آشنایی با سبک زندگی دیجیتال نومد - سمانه قائدی

یک سبک زندگی جدید: دیجیتال نومد (Digital Nomad)

گفتگو با سمانه قائدی (سمانه پولو)

بعضی‌ها کار می‌کنند تا سفر بروند، بعضی‌ها سفر می‌روند تا کارشان را پیش ببرند و اما عده‌ای دیگر، کار و سفر و زندگی‌شان طوری در هم تنیده شده که هم در حال سفر کردن هستند و هم دارند کار می‌کنند. امروز می‌خواهیم با یک ماجراجوی سفربرو صحبت کنیم، کسی از وقتی یادش می‌آید یک پا به سفر داشته و بعدها تصمیم گرفت که همین‌طور زندگی کند و یک دیجیتال نومد باشد.

گفتگوی امروز مجله گردشگری علی‌بابا با سمانه قائدی (همان سمانه پولو) را از دست ندهید.

سبک سفر دیجیتال نومدقبل از همه چیز، خودت را برای خواننده‌ها معرفی می‌کنی؟

من سمانه قائدی هستم و در شهر زیبای شیراز به دنیا آمده‌ام. مدت زیادی هست که با کسب‌وکارهای زیادی در حوزه سئو و بازاریابی دیجیتال کار می‌کنم؛ البته بیشتر در قالب مشاوره با این بیزینس‌ها کار می‌کنم. البته رشته تحصیلی‌ام مهندسی نرم‌افزار بوده و در زمینه‌های تکنولوژی و طراحی وب‌سایت هم مدتی کار کرده‌ام ولی از وقتی که کسب‌وکارهای استارت‌آپی در ایران پا گرفت دیگر وارد بازاریابی شدم.

در کنار مشاوره حوزه بازاریابی، علاقه خیلی زیادی به سفر دارم و به همین خاطر دستی هم به قلم دارم و در مورد راهنمای سفر به جاهای مختلف می‌نویسم. در سفرهایم تجربه‌های تلخ و شیرین زیادی هم دارم که در صفحه اینستاگرامم منتشر می‌کنم.

در ادامه می‌خوانید…

با توجه به شرایطی که وجود داشت حتی می‌ترسیدم به بقیه بگویم که اهل ایران هستم و در یک کلام، وحشت کرده بودم. دیگر کم‌کم داشتم ناامید می‌شدم و گفتم چاره‌ای ندارم جز اینکه شب را در مترو بخوابم.

سفر کردن برای تو از چه زمانی شروع شد؟

تا جایی که یادم می‌آید، خانواده من از همان اول افراد سفربرویی بودند و برای همین نمی‌توانم بگویم دقیقا از چه سن و سالی چمدان به دست شدیم. سفر به قدری در خانواده ما جا افتاده بود که من حتی در سن ۱۳ یا ۱۴ سالگی هم سفرهای بدون خانواده و تنهایی داشتم؛ البته مقصد این سفرهای تنهایی در نوجوانی شهرهایی بودند که فامیل یا آشنایی داشتیم تا از من میزبانی کنند و باهم به تفریح و گردش بپردازیم.

سمانه قائدییک خاطره جالب: عشق به سفر و دیدن جاهای مختلف خیلی برای من پررنگ بود، در حدی که همیشه نقشه‌ها، شهرها و استان‌ها را در درس جغرافیا حفظ می‌کردم و بعدها از پدرم می‌پرسیدم که مثلا می‌داند فلان شهر مال کدام استان است یا نه؛ همین شد که یکی از اولین جایزه‌های درسی‌ام نقشه و کره زمین بود.

با این حساب، خانواده‌ات ذهنیت خوبی نسبت به سفر داشتند، نه؟

من یادم است که پدرم همیشه به من می‌گفت سمانه تو هیچ فرقی با پسرهای اطرافت نداری؛ اصلا فکر نکن چون دختر هستی دیگر باید قید سفر و ماجراجویی را بزنی و فقط به فکر درس و خانواده باشی.

این حرف‌های پدرم احساس جسارت و ریسک‌پذیری زیادی به من می‌داد و به همین خاطر، با اطمینان خاطر پا در این مسیر گذاشتم. راستش با دیدن چالش‌هایی که دختران در حین سفر و در مقایسه با خانواده‌هایشان دارند، واقعا احساس خوش‌شانسی می‌کنم که در چنین محیطی و با چنین تفکری بزرگ شدم.

سمانه پولوپس همیشه سفر در برنامه زندگی‌ات بوده اما چه زمانی برایت جدی شد؟

تفریبا از سن ۱۶ یا ۱۷ سالگی دیگر سفرهای تنهایی و گروهی با دوستانم را شروع کردم، اما این بار با یک تفاوت.

