تا به حال به این فکر کردید چطور آثار تاریخی با چندین هزار سال قدمت هنوز پا برجا هستند؟ شاید اگر متخصصان مرمت آثار و ابنیه تاریخی نبودند، حالا چیزی به نام جاذبههای تاریخی اصلا وجود نداشت. امین عدیلی یکی از مرمتگران آثار تاریخی است که احیای شماری از آثار و جاذبههای تاریخی را مدیون او و تیمش هستیم.
اما امین عدیلی برای فعالیت تنها به مرمت آثار تاریخی اکتفا نکرده است، بلکه به عنوان یک ماجراجو و جهانگرد به پنج قاره جهان، از قلب جنگلهای آمازون در آمریکای جنوبی تا صحراهای آفریقا و بسیاری از کشورهای قاره های آسیا، اروپا ، آمریکا و استرالیا سفر کرده تا طبیعت را لمس کند و با روحیات ملل جهان آشنا شود.
در این قسمت از مهمان مجله علیبابا با امین عدیلی عزیز به گفتگو نشستیم تا برای ما از چالشهای حوزههای کاری و سفرهای هیجانانگیزش بگوید.
خودتان را چطور معرفی میکنید؟
من در حوزههای مختلفی کار و فعالیت دارم. به عنوان یک پیمانکار رتبه یک مرمت آثار و ابنیه تاریخی، راهنمای تور های ورودی و خروجی گردشگری، طراح گرافیست تجربی، عکاس و ورزشکار فعالیتهای زیادی داشتهام و به تناسب موقعیت و فضا ، خودم را با یکی از این موارد معرفی کردهام؛ اما به طور کلی خودم را یک ماجراجو و جهانگرد میدانم.
چرا با وجود موفقیت و دستاوردهایی که در حوزه راهنمای تور گردشگری دارید، خود را یک راهنمای تور گردشگری معرفی نمیکنید؟
چون سفر، ماجراجویی و جهانگردی سبک زندگی من است که تاثیر زیادی بر اخلاق و شیوه زندگی من دارد. در حالی که راهنمای تور گردشگری علیرغم اینکه به آن بسیار علاقه دارم، متاسفانه در جامعه فعلی حتی یک شغل هم محسوب نمیشود و از آن دسته فعالیتهای فصلی است. بنابراین برای من که سفر و ماجراجویی یک دغدغه همیشگی است، ماجراجو بودن توصیف درستتری خواهد بود، ضمن اینکه به فضای کاری گردشگری و راهنمای تور عشق میورزم.
آیا خانواده و محیطی که در آن بزرگ شدید، تاثیری بر انتخاب سبک زندگی، سفر و مرمت آثار باستانی داشت؟
بله قطعاً. ازدوره کودکی به یاد دارم پدرم سفرهای خارجی بسیاری داشت. شاید این سفرهای مکرر و ذکر خاطرات سفرهایش تا حدودی الهامبخش من در زمینه سفر بوده، و غیرمستقیم روی علاقه به سفر، ماجراجویی و سبک زندگی من موثر بود. اما درباره انتخاب رشته تحصیلی، باید بگویم من در محیط خانواده عاشق هنر و تاریخ شدم.
پدر من هوشنگ عدیلی بازیگر سینما، تهیهکننده و بنیانگذار صنعت تبلیغات در استان اصفهان بود. من همیشه در محل دفتر پدرم رنگها، طرحها، پوسترها و فعالیتهای تبیلغاتی را میدیدم. همه اینها باعث شد در دوره نوجوانی به صورت تجربی، گرافیک را در همان دفتر یاد بگیرم و سالها فعالیت گرافیک و طراحی داشته باشم.
علاوهبر این پدرم ساز میزد و آواز بسیار دلنشینی داشت. به طوری که فضای خانه همیشه از صدای آواز او و مادرم پر بود. بزرگ شدن در این محیط آکنده از هنر و صد البته ژنتیک باعث شد من در عالم هنر باشم و کمکم به لطف دوستم محمد جواد کسایی فرزند استاد حسن کسایی سهتار نیز بنوازم. همه اینها باعث شد همراه سایر اعضای خانواده به شکلی دستی بر هنر داشته باشیم.
اما درباره اینکه چطور عاشق تاریخ شدم؟ خانه ما روبهروی گنبد مسجد مدرسه چهارباغ اصفهان قرار داشت. از پنجرههای خانه ما فضای گنبد آبی زیبای چهارباغ همیشه پیدا بود و من میدیدم که چطور اغلب اوقات دورتادور آن را داربست زدهاند و در حال مرمت بنا هستند.
بزرگ شدن کنار مسجد شاهکار صفوی چهارباغ ، یکی از دلایلی بود که باعث علاقه من به رشته مرمت آثار و ابنیه تاریخی شد. از طرفی چون گرافیک را به طور تجربی کنار پدرم یاد گرفته بودم، ترجیح دادم برای رشته دانشگاهیم، یک انتخاب متفاوت یعنی مرمت آثار و ابنیه را داشته باشم.
