هر کسی به گوشهای از این زمین خاکی سفر کرده و تجربه منحصربهفردی از آن را در ذهنش ابدی میکند. در این میان افرادی هستند که مقصدشان آسمان است و زمین برای آنها فقط مسیری است به سوی مقصد.
آسمانگردی سفری است که شب و روز آن، از زمین تا آسمان فرق میکند. وقتی مقصدتان ثبت ستارههای آسمان شب باشد، دغدغهها، دردسرها، خطرات و البته هزینههای بیشتری در کمین این سیاهی نشستهاند؛ اما هستند افرادی که همه این مسائل را پذیرفتهاند، چون شیفته این گنجینه پنهاناند.
امیر شاهچراغیان، منجم و عکاس آسمان شب، یکی از همین شکارچیان ستارههاست که مهمان امروز مجله علیبابا هستند. او متولد ۱۳۷۰ و ساکن شیراز است. از نوجوانی علاقهمندی خود به علم نجوم و فیزیک را کشف کرده و با حمایت خانواده توانسته علاقهاش را دنبال کند. اگر شما هم دلباخته آسمان شب و جاذبههای آن هستید، این گفتگوی دلچسب را حتما بخوانید.
آیا از کودکی میدانستید که به این مسیر قدم خواهید گذاشت؟
اولین باری که در مسیر رصد آسمان شب قرار گرفتم، در دوره نوجوانی بود. آن زمان اولین تور رصد آسمان شب را تجربه کردم. این تور آسمان شب گردی قرار بود حوالی شیراز آسمان را رصد کند. پس از آن به طور مرتب در تورهایی که به طور ویژه برای رصد آسمان شب برگزار میشدند، شرکت میکردم. در همین تورها با افراد زیادی در ردههای سنی مختلف آشنا شدم که به آسمان علاقه داشتند و کمکم بیشتر و بیشتر در این مسیر قرار گرفتم.
این علاقه و پیگیری در دوره نوجوانی چقدر ادامه پیدا کرد؟
از آنجا که خانواده من نسبت به علایقم بیتوجه نبودند، در دوره دبیرستان یک تلسکوپ برایم خریدند و من تنها به خاطر علاقه قلبی، ساعتها با تلسکوپ آسمان شب را رصد میکردم.
در همان دوره دبیرستان همراه چند نفر از دوستانم که از طریق همین تورهای رصد آسمان شب با آنها آشنا و صمیمی شده بودم، یک خبرنامه کوچک به نام «تا بیکران» دستوپا کردیم. هرکدام از ما در زمینه موردعلاقهمان برای این خبرنامه مطلبی مینوشت. در نهایت این مطالب را مثل روزنامه چاپ میکردیم و آن را در جاهایی مثل پارک یا هر اجتماع مناسبتی بین مردم پخش میکردیم. آن زمان حتی اسپانسرهای کوچکی مانند کسبه محل داشتیم. مثلا یک بار بنگاه املاک محله پنج هزار تومان برای چاپ مطالب و توزیع آن بین مردم هزینه کرد.
سوم دبیرستان، زمانی که دیگر بحث کنکور جدی شده بود، همه ما از این فضا فاصله گرفتیم و روی درس تمرکز کردیم. علیرغم علاقهای که به آسمان شب و نجوم دارم، به دلایل مختلفی مثل بازار کار بهتر، ترجیح دادم رشته دانشگاهی دیگری را انتخاب کنم. از طرفی هم سعی کردم نزدیکترین رشته دانشگاهی به حوزه فیزیک را مد نظر قرار بدهم. به این ترتیب دوره کارشناسی را در رشته مهندسی مکانیک دانشگاه بوشهر گذراندم.
پس از آن برای کارشناسی ارشد چند سالی ساکن تهران بودم و در همین دوره مجدد با افرادی آشنا شدم که در زمینه رصد آسمان شب و عکاسی از آن فعال بودند. این آشناییها شروع جدی سفرهای من برای رصد و عکاسی از آسمان شب بود. به این ترتیب علاقهمندیهای دوره نوجوانی را دوباره از سر گرفتم و این بار به طوری جدی آن را پیگیری کردم.