دیگر مثل سفرهای خانوادگی، صرفا دنبال تماشای جاهای دیدنی نبودم بلکه می‌خواستم زندگی در آن شهر یا روستا را برای مدت کوتاهی از نزدیک تجربه کنم؛ مثلا بدانم که مردم این منطقه چطور غذاهایی می‌خورند، چه لباس‌هایی می‌پوشند و… .

دیجیتال نومد سبک زندگی سمانه قائدیاصلا بگذارید این‌طور بگویم؛ از یک جا به بعد تصمیم گرفتم که فقط برای خودم سفر نکنم بلکه تا می‌توانم تجربه‌های نابی از سفرهایم به دست آورده و در اختیار بقیه بگذارم، انگار که آن‌ها هم پابه‌پای من در این سفر آمده‌اند.

در ادامه می‌خوانید…

یکی از همسفرهایمان از این پیشنهاد من ناراحت شد و گفت که نمی‌توانیم آن جا بمانیم

سمانه جان تو یک دیجیتال نومد (Digital Nomad) هستی. قبل از اینکه با این سبک آشنا شویم، در مورد معنی این عبارت توضیح می‌دهی؟

کلمه نومَد (Nomad) در حقیقت به معنی «کوچگر» یا حدودی «مثل عشایر» است اما خب مورد دوم ترجمه درستی برای آن نیست؛ مفهوم این کلمه در حقیقت این است که شخصِ نومد به یک مکان خاص محدود و وابسته نیست و هر زمان که بخواهد می‌تواند مکانش را عوض کرده و به جای دیگری سفر کند.

زندگی به سبک جدیدخب حالا خوشحال می‌شویم کمی هم در مورد سبک سفر و زندگی یک «دیجیتال نومد» بدانیم.

بسیار خب.

دیجیتال نومد یکی از جدیدترین سبک‌های زندگی هست؛ افرادی که با این سبک زندگی می‌کنند دو ویژگی اصلی دارند:

اول اینکه محدود به شهر یا مکان خاصی نیستند و معمولا در حال سفرند.

دو اینکه درآمد اصلی این افراد به شکل آنلاین است تا در هر زمان و مکانی که می‌خواهند کار کنند و مجبور نباشند که به خاطر کار و اشتغال، ساکن یک شهر یا مکان خاصی شوند.

دوچرخه سواریزمانی که به قول معروف پا به سن نگذاشته بودیم، خیلی خبری از تکنولوژی و ابزار دیجیتال نبود؛ آیا در همان زمان هم دوست داشتی که صبحانه را در شهری بخوری و شام را در شهری دیگر؟ یا بعد از ورود تکنولوژی و فضای دیجیتال با این سبک آشنا شدی؟

سوال خیلی خوبی پرسیدید.

از همان زمان که با سیم تلفن (Dial-up) به اینترنت وصل می‌شدیم من آرزوی این را داشتم که بتوانم همیشه در حال سفر و تجربه چیزهای جدید باشم چون روحیه ماجراجویی را از اول در خودم حس می‌کردم و خب در طول زمان، خانواده‌ام این روحیه را در من تقویت کردند.

البته اینجا بهتر است به چند اتفاق که همزمان یا پشت‌سر هم اتفادند اشاره کنم تا موضوع روشن‌تر شود.

آن موقع‌ها که به فکر سفرهای مکرر بودم همیشه فکر می‌کردم که اول باید یک کسب‌وکار ثابت راه بیندازم و صبر کنم تا به مرحله درآمدزایی برسد و وقتی به این مرحله برسم دیگر می‌توانم دل را به دریا بزنم؛ اما بعد از مدتی با رشته‌ها دیدگاه‌هایی آشنا شدم که مسیر بهترین پیش رویم گذاشت.

سمانه قائدیوقتی می‌خواستم انتخاب رشته کنم، بین رشته‌های هنر و کامپیوتر (مهندسی نرم‌افزار) مردد بودم اما در نهایت تصمیم گرفتم کامپیوتر را ادامه بدهم چون پتانسیل بیشتری برای درآمدزایی داشت. کمی از دوران دانشجوییم گذشته بود که با مفاهیمی مثل تجارت الکترونیک و طراحی وب‌سایت آشنا شدم (که آن زمان هنوز خیلی جا نیفتاده بودند).