چرا حوزه کاری مرمت آثار باستانی برای شما جذاب است؟
هرچیزی که روح اصالت و قدمت داشته باشد، برای من جذاب است. وقتی به یک شی یا بنا قدیمی نگاه میکنم، به این فکر میکنم که در پس آن چه تاریخ و روزگاری پنهان است. این اصالت گاهی در یک ظرف سفالی پیدا میشود و گاهی در یک بنای تاریخی.
یکی از تفریحات اوقات فراغت من خریدن درهای قدیمی اصیل و احیای آنهاست. گاهی ساعتها به این درهای قدیمی خیره میشوم و تصور میکنم این در قدیمی چه تاریخ و ماجراهایی را پشت سر گذاشته است؟ چه افرادی از این در عبور کردهاند؟ چه تصمیمهایی پشت این درها گرفته شده یا به روی چه کسانی بسته شده است؟
به نظرم هرچیزی که اصالت داشته باشد، بسیار جذاب است. حتی مردمی که اصالت دارند، برای من جذابتر هستند.
فرایند مرمت آثار تاریخی چطور است و چه سازمانی باید اجازه این کار را بدهد؟
در سالهای پیش متولیان این حوزه سازمان میراث فرهنگی و سازمانهای دولتی بودند. اخیرا مدتی است که بخشی از مرمت آثار و ابنیه تاریخی در بخش خصوصی انجام میشود.
به طور کلی برای یک پروژه مرمت، سازمان میراث فرهنگی اول بنا یا سوژه موردنظرش را بررسی کرده و با در نظر گرفتن شرایط، پروژه را به مناقصه میگذارد. هریک از پیمانکاران این حوزه میتوانند به تناسب بررسی خودشان مبلغی را پیشنهاد کنند. در آخر یکی از آنها انتخاب شده و پروژه برای اجرا به فرد یا گروه تایید شده محول میشود.
خیلی از افراد دیدگاه دقیقی درباره این شغل ندارند. به طور کلی مرمت آثار باستانی چه حوزههایی دارد؟
اساسا مرمت به دو بخش آثار و بناها قابل تقسیم است. آثار شامل چوب، کاغذ، چرم، شیشه، سفال، نقاشی و مواردی این چنینی و دیگری ابنیه که حوزه آن روبهروی بناهای تاریخی است. هریک از حوزههای مرمت آثار تاریخی تخصص و رشته خاص خودشان را دارند. برای مثال کسی که مرمت چوب و فلز انجام میدهد، با متخصصی که در مرمت کاغذ مهارت دارد، متفاوت است.
اولین پروژه مرمت آثار تاریخی که کار کردید، چه بود؟
من تحصیلات دانشگاهی را در مرکز آموزش عالی میراث فرهنگی تهران گذراندم. از خوششانسی من بود که در دوره تحصیلم در یک پروژه ملی بزرگ مرمتی که جابهجاییهای عظیمی در آن نیز بود، فعالیت داشتم.
هر چند این پروژه مرمت آثار تاریخی صرف نبود، اما برای من جذابیت زیادی داشت. در این پروژه باید اشیای موزه ملی ایران در بخش اسلامی به ساختمان مجاور منتقل میشد. انتقال کتیبههای حجیم، محرابهای عظیم سنگ و کاشی و بسیاری آثار فاخر دیگر و انتقال، نصب و سوار کردن مجدد آنها در محل جدید، چالش بسیار حساس، جالب و شدیدا آموزندهای بود.
به نظر میآید مرمت آثار تاریخی یک فرایند دائمی و مستمر باشد، درست است؟
بله. گفته می شود همیشه سرعت تخریب و فرسودگی از سرعت مرمت بسیار بالاتر است. گاهی پیش میآید در طول زمانی که گروه مرمت آثار تاریخی بخشی از یک بنا را مرمت و احیا میکنند، بخش دیگری از بنا مجددا به مرمت نیاز پیدا کند. این فرایند یعنی مرمت و نگهداری آثار تاریخی یک پروسه دائمی است.
تا به حال چه آثار تاریخی را مرمت کردهاید؟ کدام کار برای شما خاطرهانگیزتر بوده است؟
از مهمترین افتخارات مرمت آثار تاریخی من مرمت تزیینات قسمتهای مختلف کاخ و عمارت عالیقاپو، همچنین غرفههای طبقه دوم میدان نقش جهان است.
پروژه غرفههای طبقه دوم میدان نقش جهان یک پروژه حدودا دو ساله بود. در طول این کار تمام وقت ، صبح، ظهر، عصر، شب و همه فصلها و همه نوع آبوهوایی را در زیباترین زاویههای میدان تجربه کردم و از آن لذت بردم. این پروژه برای من یکی از خاطرهانگیزترین کارهایم بود.