اولین باری که آسمان شب را دیدید، چه احساسی داشتید؟
اولین بار در همین تورهای رصد آسمان شب بود که آسمان را با همه جزییات و ستارههایش دیدم. با شرکت در این تورها تجهیزات کاملی برای رصد آسمان در اختیار ما قرار میدادند تا آسمان را ببینیم. دیدن آسمان شب با آن همه ستاره از اول هم برایم خیرهکننده بود!
چه چیزی باعث شد به سمت عکاسی بروید؟
همانطور که گفتم در همه دوره نوجوانی مشغول رصد آسمان و تماشای زیباییهای آن بودم. وقتی پس از سالها دوری از این فضا، دوباره به علایق قدیمی خود برگشتم، فکر کردم دیگر وقتش است آنچه را که این همه سال دیدهام با دیگران به اشتراک بگذارم و زیباییهای آسمان را به دیگران هم نشان دهم. بنابراین یک دوربین حرفهای خریدم و این شروعی برای سفرهای عکاسی من بود.
خودتان را عکاسی میدانید که سفر میکند یا سفرگردی که عکاسی میکند؟
قطعا من عکاسی هستم که برای رصد آسمان شب سفر میکنم. این علاقه باعث شد به سفر رو بیاورم. ابتدا در سفرهایم فقط به عکاسی آسمان شب مشغول بودم و نسبت به بازدید از جاذبههای گردشگری، جاهای تاریخی و دیدنیهای آن منطقه یا آشنایی با افراد بومی و محلی و فرهنگ آنها چندان پیگیر نبودم. یعنی فقط برای عکاسی سفر میکردم، بعد از عکاسی هم بدون بازدید از دیگر دیدنیها از آن منطقه برمیگشتم؛ اما بعد از مدتی دیدگاهم عوض شد.
تصمیم گرفتم در سفرهایم به همه ابعاد سفر بپردازم. حالا دیگر اینطور سفر میکنم که شبها به عکاسی از آسمان میپردازم و روزها را با دیدن جاذبهها و آشنایی با اهالی منطقه و فرهنگ و رسومشان میگذرانم. این سبک، جذابیت بیشتری به سفرهایم داده است.
اولین دوربینی که داشتید چه بود؟ اولین عکسی که گرفتید از چه سوژهای بود؟
اولین دوربینهایی که با آنها عکاسی را تجربه کردم، متعلق به خودم نبودند. اوایل دوربینهایی را از دوستانم میگرفتم و با آنها از آسمان شب عکاسی میکردم، اما اولین دوربین من برای شروع فعالیت جدی کنون ۶D بود.
اولین عکسی که با دوربین خودم از آسمان شب ثبت کردم، تصویری از ساحل بندر کنگان در استان بوشهر بود. این تصویر را در سفری که همراه چند نفر از دوستانم به آن منطقه داشتیم، ثبت کردم.
برای عکاسی از آسمان باید دوربینی خاصی داشته باشیم؟
برای عکاسی از آسمان شب در شاخهای که من دنبال میکنم، یعنی عکاسی آسمان شب شاخه منظره، به دوربین عکاسی و لنز، سه پایه و کمی حوصله نیاز دارید تا بتوانید ترکیببندیهایی را از آسمان خلق کنید که برای بیننده جذاب باشد. دوربین خاصی نیاز نیست.
بیابان لوت به عنوان اولین اثر طبیعی ایران که در فهرست آثار جهانی یونسکو به ثبت رسید، برای من جذابترین سوژه طبیعی در ایران است. در مجموع کویرها و بیابانها به دلیل دور بودن از آلودگیهای نوری یکی از بهترین انتخابها برای عکاسی از آسمان شب هستند.
عجیبترین جایی که برای عکاسی رفتید، کجا بود؟
من برای عکاسی از آسمان تقریبا به همه استانهای ایران رفتهام، اما بیابان لوت یکی از عجیبترین و دیدنیترین مکانهایی بود که برای عکاسی به آن سفر کردم. دلیل آن هم جذابیتهای بیپایان خود بیابان لوت است.