یک استاد هم در حین دانشجویی داشتم که در زمینه تجارت الکترونیک کمک‌های بزرگی به من کرد و همیشه اجازه می‌داد سر کلاس‌هایش حضور داشته باشم. خلاصه در کنار مهندسی نرم‌افزار، این موارد را به شکل مهارت در خودم تقویت کردم که خب چند سال بعد، پایه‌های سبک زندگی‌ام را روی آن‌ها چیدم.

دیجیتال نومداولین درآمدهایت در زمینه دیجیتال دقیقا چطور شروع شد؟

قبل از اینکه فروشگاه‌های اینترنتی در ایران خیلی معروف شوند و جا بیفتند، هنوز برندهای بزرگ و شناخته‌شده‌ای در بازار نبود و بیشتر کسب‌وکارهای کوچک در این زمینه فعالیت می‌کردند. یکی از این کسب‌وکارهای کوچک کارش این بود که یک اشتراک به شما می‌فروخت و می‌توانستید فروشگاه خودتان را روی آن وب‌سایت داشته باشید.

من هم بعد از چندین ماه پس‌انداز توانستم یکی از این اشتراک‌ها را بخرم. خودم دنبال ویدئوهای آموزشی می‌رفتم (مثلا آموزش زبان یا ورزش) و چنین محتوایی را روی فروشگاهم می‌فروختم. این در حقیقت اولین تجربه من در زمینه تجارت الکترونیک و درآمد آنلاین بود.

سفر به شیرازبعد از مدتی دیدم که کارم به اصطلاح گرفته و واقعا درآمد دارم. این باعث شد که کارم را جدی‌تر بگیرم و سعی کردم با مطالعه‌های بیشتر، خودم را در این زمینه تقویت کنم. آن موقع هنوز مفهومی به اسم «دیجیتال مارکتینگ» به این شکل جا نیفتاده بود اما زمزمه‌هایی از «بازاریابی آنلاین» را می‌شد شنید.

من هم دیگر وارد دنیای بازاریابی آنلاین شدم و اینطور بود که مفاهیمی مانند سئو و بازاریابی را یاد گرفتم.

خب آخر و عاقبت این فروشگاهت چه شد؟

بعد از مدتی درآمد این فروشگاهم به عدد قابل توجهی رسیده بود و دیگر می‌دانستم که دارم مسیر درستی را طی می‌کنم. نکته‌ای که وجود داشت این بود فروشگاه من از نظر طراحی و امکانات خیلی پیش‌پا افتاده بود و برای هر تغییری هم باید مبلغی به صاحب وب‌سایت می‌دادم.

دیگر به فکر افتادم که خودم یک وب‌سایت شخصی داشته باشم تا هم درآمدم بیشتر شود و هم هزینه‌هایم را برای ‌گسترش کسب‌وکارم صرف کنم. البته چالش‌های زیادی هم در این ایام داشتم.

در این دوران داشتم دوره کارشناسی را در بندرعباس می‌گذراندم؛ ارسال و دریافت بسته‌های پستی، زمان گذاشتن روی درس‌ها و کارها و همچنین سفر رفتن همه نقش پررنگی در زندگی‌ام داشتند و مدیریت همه این‌ها چالشی بزرگ ولی شیرین بود.

خب برگردیم به داستان سفر؛ اولین باری که واقعا به تنهایی سفر کردی کجا رفتی؟

قبلا هم گفتم که سفرهای تنهایی در نوجوانی هم داشتم اما خب همیشه یک دوست یا آشنا در مقصد منتظرم بود و دیگر آن جا تنها نبودم، ولی اولین باری که به معنی واقعی کلمه تنها سفر کردم و کسی در مقصد منتظرم نبود، حدودا ۲۵ یا ۲۶ سالم بود و دبی رفته بودم.

Digital Nomad Styleبرای این سفر چند قرار با خودم گذاشته بودم؛ اولا باید جایی می‌رفتم که هیچکس مرا نمی‌شناخت و من هم آشنایی نداشتم. دوما باید جایی بود که حتی زبانش هم با زبان من فرق می‌کرد تا هم دوره‌های آموزش زبانم را واقعا بسنجم و هم یک بار برای همیشه این اعتماد به‌نفس را در خودم ایجاد کنم. و در نهایت می‌خواستم به خودم اثبات کنم که می‌توانم از پس مشکلات در حین سفر بربیایم و امنیت خودم را تامین کنم.

اولین سفری که تنهایی رفتی در نهایت تجربه‌ای مثبت بود یا منفی؟

شاید بعد از شنیدن حرف‌هایم تعجب کنید که چرا به نظرم مثبت بود ولی خب واقعا مثبت بود!