وضعیت ابنیه و آثار تاریخی ایران را چطور میبینید؟ به نظرتان در این حوزه در حال رشد و توسعه هستیم یا افول؟
خوشبختانه ایران پر است از جاذبهها و بناهای تاریخی، اما به دلایلی سازمان میراث فرهنگی بودجه بسیار کمی برای مرمت آثار تاریخی در اختیار دارد. به همین دلیل برای بحث مرمت، اولویت با بناها و آثاری است که ارزش تاریخی بالاتری دارند.
بنابراین بین مرمت یک خانه تاریخی و اثری مثل چهلستون طبیعتا دومی اولویت بالاتری دارد. در چنین شرایطی خیلی از ابنیه و آثار تاریخی مرمت نمیشوند، از طرفی بخش خصوصی در این زمینه فعالیتهای خوبی داشته که به مرمت خانههای تاریخی در راستای گردشگری کمک کرده است؛ ولی هزاران بنا و اثر ارزشمند در پهنه ایران کماکان مغفول مانده است.
اخیرا با فرهنگسازیهای انجام شده، خیلی از افراد متوجه اهمیت و ارزش خانههای قدیمی و تاریخی شدهاند. همانطور که میبینید در حال حاضر خیلی از خانههای قدیمی به هتل، بوتیک هتل، اقامتگاه و کافه تغییر کاربری داده و همچنان فعالیت میکنند.
این موضوع یک انگیزه سرمایهگذاری خوب برای بسیاری از افراد ایجاد کرده که دنبال خرید خانههای قدیمی، بازسازی و تغییر کاربری آنها هستند. از طرفی نیز بسیاری از مالکان هم قصد فروش چنین خانههایی را دارند.
خوشبختانه اخیرا موفق شدهام به عنوان رابط، این دو گروه را به هم معرفی کنم و چون در گردشگری هم تجربیاتی دارم در همه مراحل بازسازی و مرمت تا بهرهبرداری این خانهها همکاری دارم. این اتفاق میتواند خیلی از خانههای قدیمی را از خطر تخریب حفظ کند.
اخیرا با فرهنگسازیهای انجام شده، خیلی از افراد متوجه اهمیت و ارزش خانههای قدیمی و تاریخی شدهاند. همانطور که میبینید در حال حاضر خیلی از خانههای قدیمی به هتل، بوتیک هتل، اقامتگاه و کافه تغییر کاربری داده و همچنان فعالیت میکنند.
کمی هم به حوزه گردشگری بپردازیم. چطور شد که از فعالیت در حوزه مرمت آثار تاریخی، به گردشگری و راهنمای گردشگری رسیدید؟
من از دهه هفتاد رشته ورزشی قایقرانی را به طور جدی و حرفهای دنبال میکنم. اصفهان و رودخانه زایندهرود بستر و انگیزه خوبی بود که این ورزش را ادامه دهم؛ به طوری که سالها در رشته قایقرانی کایاک آبهای آرام در استان اصفهان فعالیت کردم و حتی در مسابقات ۲۰۰۹ پیشکسوتان جهان در استرالیا نیز حضور داشتم.
این ورزش به دو رشته قایقرانی در آبهای آرام و آبهای خروشان تقسیم میشود. کمکم با خشک شدن رودخانه زایندهرود به سمت قایقرانی آبهای خروشان در رودخانههای اطراف هم کشیده شدیم.
بنابراین با تیمهای ورزشی از اصفهان به سمت مقاصد مختلف سفر میکردیم تا به رودخانههای خروشان برسیم که اتفاقا این حرکت به پایهگذاری رشته ورزشی رفتینگ در ایران نیز انجامید. به هر رو قایقرانی را از رودخانههای داخلی شروع کردم و بعد تصمیم گرفتم آن را در رودخانههای خارج از ایران هم آن ادامه دهم.
این سفرها هیچ آورده مالی برای من نداشتند و فقط هزینه بودند؛ اما در آن زمان سفر هم به گرانی الان نبود و با کمی صرفهجویی در هزینهها میشد سفرهای خارجی و مقاصد مختلفی را برنامهریزی و تجربه کرد.
به این ترتیب ورزش از یک طرف، و الهام گرفتن از خاطرات سفرهای پدرم که در دوره کودکی شنیده بودم، از طرف دیگر، باعث شد سفرهای من که هم ورزشی و هم جهانگردی بودند، شروع و ادامهدار شوند.
مثلا تصور کنید در یک رودخانه خیلی خروشان در مرز نپال و هندوستان در حال رفتینگ هستید. بعد چهار یا پنج ساعت این رودخانه (رودخانه گنگ) فراز و نشیبهای مختلف را پشت سر بگذارد و به یک مسیر آرام در پایتخت یوگای جهان یعنی شهر ریشیکش هند با آن معابد زیبای هندوو در مجاورت رودخانه برسد. این کنتراست فوقالعاده اتفاقی بود که من دقیقا در سفر به هندوستان برای مسابقات قایقرانی رفتینگ آسیا تجربه کردم.