بیابان لوت به عنوان اولین اثر طبیعی ایران که در فهرست آثار جهانی یونسکو به ثبت رسید، برای من جذابترین سوژه طبیعی در ایران است. در مجموع کویرها و بیابانها به دلیل دور بودن از آلودگیهای نوری یکی از بهترین انتخابها برای عکاسی از آسمان شب هستند.
حالا که حرف از کویر شد، دوست دارم این سوال را هم بپرسم که چرا تصاویر ثبت شده از آسمان کویر پر از ستاره است، اما در واقعیت آسمان کویر آنقدرها هم ستاره ندارد؟
در بیابان ها کافی است یک نسیم ملایم بوزد تا شن و ماسه زیادی در هوا پراکنده شوند. یکی از مهمترین دلایلی که مانع از دیده شدن ستارهها در آسمان کویر است، همین ذرات معلق در هوا هستند. گاهی ممکن است برای عکاسی در کویر ناچار باشیم چند شب متوالی آن جا بمانیم تا آسمان صاف را ببینیم. حتی ممکن است دو نقطه از یک منطقه کویری را پیدا کنید که آسمان یکی از آنها پر ستارهتر به نظر برسد.
تا به حال پیش آمده حین عکاسی مشکلی برای ابزار و تجهیزاتتان پیش بیاید و عکاسی نیمهتمام بماند؟
بله. چنین اتفاقاتی بارها پیش میآیند. مشکلات گاهی درباره خرابی ابزار هستند و گاهی هم فراموشی عکاس!
بعضی مواقع فراموشی کار دستم داده است. چندین بار پیش آمد که بخشی از ابزار و تجهیزاتم را همراهم نبرده باشم. مثلا یک بار کفشک سه پایه دوربین را با خود نبرده بودم و طبیعتا بدون آن نمیشود عکاسی کرد.
از طرفی ما در چنین سفرهایی فاصله بسیار زیادی را طی میکنیم تا به مقصد موردنظر برای عکاسی از آسمان شب برسیم و کاملا از شهر دور میشویم. البته زمان محدودی هم برای عکاسی داریم و نباید زمان را از دست داد. بنابراین در صورتی که چیزی را فراموش کرده باشیم، احتمال آن که بتوانیم به موقع به ابزار و تجهیزاتمان دسترسی پیدا کنیم، بسیار پایین است.
یکی دیگر از مواردی که باعث میشود عکاسی با مشکل مواجه شود، زمانبندی اشتباه است. در سفری که برای عکاسی از پدیده کسوف به ربعالخالی در امارات داشتم، به دلیل اشتباه لیدری که قرار بود ما را به نقطه موردنظر برای عکاسی برساند، از مسیر درست خارج شدیم.
شانس با من همراه بود، چراکه یکی از افرادی که مثل ما برای عکاسی و تماشای این پدیده آمده بود، خودروی شخصی داشت و توانستیم در سریعترین زمان ممکن به مسیر درست برگردیم. اما همین اشتباه باعث شده چند ساعتی با تاخیر به آن منطقه برسیم.
یک بار دیگر هم وقتی به خاطر ناهماهنگی میزبان ما در عکاسی از کسوف، نتوانستم از این پدیده عکاسی کنم، فقط عینک ویژه تماشای کسوف را به چشمم زدم و سعی کردم دستکم از تماشای این پدیده لذت ببرم.
همین محاسبات اشتباه در زمان، انتخاب مکان، فراموشی در همراه داشتن تجهیزات و… مسائلی هستند که روی کیفیت کار تاثیر میگذارند. اما هرچه بیشتر در این حوزه تجربه پیدا میکنیم و کارکشتهتر میشویم، این فراموشیها کمتر شده و زمانبندیها هم دقیقتر پیش میروند.