اولین روزی که پایم به مقصد رسید تمام و کمال گم شدم. البته این فقط اول ماجراست!

وقتی گم شدم، هیچ پول خاصی با خودم نداشتم و تاکسی که سوار شدم، پولم برای کرایه راه هم کافی نبود! و اصلا این داستان تقریبا نیمه‌های شب اتفاق افتاد و سیستم حمل‌ونقل هم به آن شکل فعال نبود.

کویرگردیافرادی که در مسیرم می‌دیدم خیلی انگلیسی بلد نبودند و اصلا نمی‌توانستیم باهم ارتباط بگیریم. با توجه به شرایطی که وجود داشت حتی می‌ترسیدم به بقیه بگویم که اهل ایران هستم و در یک کلام، وحشت کرده بودم. دیگر کم‌کم داشتم ناامید می‌شدم و گفتم چاره‌ای ندارم جز اینکه شب را در مترو بخوابم.

در همین بحبوحه بالاخره یک راننده تاکسی پیدا شد که گفت می‌تواند از یک مسیری مرا به مقصد ببرد که کرایه‌اش به پول من بخورد. حالا کاری ندارم که آخر سر بازم هم ۱۰ درهم بدهکار شدم ولی راننده بی‌خیال شد.

در یک کلام کلی، خیلی از ترس‌ها و چالش‌هایی که می‌توان داشت (مالی، امنیت، زبان، تنهایی و…) را یک‌جا تجربه کردم و همین شد که دیگر ترسم ریخت و در سفرهای بعدی، خیلی اعتماد به‌نفس بالاتری داشتم. پس حالا دیگر می‌توانید متوجه شوید که چرا می‌گویم این سفر یک تجربه مثبت و سازنده برای من بود.

سمانه پولودوست داری به شهرها و جاهای مدرن سفر کنی یا خلوت و آرامش طبیعت را بیشتر می‌پسندی؟

یکی از ویژگی‌های جذاب دیجیتال نومد بودن این است که منحصر و محدود به سبک یا جای خاصی نیست؛ یعنی من هیچ وقت خودم را ملزم نمی‌کنم که حتما فقط طبیعت‌گردی کنم یا فقط در هتل‌های لوکس اقامت داشته باشیم. مهم‌ترین مساله برای من به دست آوردن تجربه‌های ناب و جدید است.

شما گفتی «سفر ارزان را دوست ندارم!» می‌توانی کمی بیشتر توضیح بدهی؟

بله؛ بگذارید اول کمی مساله را شفاف‌تر کنم.

وقتی می‌گویم سفر ارزان را دوست ندارم به این معنی نیست که همیشه دوست دارم در هتل‌های مجلل و گران قیمت بمانم و اصطلاحا دست به سیاه و سفید نزنم و همه جا با ماشین و راننده بروم؛ نه!

سبک زندگی جدیدبلکه منظورم این است که اصلا دوست ندارم در سفر از همه چیز بزنم، تفریحات هیجان‌انگیز را تجربه نکنم و… . همچنین شدیدا به این موضوع اعتقاد دارم که وقتی به یک شهر یا روستا سفر می‌کنم باید برای آن منطقه سودی داشته باشم؛ مثلا از کسب‌وکارهای محلی و سنتی خرید کنم و آن‌ها را به بقیه معرفی کنم تا بتوانند روی پایشان ایستاده و به تجارتشان ادامه بدهند. در غیر این صورت، گردشگری در آن منطقه زود از پا درمی‌آید.

یک سری افراد هستند که دوست دارند همه چیزشان را از خانه برداشته و در چمدان با خودشان حمل کنند تا مبادا مجبور شوند از مقصد خریدی انجام بدهند. من اصلا این سبک از سفر را نمی‌پسندم و همچنین معتقدم که گردشگران در مقاصدی که اقامت می‌کنند اصلا نباید برای فرهنگ و سبک زندگی مردم محلی مشکلی ایجاد کنند؛ مثلا رفتار یا پوششی داشته باشند که بر خلاف عرف آن منطقه باشد و… .

آماده شدن برای سفرمن از همان اول سبک زندگی‌ام را طوری ساختم که بتوانم درآمد نسبتا خوبی داشته باشم و اینکه بخش بزرگی از این درآمد را در راه سفر و گردشگری هزینه کنم. در یک کلام، برای من ارزش از هزینه مهم‌تر است.

کار کردن در حین سفر برای خیلی‌ها قابل تصور نیست؛ تو چطور به عنوان دیجیتال نومد بین این دو تعادل برقرار می‌کنی؟

خب من به خاطر سبک زندگی‌ام که دیجیتال نومد است، بخش بزرگی از کارم را در حین سفر انجام می‌دهم و اینطور نیست که اول یک پروژه بگیرم و بعد از تمام شدنش سفرم را شروع کنم.