همین تنوعها، تفاوت ها و مسیرهای ناشناخته بود که باعث شد سفر به جز ورزش، برای من جذابیتهای دیگری هم داشته باشد. در حال حاضر رفتن به سفری که در آن هم به ورزش بپردازم و هم به جهانگردی، خیلی برایم لذتبخش است.
چه مدت بعد از شروع سفر و جهانگردی به عنوان راهنمای تور گردشگری فعالیت کردید؟
بعد از حدود هفت سال سفر و جهانگردی، به پیشنهاد دوستان و آشنایان در جهت استفاده از این ظرفیت یعنی تجربه سفرهای متعدد، به سراغ دورههای گردشگری و راهنمای تور رفتم. و در ادامه دور دوم سفرها و جهانگردیهای من به عنوان راهنمای تور گردشگری رقم خورد.
سفر تنهایی بهتر است یا سفر به عنوان راهنمای گردشگری؟
در مجموع باید بگویم سفر تنهایی نسبت به سفر با گروه و مسئولیت داشتن در برابر نفرات دیگر، تفاوتهای بسیار زیادی دارد. نمیتوان گفت کدام خوب یا بد است و هر کدام حسوحال خودش را دارد و هر دو جذاب.
از جالبتوجهترین تورهایی که برگزار کردید، به کدام مقصد است؟
قطعاً تور آمازون؛ با تجربه سفر اولم به آمازون، با آژانسهای مختلفی برای برگزاری تور آمازون گفتگو کردم و درنهایت توانستم در سال ۱۳۹۴ اولین گروه ایرانی را با همکاری آژانس زیگورات به تعداد ۳۲ نفر به مقصد آمازون ببریم. البته این گروه را به مقاصد پرخطر آمازون برنامهریزی نکردیم و سفر را در مسیرهای مطمئن و کم خطر توریستی ترتیب داده شد.
بعد این سفر در سال ۱۳۹۴ به عنوان راهنمای تور برتر انتخاب شدم. پس از این سفر مجلات و خبرنامههای مختلفی درباره سفر به آمازون با من مصاحبه کردند. وقتی خبر این سفر و چگونگی آن منتشر شد، سایر ماجراجویان ایرانی هم در سالهای بعد به آمازون سفر کردند و ظاهرا چند سفر توریستی هم از مبدا ایران انجام شد.
سبک سفر خودتان چیست؟
من همه مدل سفری را تجربه کردهام. طبیعتگردی در عمیقترین بخش جنگلهای آمازون تا صحرای آفریقا، سفر با کولهپشتی به دور اروپا از جنس سفر ارزان و یا سفر به هتلهای پنج ستاره دنیا در پنج قاره جهان و… همهوهمه را تجربه کردهام.
یعنی اینطور نیست که تنها یک سبک خاصی را امتحان کرده باشم، چراکه باید به عنوان یک راهنمای تور و کارشناس گردشگری با همه نوع فضا و محیط سر و کار و اطلاع داشته باشم.
بنابراین وقتی گروهی بخواهد با من به سفر طبیعتگردی برود یا اهل سفرهای لوکس باشند، لازم است قوانین، بایدها و نبایدها و مسائل مهم مربوط به هر سبک سفر را بدانم.
اما علاقه شخصی من در سفرهای حوزه طبیعتگردی است. خیلی از دوستانم که با من در سفرهای مختلفی همراه بودند به من میگویند «وقتی در چادر و کیسه خواب میخوابی، خواب راحتتر و عمیقتری نسبت به خواب در هتلهای آنچنانی داری!!»
بین مقاصد مختلفی که سفر کردهاید، آیا جایی هست که دوست داشت باشید باز هم به آن سفر کنید؟
هرچند سفر هندوستان یکی از سفرهای سخت من بود، اما بهترین سفر من همین مقصد بود. همیشه دوست دارم که بتوانم مجدد به هندوستان سفر کنم و با کولهپشتی و قطار همه شهرهای آن را بگردم.
هندوستان سرشار از چالش و غافلگیری است. همین که از هواپیما خارج میشوید، عجایب هندشروع میشود و هر قدم لحظهبهلحظه متعجب میشوید.
درباره مقاصد داخلی هرجایی که بیشتر با طبیعت سروکار داشته باشد، برای من ایدهآل است. تفاوتی ندارد که جنگل باشد یا کویر، همین که فضایی بکر، آرام و خالی از حضور تمدن باشد، عالی است.
مقاصد سفرتان را چطور تعیین میکنید؟
با توجه به شرایطی که در حال حاضر وجود دارد، فعلا چندان نمیتوانم خودم مقاصد دلخواهم را تعیین کنم. به هرحال عواملی مثل بودجه، ویزا، محدودیتهای مختلف و… باعث میشود سفر به بعضی مسیرها ممکن نباشد.