در مسیر عکاسی از آسمان شب با چه چالشهایی مواجه هستید؟
اولین دغدغهای که ما عکاسان آسمان شب با آن روبهرو میشویم، همین ساعات شب و تاریکی هواست که امنیت را کمتر میکند. مناطق مناسب برای عکاسی مثل کویرها، بیابانها و حوالی روستاها جاهایی است که از فضای شهر و آلودگی نوری دور هستند. این مناطق عموما امنیت پایینتری نسبت به مناطق شهری و شلوغ دارند. طبیعتا در روشنایی روز راحتتر میتوان خطرات مختلف مثل نزدیک شدن حیوانات را تشخیص داد.
اگر در حال عکاسی از آسمان در مناطق کویری و بیابانی باشیم، احتمال برخورد با حیوانات مختلفی مثل مار، عقرب یا بعضی حیوانات وحشی که در این مناطق زندگی میکنند بالاست، اما من مدت زیادی است در این زمینه فعالیت میکنم و برای چنین شرایطی مطالعه کافی داشتهام. به همین دلیل همیشه تلاش میکنم جانب احتیاط را رعایت کنم.
علاوهبراین یکی از دغدغههای جدی ما برخورد با افراد بومی و محلی است. خیلی اوقات در تاریکی شب گروهی از افراد محلی به سراغ ما میآیند، چراکه فکر میکنند سارق یا دزد هستیم که نیمهشب به روستای آنها نزدیک شدهایم. البته این افراد هم تقصیری ندارند و حق دارند نگران شوند.
در سالهای اول که این سبک سفر را شروع کرده بودم، خیلی پیش میآمد که با چنین مواردی مواجه باشم، اما کمکم یاد گرفتم چند ساعت قبل یا یک روز پیش از شروع عکاسی در شب، وارد منطقه شوم و با بزرگ یا ریشسفید روستا گفتگو کنم تا هم آنها نگران نباشند و هم من و دوستانم امنیت بیشتری داشته باشیم.
در حال حاضر هم با خیلی از افراد بومی در مناطق مختلف آشنایی دارم و حتی گاهی پیش از حرکت به سمت یک منطقه با آنها تماس میگیرم تا شرایط آبوهوایی، وضعیت راه و موارد دیگر را بسنجم و با هماهنگی کافی به مقصدم سفر کنم.
یکی از دغدغههای جدی ما برخورد با افراد بومی و محلی است. خیلی اوقات در تاریکی شب گروهی از افراد محلی به سراغ ما میآیند، چراکه فکر میکنند سارق یا دزد هستیم که نیمهشب به روستای آنها نزدیک شدهایم. البته این افراد هم تقصیری ندارند و حق دارند نگران شوند.
چطور تصمیم میگیرید یک منظره را برای عکاسی انتخاب کنید؟
خیلی از افرادی که فقط از اعماق آسمان شب عکاسی میکنند، دستشان برای انتخاب منظره بازتر است، اما من برای عکسهایم فقط آسمان را در نظر نمیگیرم، چون بخشی از قاب تصویر من المانهایی هستند که روی زمین قرار دارند، پس طبیعت منطقه یا وجود یک بنای تاریخی برایم مهم است.
پیدا کردن منطقهای که هم مکان تاریخی یا بنای زیبایی داشته باشد و هم آسمان شب در آن پیدا باشد، کار سادهای نیست. بعد از پیدا کردن سوژه عکاسی، انتخاب زاویه مناسبی که شکوه بنای تاریخی و زیبایی آسمان را کنار هم به خوبی نشان بدهد، مرحله بعدی است. همین محدویتها باعث میشود عکاسی از آسمان برایم گاهی چالشبرانگیز باشد.
ترجیح میدهید از شهر عکاسی کنید یا طبیعت؟
تصاویر من اغلب از جاذبههای طبیعی و تاریخی هستند، اما چند باری هم شده که از حوالی شهرها عکاسی کنم تا میزان آلودگی نوری محیط را نشان دهم. مثلا یک عکس از ۴۰۰ کیلومتری تهران و عکس دیگری از ۸۰۰ کیلومتری آن ثبت کردم تا آلودگی و میزان نور محیط مشخص باشد.