خیلی وقت‌ها پیش آمده که حتی همسفر هم داشتم و باز کارم را انجام دادم؛ مثلا صبح تا عصر مشغول گردش بودیم و عصر به بعد پای کارهایم نشسته‌ام. یا حتی پیش آمده که در یک موزه، لیدر در حال توضیح دادن یک مساله بوده اما من با گوشی‌ام مشغول هماهنگی و کار بودم و اصلا نمی‌توانستم به حرف‌هایش توجه کنم.

دیجیتال نومداز آنجایی که کار من اساسا آنلاین است، معمولا خودم می‌توانم تصمیم بگیرم که چه زمانی از روز را مشغول کار کردن باشم و این مزیت خیلی بزرگی است.

از طرف دیگر، من با افراد و تیم‌های مختلف هم در ارتباط هستم و باید با این افراد هماهنگ باشم. اغلب اوقات، کارهایی که سمت من هست را شب‌ها بررسی می‌کنم و اگر نظری داشتم اعلام می‌کنم تا اعضای تیم در طول روز آن‌ها را ببینند. همچنین معمولا طوری سفر می‌کنم که همیشه در دسترس باشم و اگر کار خاصی پیش آمد، از طریق مکالمه یا پیام به آن کار برسم.

گاها پیش می‌آید که مقصد مورد نظر من دسترسی خوبی به اینترنت و آنتن‌دهی ندارد؛ اقامتم در این نوع مقاصد خیلی طولانی نیست (حداکثر یک هفته) و همیشه چند روز قبل از سفر به چنین مقاصدی، به تیم‌های مختلف اطلاع می‌دهم تا در جریان باشند.

سفر به سبک جدیدبه نظرم برای افرادی که می‌خواهند چنین سبک زندگی داشته باشند، مدیریت زمان بحث مهمی است؛ من همیشه یاد گرفته‌ام که کارهایم را با دقت بالایی برنامه‌ریزی کنم و این موضوع در حین کار و سفر خیال مرا راحت می‌کند.

به نظرت مهم‌ترین ابزار و وسایلی که یک دیجیتال نومد باید در حین سفر داشته باشد چیست؟

قطعا مهم‌ترین وسیله‌های سفر لپ‌تاپ، گوشی و اینترنت پرسرعت است. من برای اینکه آسایش بیشتری داشته باشم یک لپ‌تاپ سبک دارم تا در حین سفر مشکل‌ساز نباشد. حتما باید حواستان باشد که باطری موبایل و لپ‌تاپتان سالم باشد. همچنین قبل از شروع سفر، دسترسی مقاصدم به اینترنت و آنتن‌دهی را هم بررسی می‌کنم تا برنامه‌ریزی بهتری داشته باشم.

سفر به سبک دیجیتال نومدخیلی مهم است که گردشگران از کیف‌های ضدآب و ضدضربه استفاده کنند تا اگر در شرایط نامساعدی قرار گرفتند آسیب زیادی به وسیله‌هایشان وارد نشود.

چه چیزی سبک سفرت را خاص می‌کند؟

خیلی خلاصه بخواهم بگویم، تجربه‌محور بودن ویژگی اصلی سفرهای من است. یعنی دوست دارم بدانم که مردم یک منطقه در زندگی روزمره‌شان چه تجربه‌هایی دارند، چه کارهایی می‌کنند، درآمدشان از چیست، نوع غذا، لباس، رسم‌ها و آیین‌هایشان چیست. یعنی دنبال تجربه‌هایی هستم که مختص یک منطقه است و در بقیه مناطق به دست نمی‌آید.

سفرهای سمانه پولوترجیح می‌دهی که یک دیجیتال نومد تنها باشی یا به صورت گروهی سفر کنی؟

من هم در زندگی شخصی‌ام و هم در سفرهایم اهل معاشرت هستم و همیشه دوست دارم با آدم‌های زیادی تعامل داشته باشم؛ به همین خاطر ترجیح می‌دهم که همسفر داشته باشیم. در کل ترجیحم این است که با یک یا دو همسفر بروم، یا به صورت گروهی (بیش از دو نفر) سفر برویم و آخرین گزینه، سفر تنهایی است.