مثلا من دوست دارم به قطب شمال سفر کنم، اما به دلیل بودجه برایم در حال حاضر ممکن نیست. یک بار هم میخواستم به نپال سفر کنم، اما به دلیل زمینلرزهای که در آن جا رخ داد، سفرم لغو شد. بنابراین اگر بخواهم واقعبینانه به این موضوع نگاه کنم، انتخابهای چندانی در دست نیست.
همانطور که گفتید، شما به آمازون هم سفر کردید. چه شد که آمازون برای شما به یک هدف و دغدغه تبدیل شد؟
رودخانه بزرگ آمازون هدف اصلی من برای سفر به این منطقه بود. چراکه دوست داشتم در بزرگترین رودخانه جهان با عرض متوسط ۷ کیلومتر و عمق ۱۰۰ متر ، قایقرانی کنم. به همین دلیل روی این سفر و هدف سه سال کار کردم تا محقق شد.
چرا برنامهریزی سفر به آمازون برایتان طولانی شد؟
در آن زمان زمان یعنی سال ۲۰۰۷ هیچ رفرنس و منبع برای آشنایی با مسیر پیش رویم نداشتم. اطلاعات لازم برای سفر به آمازون، در هیچ منبع فارسیزبان که هیچ، حتی انگلیسی و اسپانیایی زبان در فضای وب آن زمان وجود نداشت در حقیقت بر عکس الان ، آن زمان اینترنت منبع کامل و مناسبی برای سفر نبود. اینکه چطور بروم؟ از چه مسیری حرکت کنم؟ به چه سبکی بروم؟ هزینه سفر چقدر است؟ از شرق بروم یا غرب؟ کدام کشورها مسیر پیش روی من است؟ از چه مسیری برگردم؟ چطور ویزا بگیرم؟ چطور محدودیتهای آماده کردن ویزا را مدیریت کنم؟ و… همهوهمه سوالات و چالشهای پیش روی من بود.
حدود ۳ سال طول کشید که بتوانم این مسیر را بشناسم و برنامه ریزی کنم. پس از آن بالاخره در سال ۲۰۱۰ به حوزه پهناور کشورهای آمازون سفری طولانی کردم و به عنوان اولین ایرانی ۲۰۰ کیلومتر روی آمازون پارو زدم. با بومیان زندگی کردم و خطرات بسیاری را پشت سر گذاشتم . اتفاقا در مورد آمازون سخنرانی تدکس نیز داشتم که در اینترنت در دسترس است.
جذابترین بخش این سفر برای شما کدام قسمت آن بود؟
طبیعتا جذابترین قسمت سفر به آمازون برای من طبیعت بکر و حیاتوحش آن بود. آمازون واقعا یک دنیای دیگر است که در آن همه چیز فرق دارد، از رنگ آسمان گرفته تا گیاهان، آبوهوا، تابش آفتاب، غذا و… همه چیز کاملا متفاوت بود که خیلی جذاب بود، و صد البته بومیهای عجیب و جالب آمازونی.
به یاد دارم در بخشی از سفر با تیم عکاس نشریه نشنالجئوگرافیک هم مسیر بودیم و این خود نشان از موقعیت و ویژگی خاص منطقه بود.
چطور با قبیلههای بومی آمازون ارتباط برقرار کردید؟
در منطقه آمازون قبایل مختلفی ساکن هستند. راهنمای ما به زبانهای محلی منطقه کاملا مسلط بود و در صورت نیاز با قبایل گفتگو میکرد.
اما جاهایی هم پیش میآمد که راهنما همراهم نبود و خودم باید با افراد قبایل ارتباط میگرفتم. نکته جالب این است که دایره لغات این قبایل بسیار محدود است و از طرفی قرار نبود گفتگوی پیچیده و طولانی با این افراد داشته باشم.
بنابراین چند کلمه ساده و زبان ایما و اشاره کمک میکرد به راحتی بتوانم منظورشان را متوجه شوم و منظورم را به آنها بفهمانم.
در بخشی از سفر آمازون شما در یک مسابقه قایقرانی شرکت کردید. کمی از آن مسابقه بگویید
در آن سفر قرار بود در یک مسابقه قایقرانی شرکت کنیم. به عبارت دیگه هدف اصلی و اولیه سفر هم همین بود. نکته جالب مسابقه این بود که خودمان باید قایق را میساختیم.
من با تجربه سالها قایقرانی، آب را میشناسم و از قوانین هیدرولیک آب اطلاع کامل دارم. مثلا به خوبی میدانم چه مواقعی باید چه برخوردی با آب داشت؟ از چه ویژگی آب به نفع خودم استفاده کنم؟ از کدام ویژگی آب دوری کنم؟ با این اوصاف با اعتمادبهنفس در مسابقه شرکت کردم، ولی بعد فهمیدم در آمازون حتی قوانین هیدرولیک آب هم امکان تغییر دارد؛ چون واقعا عظمت این دریای شناور قابل درک نیست.
