
این اثر را یک شرکتکننده برای هزارویک سفر (مسابقه سفرنامهنویسی علیبابا-۱۴۰۱) ارسال کرده و در مجله گردشگری علیبابا منتشر شده است. سفرنامه تهران: بایرامیز موبارک… چند روزی مانده به عید نوروز، با همسفرانی که یکی دستشکسته بود و دیگری شاید دلشکسته به راه افتادیم. دقیقا چند ساعت قبل از تحویل سال با دیدن بادکنکهای غولپیکری […]
این اثر را یک شرکتکننده برای هزارویک سفر (مسابقه سفرنامهنویسی علیبابا-۱۴۰۱) ارسال کرده و در مجله گردشگری علیبابا منتشر شده است. معلوم نشد آخر مجبورمان کرده بودند یا نه. نوجوان بودم. یادم است عمهام زنگ زد و گفته بود: «بریم شمال. چند روز ویلای ما کوچصفهان، چند روز هم بریم انزلی ویلای شما». پدرم گوشی […]
این اثر را یک شرکتکننده برای هزارویک سفر (مسابقه سفرنامهنویسی علیبابا-۱۴۰۱) ارسال کرده و در مجله گردشگری علیبابا منتشر شده است. هر سفر درست مثل یک کتاب میماند. در برگبرگ خودش کلی درس به خوانندهاش منتقل میکند. گاهی اون خواننده اونها رو بلده و گاهی هم برای اولین بار به گوشش رسیده . من از […]
این اثر را یک شرکتکننده برای هزارویک سفر (مسابقه سفرنامهنویسی علیبابا-۱۴۰۱) ارسال کرده و در مجله گردشگری علیبابا منتشر شده است. تا حدود چند سال قبل این مشکل و معضل برای ما وجود داشت که همیشه اتفاقی در سیزده بدر میافتاد که نمیگذاشت ما از بودن در طبیعت لذت ببریم. گاها باران بود و حتی […]
این اثر را یک شرکتکننده برای هزارویک سفر (مسابقه سفرنامهنویسی علیبابا-۱۴۰۱) ارسال کرده و در مجله گردشگری علیبابا منتشر شده است. اولین تجربه ایرانگردی من از خوابگاه دانشجویی شروع شد. با هرکس دوست میشدم غذای شهرش رو میخوردم و توی حالوهواش قرار میگرفتم. یک روز یکی از بچهها که از بنارویه بود، بهم زنگ زد […]
این اثر را یک شرکتکننده برای هزارویک سفر (مسابقه سفرنامهنویسی علیبابا-۱۴۰۱) ارسال کرده و در مجله گردشگری علیبابا منتشر شده است. بعد از ظهر بود بودباران شدیدی شروع به باریدن گرفته بود. آسمان پر شده بود از ابرهای سیاه! پدر جان با این شرایط آبوهوایی ناراضی بود. به هر ترفندی بود، راضیش کردیم. در ابتدای […]
این اثر را یک شرکتکننده برای هزارویک سفر (مسابقه سفرنامهنویسی علیبابا-۱۴۰۱) ارسال کرده و در مجله گردشگری علیبابا منتشر شده است. سر میچرخانم میان انبوه مسافرها. مهماندار از انتهای صندلیها نگاهم میکند. تنها من و او بیدار هستیم و بقیه با گردنهایی کج و دهانی باز خوابیدهاند. من نقاب پنجره را بالا میزنم و آرزو […]
این اثر را نیما قادری برای هزارویک سفر (مسابقه سفرنامهنویسی علیبابا-۱۴۰۱) ارسال کرده و در مجله گردشگری علیبابا منتشر شده است. ساعت پنجونیم بالاخره آمدند. از پنج صبح در میدان آخر شهر منتظر همسفرهایمان هستیم. مسیر قروه-سنندج: استارت و شروع حرکت! مسیر نسبتا طولانی تا جاهای دیدنی سنندج در پیش داریم. شیشه ماشین پایین است. […]
این اثر را محسن یاراحمدی برای هزارویک سفر (مسابقه سفرنامهنویسی علیبابا-۱۴۰۱) ارسال کرده و در مجله گردشگری علیبابا منتشر شده است. داستان من مربوط به سفر خودم نیست، ولی تو داستانم یه نفر به سفر رفت. یه سفر دور و دراز… کلاس دوم دبستان بودم. یه پنجشنبه بارونی آذرماه داشتم از مدرسه برمیگشتم خونه. اون […]
این اثر را زهرا سادات سیدرضایی برای هزارویک سفر (مسابقه سفرنامهنویسی علیبابا-۱۴۰۱) ارسال کرده و در مجله گردشگری علیبابا منتشر شده است. سفر با قطار همیشه امن و کند پیش میره، ولی با راهآهن جادوییِ شمالِ ایران، دلت میخواد تا ابد طول بکشه. قصدم این بود که زندگی روزمرهام رو متوقف و فراموش کنم تا […]
این اثر را یک شرکتکننده برای هزارویک سفر (مسابقه سفرنامهنویسی علیبابا-۱۴۰۱) ارسال کرده و در مجله گردشگری علیبابا منتشر شده است. چند ماهی بود که منتظر جواب تماس دکتر بودیم تا از رشت به تهران برویم. چون مصادف شده بود با زمان شروع کرونا؛ به همین خاطر عمل جراحی صورت محمدصادق به تعویق افتاده بود. […]
این اثر را یک شرکتکننده برای هزارویک سفر (مسابقه سفرنامهنویسی علیبابا-۱۴۰۱) ارسال کرده و در مجله گردشگری علیبابا منتشر شده است. بعد از فوت خدابیامرز مادرم هروقت روی نردههای سرد بالکن آهنی توی حیاط میشینم، به روزهای گرم سفرهایی فکر میکنم که هر لحظهاش برامون خاطره شد و دلگرمی این روزها. روزی که تو راه […]