ولی در مجموع اکثر سفرهای من برای عکاسی از آسمان شب به مناطقی است که کاملا از شهرها دور هستند و منظره آسمان به خوبی پیداست.
آسمان برای یک عکاس شب سوژهای ثابت است یا متغیر؟
آسمان نه تنها از نقطهای به نقطه دیگر در کره زمین متفاوت است، بلکه از فصلی به فصل دیگر هم تفاوت دارد. به همین دلیل از یک منطقه مشخص در فصول گوناگون تصاویر متفاوتی ثبت میشود. حتی وقتی دو عکاس در یک زمان از آسمان یک منطقه عکاسی کنند، تصاویر بسیار متفاوتی خواهند گرفت، چرا که دید، سلیقه و قاببندیهای این دو عکاس با هم متفاوت است.
از طرفی نیمکره جنوبی زمین نسبت به بخش شمالی آن متفاوت است و آسمان پر ستارهتری دارد. به همین دلیل هم کشورهای این منطقه مقصد سفر خیلی از عکاسان آسمان هستند.
آیا عکاسان شب سبک زندگی خاصی دارند؟
سبک زندگی هر عکاس با دیگری فرق میکند. شاید بتوان گفت تنها نقطه اشتراک عکاسان آسمان عشق به این کار است. طبیعتا هریک از سفرهای ما هزینههای مختلفی دارد که خودمان شخصا آنها را پرداخت میکنیم و دردسرهای خاصی دارد که آن را هم پذیرفتهایم.
اینکه چنین زحمتهایی را به جان بخریم، درآمد و پسانداز شخصی چند ماه را برای دیدن یک پدیده مثل کسوف هزینه کنیم و حتی شاید نتوانیم این پدیده را به درستی ببینیم یا عکاسی کنیم، فقط از عشق و علاقه زیاد به این کار نشات میگیرد.
هزینه بعضی از سفرهای ما به مناطق داخلی ایران با یک سفر چند روزه به جایی مثل ترکیه برابری میکند. خیلی از افراد هستند که ترجیح میدهند این هزینه را برای سفرهای تفریحی به ترکیه خرج کنند و چند روزی را به تفریح بگذرانند. بنابراین انتخاب ما برای این سفرها صرفا به دلیل همان علاقهای است که گفتم.
هیچ سازمان خاصی برای تامین هزینه چنین سفرهایی به شما کمک نمیکند؟
خیر. همه هزینههای مربوط به سفر و عکاسی کاملا به عهده خود ماست. اما برای مثال یک بار یک سازمانی برای تامین بخشی از هزینههای سفر من اسپانسر شد، ولی این اتفاق معمولا کمتر پیش میآید و بخش بزرگی از هزینههای هر سفر به عهده خودمان است. باید این را هم اضافه کنم که این کار درآمدی برای ما ندارد و صرفا یک علاقه قلبی است.
به طور کلی برخورد بومیها با شما چطور هست؟
همانطور که گفتم، اغلب اوقات وقتی بدون اطلاع قبلی به منطقهای وارد شویم، برخوردهای نامناسبی میبینیم. اما بنا به تجربه میدانیم که چطور باید با جوامع محلی ارتباط برقرار کنیم و دلیل حضورمان در آنجا را توضیح دهیم.
برای عکاسی از آسمان شب باید همه نورهای اطرافمان را خاموش کنیم. یک بار که در تاریکی یک منطقه در حال عکاسی از آسمان شب بودیم، گروهی از محلیها در حال نزدیک شدن به ما بودند. ما هم بلافاصله چراغها را روشن کردیم. بعد با روی خوش و لبخند آنها را به چای و همراهی برای شام دعوت کردیم. بعد هم درباره علت حضورمان در آن منطقه گفتیم.