قایقهای محلی مسابقه که از نوع قایقهای RAFT به حساب میآیند، الوارهای چوبی سادهای هستند که در فارسی به آن نوع قایق، کلک میگوییم.
اول تصور میکردم ساخت این قایق کار سختی نیست، اما هنگام ساخت قایق متوجه شدم بومیها با انتخاب چوبهای خاص، چیدمان هوشمندانه چوب کنار هم، شیوه بستن و خیلی کارهای دیگر توانستند قایقهایی با راندمان بالاتر داشته باشند.
هرچند قایق من هم عملکرد خوبی داشت، اما یادم است که وقتی نزدیک خط پایان بودم، قایق عملا از هم باز شده بود. هیجان مسابقه هم به همین ماجراجوییهایش بود.
به عنوان یک راهنمای تور گردشگری، عملکردتان چطور است؟
قطعاً این عملکرد باید از سمت مسافران و آژانسهایی که با آنها همکاری داشتم، مورد ارزیابی قرار گیرد. اما به هر رو به نظر میرسد به لطف خدا کارنامه قابلقبولی دارم.
به طور کلی متاسفانه خیلی از راهنمایان تور گردشگری در ایران بدون آن که خودشان به مقصدی سفر کرده و آن جا را تجربه کرده باشند، تورهای گردشگری مختلفی به مقاصد متنوع میبرند. این در حالی است که یک راهنمای تور باید قبلا به مقصد موردنظرش سفر کرده باشد و بتواند همه زیر و بم آن را به همراهانش در تور گردشگری نشان دهد.
من سعی کردم چنین راهنمایی باشم تا بیشترین اطلاعات را درباره مقصد ارائه دهم. حتی خیلی جاها مطالعات وسیع تاریخی و فرهنگی مختلفی داشتم تا بتوانم اطلاعات ارزشمندی به مسافران و گردشگران بدهم.به لطف علاقه بسیار زیادی که به سفر و راهنمای تور گردشگری داشتم، این سبک سفر از نظر روحی برایم خیلی اغناکننده بود. همین علاقه باعث شد عملکرد خوبی داشته باشم.
در یک سفر به اروپا قرار بود به سه شهر لیسبون، بارسلون و آمستردام سفر کنیم. من قبل از آن به آمستردام و بارسلون سفر کرده بودم، اما تا به حال به لیسبون نرفته بودم. پیش از سفر به قدری درباره لیسبون و برنامه تور مطالعه و اطلاعات جمعآوری کرده بودم که در طول سفر هیچکس متوجه نشد که این اولین سفر من به این شهر است. به حدی که به مسافران گروه در رضایت کامل فرم نظرسنجی تور و راهنما را تکمیل کرده بودند.
در مجموع فعالیت به عنوان راهنمای تور هر چند شغل دائم محسوب نمیشود، اما برای من به دلیل تنوع و چالشهای معمول آن خیلی جذاب بود و هست.
نقش راهنمایان تورهای ورودی به ایران را در بهبود وضعیت صنعت گردشگری چقدر میدانید؟
این گروه نقش بسیار پررنگی در شناساندن ایران به گردشگران به ویژه گردشگران خارجی دارند.
وقتی گروهی گردشگر خارجی میخواهند به ایران سفر کنند، قبل از سفر دغدغههای مختلفی دارند. تبلیغات منفی درباره ایران در سطح دنیا باعث شده گردشگران با ترسولرز زیادی برای سفر به کشور ما اقدام کنند. گرفتن ویزای سفر به ایران هم چالشها و دشواریهای خودش را دارد که البته در حال بهبود است.
وقتی در چنین شرایطی گروهی تصمیم میگیرند به ایران سفر کنند، ما باید راهنمایانی را با آنها همراه کنیم که ضمن توانایی و تخصص لازم، زیباییهای ایران را قشنگتر نشان دهند و عیوبی را که کموبیش وجود دارد، مدیریت کنند تا کمتر به چشم مسافران بیاید.
راهنمای تور گردشگری باید بتواند برای گروههای گردشگر به ویژه خارجیها یک سفر شیرین را رقم بزند تا در ادامه آن رضایت فراهم شده باعث تبلیغ و توسعه گردشگری شود.
این وظیفه راهنماهای گردشگری است که تصورات و تبلیغات منفی درباره ایران را کمرنگتر کنند. باور کنید تصورات عجیبی مثل این که ایرانیها در سطح شهر هنوز با شتر تردد میکنند یا کنار جادههایشان بمب منفجر میشود! از جمله تصورات غلطی است که درباره ایران وجود دارد.