نظرت در مورد انتخاب همسفر چیست؟

داشتن همسفر می‌تواند چالش‌های جذابی داشته باشد. از هماهنگی کارها و برنامه زمانی گرفته تا مسائل مالی. من معمولا همسفرهایم را به دقت انتخاب می‌کنم و با افرادی همسفر می‌شوم که از نزدیک می‌شناسم. تا حالا پیش نیامده که در حین سفر با یکی از همسفرهایم به مشکل بخورم چون شخصیت انعطاف‌پذیری دارم.

گفتگو با سمانه قائدیآیا دیجیتال نومدها انجمن (کامیونیتی) خاصی در ایران دارند؟ مشغول چه فعالیت‌هایی هستند؟

تا حالا انجمن خاصی در این زمینه ندیده‌ام. البته این سبک از سفر و زندگی شامل حال بعضی از افراد می‎شود؛ مثلا افرادی که برای عکاسی از پدیده‌های طبیعی و تاریخی به مناطق مختلف سفر می‌کنند و درآمدشان هم از این طریق است به نوعی دیجیتال نومد حساب می‌شوند ولی تفاوتی که وجود دارد این است که دیجیتال نومد برای انجام کارش مجبور نیست به یک منطقه خاص سفر کند.

در حین سفر معمولا با چه وسیله نقلیه‌ای جابجا می‌شوی؟

معمولا مقاصدی که دور هستند (یعنی بیشتر از ۶ ساعت فاصله دارند) ترجیح می‌دهم از هواپیما استفاده کنم چون خیلی سریع مرا به مقصد می‌رسانم. با توجه به اینکه کار من در حین سفر انجام می‌شود، این مورد برایم مهم است.

در بعضی سفرها ترجیح می‌دهم با قطار جابجا شوم، مخصوصا در سفرهای گروهی چون آسایش بیشتری دارد. و در نهایت آخرین گزینه‌ام استفاده از ماشین است.

یکی از دلایلم برای انتخاب قطار یا ماشین برای سفرهای گروهی این است که فرصت تعامل با همسفرهایم را می‌توانم داشته باشم. وقتی به صورت گروهی سوار هواپیما می‌شویم همه همسفرها از هم فاصله می‌گیرند و نمی‌توان تا مقصد تعامل خاصی داشت.

آیا تجربه هیچ‌هایک هم داری؟

نه تا الان تجربه هیچ‌هایک نداشته‌ام. البته به عنوان فردی که دوست دارم همه چیز را تجربه کنم، احتمالا یک بار هم که شده با این سبک سفر کنم اما در کل احساس می‌کنم هیچ‌هایک نمی‌تواند سبک اصلی سفر من باشد. معمولا افراد کوله‌گرد یا افرادی که دنبال سفرهای اقتصادی هستند با این سبک سفر می‌کنند.

دیجیتال نومدبرای تو مقصد مهم‌تر است یا مسیر هم جذابیت‌های خودش را دارد؟

همیشه مسیر برایم جذابیت‌های خاص خودش را دارد و از آن لذت می‌برم. معمولا وقتی بخواهم از سفر برگردم، پرواز مستقیم نمی‌گیرم بلکه مسیر برگشت را برای خودم می‌سازم که این هم از جذابیت‌های سبک زندگی دیجیتال نومد است.

قبل از سفر همه چیز را برنامه‌ریزی می‌کنی یا در کل از افراد «هر چه پیش آید خوش آید» هستی؟

معمولا کلیت سفر و مقصدم را برنامه‌ریزی می‌کنم چون همیشه اهل این کار بوده‌ام اما هیچ وقت برنامه سخت و ریزبینانه‌ای طرح نمی‌کنم، بلکه سعی می‌کنم منعطف باشم. یعنی کلیات سفرم را آماده می‎‌کنم و در کنار آن، زمان‌های خالی هم می‌گذارم تا بتوانم از تجربه‌های جدید استفاده کنم.

من تا حالا فقط یک بار سفر بدون برنامه‌ریزی رفتم که مقصدم زنجان و تبریز بود و راستش اصلا از آن سفر راضی نبودم چون همیشه باید در لحظه تصمیم می‌گرفتم که کجا باید اقامت داشته باشم یا بعد از اینکه بخش بزرگی از روزم تمام می‌شد متوجه می‌شدم که هنوز کلی جای دیدنی هست که اصلا نرسیدم.

سمانه قائدی از سبک زندگی‌اش می‌گویدمن معتقدم که جاهای دیدنی در دنیا به قدری زیاد است که شاید نتوان یک جای دیدنی را بیش از یک یا دو بار دید. همچنین وقتی وارد یک شهر یا کشور جدید می‌شوم دوست دارم تا می‌توان آن‌جا را کشف کنم و تعداد جاهایی که می‌بینم زیاد باشد. برای همین هم دوست دارم قبل از شروع سفر، مشخص کنم که دقیقا کجاها را می‌خواهم ببینم.

