این اثر را یک شرکتکننده برای هزارویک سفر (مسابقه سفرنامهنویسی علیبابا-۱۴۰۱) ارسال کرده و در مجله گردشگری علیبابا منتشر شده است. بلندای کوه در یک سمت، پهنای دشت از جاهای دیدنی کرمانشاه در سمت دیگر و آبادیهایی که از کنارشان عبور میکردیم، جویبارهای فصلی که دامنه کوه را خراشیده بودند و به فاصله کمی دل جاده خاکی […]
سفرنامه
این اثر را یک شرکتکننده برای هزارویک سفر (مسابقه سفرنامهنویسی علیبابا-۱۴۰۱) ارسال کرده و در مجله گردشگری علیبابا منتشر شده است. تو تختم ولو شدم. ساعت باید ده شب باشه؛ چون آهنگ اخبار شبانگاهی شبکه سه به گوشم میرسه! موبایلم میلرزه. پیام از مائده هست. نوشته: «رفی نتایج کنکور اومد!» همینطور که صدای تپشهای قلبم رو میشنوم، […]
این اثر را یک شرکتکننده برای هزارویک سفر (مسابقه سفرنامهنویسی علیبابا-۱۴۰۱) ارسال کرده و در مجله گردشگری علیبابا منتشر شده است. دو، سه سالی بود که به فکر یه سفر خارجی بودم، ولی با شیوع ویروس کرونا امکانش نبود. قبل از نوروز امسال فکر سفر پررنگتر شد و با کلی تحقیق تصمیم گرفتم یه برنامه […]
این اثر را اسماعیل سعیدیمنش برای هزارویک سفر (مسابقه سفرنامهنویسی علیبابا-۱۴۰۱) ارسال کرده و در مجله گردشگری علیبابا منتشر شده است. اواسط شهریور بار سفر بستیم و به جاده زدیم. مقصدمان حاشیه خلیجفارس و دریای عمان، استانهای بوشهر و هرمزگان بود و مسیرمان از مرکز ایران، از شهرهای شیراز و اصفهان، شاید در آن گرمای […]
این اثر را یک شرکتکننده برای هزارویک سفر (مسابقه سفرنامهنویسی علیبابا-۱۴۰۱) ارسال کرده و در مجله گردشگری علیبابا منتشر شده است. پیکان سفید پیچوخمهای جاده رو زیر نور ماه بالا و پایین میرفت. شیشه کمک راننده کمی باز بود و باد خنک به صورتم که عقب ماشین بغل مامان خودم رو جا کرده بودم، میخورد. […]
این اثر را یک شرکتکننده برای هزارویک سفر (مسابقه سفرنامهنویسی علیبابا-۱۴۰۱) ارسال کرده و در مجله گردشگری علیبابا منتشر شده است. «بریم دماوند.» گفتم: «داری میپرسی یا داری خبر میدی؟» «خبر میدم. صبح زود راه میافتیم سمت دماوند.» همین گفتگوی کوتاه من و مژگان در میدان فردوسی کافی بود که دل بدهیم به دیدار دماوند […]
این اثر را یک شرکتکننده برای هزارویک سفر (مسابقه سفرنامهنویسی علیبابا-۱۴۰۱) ارسال کرده و در مجله گردشگری علیبابا منتشر شده است. از صدای داد و فریادهایشان سرسام گرفته بودم. جیغ کوتاهی زدم: «بس کنید دیگه. امیر تو خجالت نمی کشی؟ برای چی ماهان رو آنقدر اذیت می کنی؟ از قد و هیکلت شرم نمیکنی، از […]
این اثر را یک شرکتکننده برای هزارویک سفر (مسابقه سفرنامهنویسی علیبابا-۱۴۰۱) ارسال کرده و در مجله گردشگری علیبابا منتشر شده است. فصل اول: برنامه سفر حدود اوایل اسفند ۹۹ بود که قرار بود برای ساخت ویدیو کلیپ موزیک انوشا راهی جنوب شیم. کجاش معلوم نبود! مام که مثل همیشه ریلکس رفتیم بلیط قطار بگیریم که بریم […]
این اثر را یک شرکتکننده برای هزارویک سفر (مسابقه سفرنامهنویسی علیبابا-۱۴۰۱) ارسال کرده و در مجله گردشگری علیبابا منتشر شده است. – سبحان ربی الاعلی و بحمده… سر بلند کردنم از سجده آخر نمازِ زیارت، همزمان شد با بلندشدن صدای نقارهزنی در صحن انقلاب! به گنبد طلای صحن انقلاب که روبهرویم بود، خیره شدم و در […]
این اثر را یک شرکتکننده برای هزارویک سفر (مسابقه سفرنامهنویسی علیبابا-۱۴۰۱) ارسال کرده و در مجله گردشگری علیبابا منتشر شده است. یک. اولین بار همهمهها را توی مسجد گوهرشاد پیدا کردم. اولین نماز مغرب این سفر مشهدم بود. خسته راه بودم، ولی هر جور بود خودم را رساندم حرم. این سفر مشهد را زورکی آمده بودم. […]
این اثر را یک شرکتکننده برای هزارویک سفر (مسابقه سفرنامهنویسی علیبابا-۱۴۰۱) ارسال کرده و در مجله گردشگری علیبابا منتشر شده است. زمستان ۱۳۹۸ بود. نخستین نشانههای برآمدن خورشید در افق دیده میشد. از پنجره ماشین که در حال حرکت به سمت فرودگاه امام بود، شهر را تماشا میکردم. برج میلاد را به خاطر دارم که دورتر […]
این اثر را یک شرکتکننده برای هزارویک سفر (مسابقه سفرنامهنویسی علیبابا-۱۴۰۱) ارسال کرده و در مجله گردشگری علیبابا منتشر شده است. برنامه سفر نئور به سوباتان (پیمایش از دریاچه نئور به ییلاق سوباتان) بود، ولی متاسفانه به دلیل بارندگی شدید برنامه تغییر کرد و ما فقط به سوباتان رفتیم. شب از تهران به سمت گیلان حرکت […]
این اثر را شهربانو بهجت برای هزارویک سفر (مسابقه سفرنامهنویسی علیبابا-۱۴۰۱) ارسال کرده و در مجله گردشگری علیبابا منتشر شده است. ۹۰کیلومتر راه از ترابزون تا اینجا فاصله کمی نیست، اما همه سرحال هستیم. از اتوبوس که بیرون میآیم اول از همه نم هواست که بر پوست و جانم مینشیند. با آنکه نشانی از باران نیست، […]
این اثر را یک شرکتکننده برای هزارویک سفر (مسابقه سفرنامهنویسی علیبابا-۱۴۰۱) ارسال کرده و در مجله گردشگری علیبابا منتشر شده است. مهر ١۴٠٠ وارد دانشگاه شدم. ترم اول که بودم، به دلیل شیوع کرونا، آموزش مجازی بود و من و دوستانم حتی یک بار هم رنگ دانشگاه را ندیده بودیم. تا کی؟ دقیقا تا ۶ تیر ماه […]
این اثر را یک شرکتکننده برای هزارویک سفر (مسابقه سفرنامهنویسی علیبابا-۱۴۰۱) ارسال کرده و در مجله گردشگری علیبابا منتشر شده است. صبح روز اول همین که وارد سالن سرو صبحانه هتل شدم، در حین اینکه چشمانم داشت از دیدن دو میز پر از خوراکیهای رنگارنگ و جذاب برق میزد، صدای صحبت دو نفر به زبان فارسی را […]