راهنمای تور گردشگری حرفهای نه تنها میتواند این تصورات را از ذهن گردشگر پاک کند، بلکه باید او را با زیباییها و اصالت ایران آشنا کند. اگر یک راهنمای گردشگری کارش را به درستی بلد باشد، میتواند گروهش را به شکلی مدیریت کند که گردشگران خارجی چندان متوجه بعضی مشکلات مثل فرهنگ اشتباه رانندگی یا سایر عادات غلط جا افتاده بین مردم ما نشوند.
این به معنای پنهان کردن واقعیت نیست. در این حالت راهنمای تور گردشگری فقط سعی میکند تور را در مسیری ببرد که مشکلی برای گردشگران حین اقامت در هتل، بازدید از جاهای دیدنی و… پیش نیاید.
وقتی برای گردشگران خارجی یک تجربه عالی رقم بزنید، این افراد بعد از برگشت به کشور خودشان دیگر ترسی از ایران ندارند. هریک از آنها به یک کانال اطلاعرسانی عالی تبدیل میشوند که ایران را یک مقصد خوب برای سفر و گردشگری معرفی میکنند و این بهترین روش تبلیغ است.
بنابراین راهنمای تور گردشگری در اینجا نقش خیلی مهمی دارد و آژانسهای مسافرتی باید بهترین راهنمای تور خود را برای این گردشگران انتخاب کنند؛ اما متاسفانه خیلی از آژانسها برای کاهش هزینهها با راهنمایان تازهکار یا کم تجربه همکاری میکنند.
وظیفه راهنمایان تور گردشگری نسبت به جوامع محلی و بومیان ساکن در مقاصد گردشگری چیست؟
از اصول و مبانی یک راهنمای تور گردشگری این است که بتواند توسعه گردشگری پایدار کمک کند. رعایت اکید قوانین جامعه میزبان، رساندن سود مادی و معنوی برای جوامع محلی و… از اصول جداییناپذیر اجرای تور به خصوص در چنین جامعههایی هستند.
در قدم اول علیرغم آن که توریستهای خارجی تا حدی توجیه شده و میدانند در سفر به ایران باید مواردی مثل حجاب و احترام به قوانین اجتماعی و دینی را رعایت کنند، باز هم باید به آنها گوشزد کرد در یک شهر کوچک به فرهنگ و قوانین محلی احترام بگذارند.
این وظیفه راهنمایان تور گردشگری است که به گردشگران خارجی بگویند مثلا در سفر به روستای ابیانه بدون اجازه بانوان، از آنها عکس نگیرند و پیش از این کار حتما درخواستشان را مطرح کنند. بنابراین رعایت قوانین جامعه میزبان قبل از آن که به دوش گردشگران باشد، به عهده راهنمایان گردشگری است.
یکی دیگر از وظایف راهنمایان گردشگری در این مقوله این است که وقتی گروهی از گردشگران را به مقصدی میبرند، طوری برنامهریزی کنند که جامعه میزبان از این گردشگران سود و منفعتی به دست بیاورد. مثلا راهنمایان باید مسافران را به خرید سوغات و صنایع دستی شهر میزبان تشویق کنند.
همچنین لزومی ندارد که گردشگران خریدهای ساده خود مثل آب معدنی یا خوراکی را از شهر مبدا انجام دهند، همین خریدهای ساده از شهر مقصد هم میتواند به رشد اقتصاد آن منطقه کمک کند.
خیلی از افراد معتقد هستند راهنمایان گردشگری نمیتوانند رفتار گردشگران را کنترل کنند و این موضوع به طبیعت، فرهنگ و جوامع محلی آسیب زده است. مشکل از راهنمایان است یا گردشگران؟
مسئول این موضوع هم میتواند راهنمای گردشگری باشد و هم آژانس برگزارکننده تور و هم فرهنگ گردشگری.
راهنمایان تور باید در طول سفر رفتار مسافران و گردشگران را کنترل کنند. مثلا آنها را تشویق کنند تا به ارزشهای جوامع محلی احترام بگذارند. حواسشان به نوع پوشش و حتی رنگ لباسهای افراد، میزان آلودگی صوتی گروه و… باشد و تذکرهای لازم را به گردشگران بدهند ولی قطعا اختیار و توانایی تام برای این کنترل را ندارد.
بنابراین قبل از شروع سفر نیز لازم است که آژانس مسافرتی نسبت به مقصد آگاهیهای لازم را به گردشگران بدهد و آنها را توجیه کند که چه کاری مجاز یا ممنوع است؟ متاسفانه اغلب آژانسهای گردشگری به این موضوع اهمیتی نمیدهند و فقط میخواهند هرچه سریعتر تور تکمیل شده و سودشان را دریافت کنند.
بنابراین قبل از شروع سفر نیز لازم است که آژانس مسافرتی نسبت به مقصد آگاهیهای لازم را به گردشگران بدهد و آنها را توجیه کند که چه کاری مجاز یا ممنوع است؟ متاسفانه اغلب آژانسهای گردشگری به این موضوع اهمیتی نمیدهند و فقط میخواهند هرچه سریعتر تور تکمیل شده و سودشان را دریافت کنند.