تلخ‌ترین تجربه‌ای که تا الان در سفر داشتی چه بوده؟

راستش تا الان تجربه آن چنان تلخی در سفرهایم نداشتم اما یک خاطره در این مورد دارم که دوست دارم برایتان بگویم.

یک بار با یک گروه هیچ‌هایکر جمع شدیم و قرار گذاشتیم تا به صورت دسته‌جمعی به سمت شهر کرد برویم. چند نفر از دوستان هم ماشین داشتند. وقتی به مقصد مورد نظرمان رسیدیم دیگر ماشین ما از یک جا به بعد نمی‌توانست پیش برود چون ماشین آفرود (صحرارو) نبود.

محلی‌هایی هم که آنجا بودند به ما گفتند که ماشین از این نقطه به بعد نمی‌تواند برود و باید ادامه راه را پیاده‌روی کنیم. از آنجایی که مکان امنی برای گذاشتن ماشین‌ها وجود نداشت، من پیشنهاد دادم که چند نفر از ما کنار ماشین‌ها بمانیم تا بقیه از سفرشان نمانند و بتوانند کمی بگردند.

یکی از همسفرهایمان از این پیشنهاد من ناراحت شد و گفت که نمی‌توانیم آن جا بمانیم و اگر سفرمان را با آن‌ها شروع کردیم باید پا به پای آن‌ها برویم. این داستان برای من تجربه تلخی بود چون من در حقیقت سعی کردم از خودم انعطاف نشان داده و دست آن‌ها را باز بگذارم تا معطل ما نشوند و سفرشان را بروند ولی خب موضوع برعکس شد.

سفر به سبک دیجیتال نومددیگر ختم ماجرا این‌طور شد که فردای آن روز تصمیم گرفتم برگردم و این کار را کردم. به خاطر ضربه‌های که در مسیر سنگلاخ به ماشین وارده شده بود و گرمای بیش از حد، شیشه عقب ماشین وسط جاده قم-تهران از جا درآمد و در کل تجربه جالبی از سفر نبود.

به عنوان خانمی که به مناطق غیربومی سفر می‌کنی، تا حالا با مشکل خاصی روبرو شدی؟

نه تا حالا چنین مشکلی نداشتم چون علی‌رغم سلیقه شخصی خودم، وقتی وارد یک جامعه محلی می‌شوم تا حد ممکن خودم را با سبک زندگی، رفتار و پوشش آن‌ها همرنگ می‌کنم. با این رفتار هم آسیبی به فرهنگ و زندگی آن‌ها وارد نمی‌شود و هم افراد محلی هم شما را به عنوان بخشی از خودشان می‌پذیرند که این خودش امنیت زیادی دارد.

البته من همیشه این مورد را رعایت می‌کردم ولی به سبک خاص خودم. بعد از این که یک دوره کلاس‌های گردشگری را شرکت کردم، بیشتر و بیشتر به اهمیت این موضوع پی بردم و از آن موقع به بعد در بهترین حد ممکن این موضوع را رعایت می‌کنم.

این موضوع تا حدی برایم جدی است که الان به هر بخش محلی بخواهم سفر کنم، سعی می‌کنم لباس محلی آن جا را هم تهیه کنم و در جامعه محلی با آن لباس ظاهر شوم. مثلا چند وقت پیش سفری به چابهار و قشم داشتم که در هر کدام، لباس محلی آن منطقه را پوشیده بودم.

سبک زندگی Digital Nomad

معمولا واکنش بومی‌ها به سبک سفر و حضور تو در آن منطقه چطور است؟

خب این موضوع بیشتر از همه چیز به خود شما و نوع حضورتان بستگی دارد.

آن وقت‌هایی که من با سبک عادی سفر می‌کردم، معمولا لباس‌های شهری و مدرن می‌پوشیدم که خیلی برای محلی‌ها جا افتاده نبود. در چنین شرایطی معمولا دید خوبی به شما ندارند. اما از آنجایی که من اهل معاشرت هستم، با این افراد وارد مکالمه می‌شدم و خیلی سریع باهم صمیمی می‌شدیم و دیگر این مشکل از بین می‌رفت.

اما از زمانی که با سبک و سیاق محلی آن منطقه وارد جامعه محلی می‌شوم، از همان اول استقبال خوبی می‌کنند و به عبارتی دیگر، شما را به عنوان بخشی از جامعه خودشان می‌پذیرند.