آنها هم وقتی متوجه هدف ما شدند، واکنشهای مثبتی داشتند. گاهی تصاویری را که از آسمان آن منطقه یا آسمان روستاهای همسایه آنها ثبت کردهایم، به آنها نشان میدهیم یا تصویری از خودشان زیر نور ستارهها میگیریم تا خودشان هم این تصاویر را ببینند و بیشتر با کار ما آشنا شوند.
بنابراین در صورتی که طرز برخورد درست در چنین شرایطی را بدانیم، جای نگرانی نیست.
از اولین قدم تا آخرین مرحله، برای سفرهای خود چطور برنامهریزی میکنید؟
اولین قدم این است که ببینم دقیقا چه پدیده آسمانی در چند ماه پیشِ رو قرار است اتفاق بیافتد. اگر بخواهم در تاریخ خاصی برای عکاسی از پدیدهای مثل کسوف به یک منطقه سفر کنم، یک هفته قبل و یک هفته بعد آن تاریخ را خالی میگذارم، یعنی قرار ملاقات، پروژه کاری و هیچ برنامه دیگری را در آن بازه زمانی قرار نمیدهم.
اگر سفر خارجی باشد، موضوع دوم تامین هزینه سفر است؛ اما سفرهای داخلی دغدغه هزینهای کمتری دارند.
وقتی کسوف در منطقهای رخ میدهد، بررسی میکنم در سراسر منطقهای که کسوف در آن اتفاق میافتد، کدام منطقه بهترین دید به این پدیده را دارد. بعد از آن هم دنبال یک بنای تاریخی یا سازهای با معماری زیبا میگردم که بتوانم تصاویرم را ثبت کنم. علاوهبر همه این موارد باید چک کنم برای عکاسی از آن منطقه به مجوز خاصی نیاز دارم یا نه.
شرایط آبوهوایی و اقلیمی، زمانبندی برای رسیدن به موقع به آن منطقه و… هم باید بررسی شوند.
مثلا تیرماه ۹۹ که کسوفی در جنوب ایران و منطقه چابهار رخ داده بود، برای عکاسی به آن منطقه رفتم. یکی از بهترین گزینهها برای عکاسی از کسوف چابهار اسکله بریس است؛ چون زاویه خیلی خوبی نسبت به این پدیده داشت و البته این موضوع را همه عکاسان میدانند. به همین دلیل مطمئن بودم این اسکله خیلی شلوغ خواهد بود و آن را به عنوان انتخاب آخرم در نظر گرفتم.
همه منطقه چابهار را به طور کامل گشتم تا جای مناسبی با سازههای تاریخی بکر برای عکاسی پیدا کنم، اما گزینه خوبی به چشمم نیامد. به ناچار به همان اسکله رفتم و در کمال تعجب دیدم جز من هیچ عکاسی آنجا نیست. ظاهرا سایر عکاسان هم مثل من تصور کرده بودند اسکله بریس خیلی شلوغ خواهد بود و به همین دلیل به آن منطقه نیامده بودند.
در سفرها برای عکاسی از آسمان شب، چطور سعی میکنید امنیتتان را حفظ کنید؟
در این سفرها برای عکاسی به ویژه در مناطق کمجمعیت، بیرون شهر و ساعات شب هرگز نباید تنها بود. ما هم دستکم در دو گروه دو نفره با دو خودرو سفر میکنیم. زمانی هم که به مقصد رسیدیم، به صورت دو نفره و در فاصله کمی از هم عکاسی را شروع میکنیم. علت فاصلهگذاری این است که تصاویر را از زوایای مختلف ثبت کنیم تا تکراری نباشند.
وقتی به صورت گروهی برای عکاسی میرویم، میتوانیم از همدیگر در برابر خطرات احتمالی پشتیبانی کنیم.
شیلی یکی از بهترین کشورها برای عکاسی از آسمان است. بیابان آتاکاما در شیلی، این کشور را به یکی از بهترین مقاصد برای عکاسان آسمان شب تبدیل کرده است. حتی در بعضی نقاط، ارتفاع این بیابان از سطح دریا برابر با ارتفاع کوه دماوند از سطح دریاست. به همین دلیل در این بیابان میتوان تصاویر بسیار زیبایی از آسمان شب ثبت کرد.