اما فرض کنید راهنمای گردشگری گروهی را برای بازدید از یک مراسم مذهبی مثل مراسم عزاداری محرم در ابیانه برده و بعد رسیدن به مقصد متوجه لباس نامناسب یکی از افراد میشود. در چنین شرایطی دیگر نمیتواند کاری بکند.
بنابراین قبل از شروع سفر نیز لازم است که آژانس مسافرتی نسبت به مقصد آگاهیهای لازم را به گردشگران بدهد و آنها را توجیه کند که چه کاری مجاز یا ممنوع است؟ متاسفانه اغلب آژانسهای گردشگری به این موضوع اهمیتی نمیدهند و فقط میخواهند هرچه سریعتر تور تکمیل شده و سودشان را دریافت کنند.
این مشکل در تورهای داخلی به شدت رایج است و هر لحظه بیش از پیش به صنعت گردشگری آسیب میزند. نهایتا فرهنگ عمومی گردشگری نیاز به تقویت دارد که راهی بسیار دشوار به نظر می رسد.
با آمدن کرونا، یک سبک سفر به نام «گردشگری تور خانوادگی» باب شده است. درباره این سبک سفر چه نظری دارید؟
شاید هر کسی تعریف متفاوتی از این سفرها داشته باشد، اما طبق چیزی که من میدانم، در سفرهای گردشگری تور خانوادگی، افراد با ماشین شخصی خود سفر میکنند و نسبت به اعضای تور در محیط ایزوله خودشان حضور دارند. در مقصد هم واحدهای اقامتی جداگانهای برای افراد در نظر گرفته میشود.
بنابراین هر چند افراد در بعضی بخشها فضای مشترکی با گروه دارند، اما در مجموع در تنهایی خودشان هستند.
این نوع سفرها مزایا و معایب خاص خودشان را دارد ولی در شرایط فعلی گزینه خوبی است.
درباره معایب این سفر باید گفت طبیعی است که یکی از اهداف هر سفر دیدن آدمهای دیگر است. بخش بزرگ هر سفر تعامل با آدمهای دیگر با فرهنگ و اعتقادات مختلف است. بنابراین چنین سفرهایی نسخه خوبی برای گردشگری نیست، اما شاید در مقطع کوتاهی بتواند کارآمد باشد.
در آخر سفر و جهانگردی، چه تاثیری بر اخلاق و زندگی شما داشته است؟
ما آدمها به قدری درگیر زندگی ، کار و امور روزمره شدهایم که خودمان را به همین چیزها محدود کردهایم. با اینکه در فضای وب و شبکههای اجتماعی میبینیم چه جوامع دیگری با چه تنوع و جذابیتهای دیگر وجود دارد، اما باز هم در زندگی خودمان گیر کردهایم.
انگار وجود سرزمینها و دیدنیهای دیگر را باور نداریم یا اگر باور داریم در حد دیدن روی صفحه نمایش موبایل، مانیتور و تلوزیون بسنده میکنیم.
اما وقتی که شروع به سفر کنیم، متوجه میشویم دنیا فقط این چیزی نیست که ما در آن ساکن هستیم و بسیار متفاوت و دیدنی است. باوری که از آن صحبت کردم، اینجا به وجود میآید.
آدمها با سفر میفهمند فرهنگها، ملتها و دیدنیهای زیادی وجود دارد که از آنها بیخبر هستند. وقتی این موضوع را درک کنند، متوجه میشوند چقدر دنیا بزرگ است. هرچه این را زودتر متوجه شوند، احتمالا کمتر برای مسائلی مثل خانه، ماشین، لباس و… هزینه میکنند و بودجه بیشتری را به سفر اختصاص میدهند.
با سفر و دیدن سبکهای زندگی، زیباییها، زشتیها و… کمکم منطق زندگی فرد مسافر تغییر میکند. مثلا چیزهایی که قبلا برای آنها مهم بود، بیاهمیت میشود و در عوض چیزهایی که چندان اهمیتی نداشت، مهم میشود. با سفر است که افراد میتوانند دیدگاه جدیدی به زندگی و دنیا پیدا کنند.
قبل از سفر و شناخت دنیا، افراد به این فکر میکنند که چطور خانه بهتر و ماشین گرانتری داشته باشند، اما بعد از سفرهای متعدد متوجه میشوند این پول درآوردن چندان مهم نیست، بلکه مهم این است خودشان را بشناسند، دنیا را بشناسند و ببینند هدف واقعی زندگی چیست؟
یک جمله را همیشه در صحبتهایم به دوستان تکرار میکنم که: «سفر کن. پول برمیگرده، اما زمان نه!»
اگر میخواهید بیشتر با من آشنا شوید، به سایت www.AminAdili.ir مراجعه کنید.