من یادم است که در یکی از سفرهایم به چابهار، یکی از محلی‌ها از یک آقا که در حال عکاسی بود شاکی شد (چون آقا خیلی با سبک محلی آن‌جا همرنگ نبود) اما من که با لباس محلی بودم هیچ مشکلی در حین عکاسی برایم پیش نیامد و حتی استقبال هم کردند. اصلا مفهوم گردشگری و مزایای آن بیشتر از پیش برای افراد محلی جا افتاده و الان از این موضوع استقبال می‌کنند.

به طور کلی، چند روز از ماه را خانه‌نشین هستی و چند روز مشغول سفر؟

تا همین چند ماه پیش که کار ثابت داشتم، حجم سفرهایم کم شده بود و مثلا دو ماه یک بار سفر می‌رفتم، اما در حال حاضر با وجود شرایط کاری، تقریبا ۱۵ الی ۲۰ روز از ماه را مشغول سفرم و مابقی را در خانه خودم.

معمولا هم برنامه‌ام اینطور است که مثلا یک سفر به اصفهان می‌روم و بعد از برگشتم، دو روز خانه‌ام و دوباره به سمت یزد یا شهر دیگری سفر می‌کنم.

وقتی تصمیم گرفتی که قید کار، درآمد و اقامت ثابت را بزنی چه حسی داشتی؟

به نظرم اینجا باید به یک نکته مهم اشاره کنم؛ اگر کسی دوست دارد این سبک از زندگی را انتخاب کند حتما باید با چشمان باز وارد آن شود. متاسفانه در مورد این سبک از سفر فقط جذابیت‌های آن نشان داده می‌شود و کسی در مورد خطرات و چالش‌های آن خیلی حرف نمی‌زند. مثلا خیلی‌ها دوست دارند که همین فردا از کارشان استعفا داده و دل را به جاده بزنند اما قطعا از یک جا به بعد باید به فکر کسب درآمد هم باشند تا بتوانند این سبک از زندگی را ادامه بدهند.

من خودم وقتی تصمیم گرفتم اینطور زندگی کنم، برنامه‌ریزی‌هایی کرده بودم که در سوالات قبلی اشاره کردم و به کمک اعتبارم در کارم توانستم چنین قدمی بردارم.

 

برای افرادی که می‌خواهند چنین سبکی از سفر و زندگی را شروع کنند چه توصیه‌ای داری؟

به نظرم اولین قدم این است که هدفشان را از انتخاب سبک دیجیتال نومد مشخص کنند؛ اگر می‌خواهند اینطور زندگی کنند دقیقا چرا می‌خواهند؟ بعد از آن باید کمی به فکر آینده و درآمدشان باشند؛ بهترین روش این است که کارهایی که از انجامشان خیلی لذت می‌برند را بدانند تا شاید بتوانند از این طریق درآمد داشته باشند.

همچنین قبل از شروع این سبک، حتما مطمئن شوند که می‌توانند از این طریق واقعا درآمدی داشته باشند و بعد از آن دیگر وقت سفر است.

یکی از زیباترین جاهایی که به عنوان دیجیتال نومد سفر کردی کجا بود؟

جزیره هرمز همیشه در ذهنم به عنوان یکی از زیباترین جاهای دیدنی ایران ماندگار شده. از خاک‌های رنگی تا سواحل زیبا و لباس‌های سنتی، این جزیره همیشه مرا به وجد می‌آورد.

همچنین برای افرادی که دنبال آرامش و سکون هستند یزد هم به نظرم جای بسیار زیبایی است. مخصوصا به خاطر این که یزد الان شهر جهانی شده، امکانات بسیار زیادی دارد و به خاطر نورپردازی‌های شبانه، همیشه امنیت بسیار زیادی هم دارد.

خب حالا نوبت شماست خواننده عزیز؛ دوست داشتید یک دیجیتال نومد باشید؟

دیجیتال نومد سبکی از زندگی و سفر است که برای خیلی‌ها ناآشناست؛ شاید اصلا برایمان عجیب باشد یک شخص تقریبا همیشه در حال سفر باشد و حتی درآمدش را هم در حین سفر به دست بیاورد. اما خب هستند چنین افرادی!

حالا که از طریق گفتگوی ما با سمانه قائدی با سبک دیجیتال نومد از نزدیک آشنا شدید، دوست داشتید که چنین سبکی برای زندگی‌تان داشته باشید؟ چرا نه؟ اصلا کسی را می‌شناسید که اینطور زندگی کند اما تجربیات متفاوتی داشته باشد؟

اشتراک گذاری

ارسال دیدگاه

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.