اگر در مسیر عکاسی از آسمان شب به عقب برگردید، آیا کاری هست که بخواهید انجام دهید؟ یا کاری که از انجامش پشیمان باشید؟
بله، اگر به عقب برگردم سفر به شیلی را برای عکاسی از کسوف کامل آن از دست نمیدهم.
شیلی یکی از بهترین کشورها برای عکاسی از آسمان است. بیابان آتاکاما در شیلی، این کشور را به یکی از بهترین مقاصد برای عکاسان آسمان شب تبدیل کرده است. حتی در بعضی نقاط، ارتفاع این بیابان از سطح دریا برابر با ارتفاع کوه دماوند از سطح دریاست. به همین دلیل در این بیابان میتوان تصاویر بسیار زیبایی از آسمان شب ثبت کرد.
دوست داشتم بتوانم از کسوف کامل شیلی در این بیابان عکاسی کنم، اما نتوانستم به این سفر بروم. اگر زمان به عقب برگردد، حتما این کار را میکنم.
آیا این سبک سفر و علاقهمندی به رصد آسمان شب، دیدگاه شما را به زندگی تغییر داده است؟
قطعا بیتاثیر نیست. هر زمان کار و دلمشغولی خیلی زیادی پیدا کرده باشم و احساس خستگی کنم، هر طور بتوانم آخر هفتهام را خالی میکنم و برای عکاسی از آسمان به سفر میروم. سفر و عکاسی از آسمان خستگیام را در میکند. آسمان آرامشی دارد که به من هم منتقل میشود.
به اعتقاد شما زیباترین پدیده آسمانی چیست؟
از نظر من پدیده شفقهای قطبی در عرضهای جغرافیایی بالا، یکی از زیباترین پدیدههای آسمان هستند که دوست دارم ببینم. یکی دیگر از جذابترین مناظر بین پدیدههای آسمان، پدیده کسوف کامل است. من همیشه حین عکاسی میدانم دقیقا چه کاری میخواهم انجام دهم؛ اما زمانی که به دیدن پدیده کسوف میروم، همه کارهایم را یادداشت میکنم، چون کسوف به قدری زیباست که واقعا محو تماشایش میشوم و بعضا کارهایم را فراموش میکنم، به طوری که گاهی یادم میرود برای عکاسی از این پدیده آمدهام.
اگر نمیتوانستید این سبک زندگی یعنی سفر و عکاسی از آسمان شب را داشته باشید، به چه مسیر دیگری علاقهمند بودید؟
احتمالا فضانورد میشدم.
برای آنهایی که میخواهند این مسیر را شروع کنند، چه توصیهای دارید؟
فکر میکنم همه افرادی که میخواهند به طبیعتگردی بروند، باید یاد بگیرند به طبیعت احترام بگذارند. وقتی ما به منطقهای سفر میکنیم، به محیط زیست حیوانات و گیاهان آن منطقه وارد شدهایم، پس باید به آن منطقه، حیوانات و گیاهان آن احترام بگذاریم. آسیب نزدن به آن محیط و نریختن زباله کمترین کاری است که باید انجام داد.
در سفرهایی که در گذشته با تورهای مختلف انجام میدادم، یکی از لیدرها میگفت در سفر به طبیعت تنها چیزی که باید با خود بیاورید، تصاویری است که ثبت کردهاید. این حرف را هرگز فراموش نکردم و همیشه سعی کردم به طبیعت منطقه آسیب نزنم.
در هیچ سفری نباید ردی از وجود طبیعتگردها باقی بماند. من همیشه در هر سفر چند کیسه زباله همراه خود میبرم و نه تنها زبالههای گروه خودم، بلکه تا حد امکان زبالههای گروههای دیگر را هم از منطقه جمع میکنم. بیشک طبیعت روزی به رفتارهای ظالمانه ما پاسخ خواهد داد. به خاطر نسلهای بعدی هم که شده باید حواسمان به طبیعت باشد.