سفر به ماه یک رویای قدیمی است که بشر سالیانسال رویای آن را بافته…
سفری که برای عدهای همیشه محال بوده و هست و برای عدهای دیگر در بدترین حالت، یک محالِ ممکن است! سفری که از دل رویا شروع میشود و به مرز واقعیت میرسد…
در این اپیزود که حالوهوای متفاوتی نسبت به تمامی اپیزودهای دیگرمان دارد، راهی ماه هستیم… مقصد دوری که رویایش همیشه به ما نزدیک بوده…
- اپیزود بیشماره فصل دوم رادیو دور دنیا رو میتونید در کست باکس، اپل پادکست، ساندکلاد، اسپاتیفای و کانال تلگرام علیبابا گوش کنید. کافیه اسم «رادیو دور دنیا» رو تو هر یک از این پادگیرها جستوجو و سابسکرایب کنید.
رویای سفر به ماه…
بریدهای از مستند Apollo 11
سلام. به رادیو دور دنیا خیلی خوش اومدین! من سولماز محمدبخشم و صدای منو از قلب شرکت سفرهای علیبابا، یعنی ساختمون روز اول میشنوین. اپیزودی که در حال گوشدادن بهش هستین، یه مینیاپیزود با موضوع و حالوهوای متفاوته. ت قراره راوی یه داستان واقعی و جمعوجور باشه که از جنس دور آتیش نشستن و از قصههای سفر شنیدنه. البته اینو بگم که این مینیاپیزود قرار نیست جای اپیزود ماهانهمون رو بگیره؛ پس بذارینش به حساب جبران این مدت دوری و برای تشکر از اینکه منتظرمون موندین و تو کامنتای اپیزود قبلی هم با استقبال دلچسبی که ازمون کردین، حسابی لبخند رو لبمون آوردین.
این مینی اپیزود تو نیمه اول اسفندماه سال صفر و یک منتشر شده و قراره از سفری روایت کنه که مثل خیلی سفرای دیگه از میون یه رویا سر بلند کرده و خیلی زود منشا تغییر و تاثیر توی زندگی آدما شده. پس هرجا که دارین صدای منو میشنوین سابسکرایبمون کنید و گوشاتون رو آماده کنین برای یه همسفری تازه!
قطعه Cornfield Chase
نمیدونم اولین نفری که رویای این سفر به سرش زد، کی بوده… ژولورن که تو صده ۱۸۰۰ میلادی یه کتاب درباره سفر به این مقصد نوشت یا حتی کسی که برای اولینبار افسانه پلنگی رو تعریف کرد که با تمام وجودش فقط یه آرزو داشت، اونم تو مشت گرفتن ماه بود!
اگرچه که سفر به ماه یه رویای قدیمیه که هیچکس نمیدونه کِی و کجا تو دل بشر خودی نشون داد و رفت کنار بقیه آرزوهای بزرگش نشست، اما قطعا میشه کنار سال ۱۸۶۵ که ژول ورن برای اولینبار، با صدای بلند از این آرزو حرف زد و کتاب «سفر به ماه» رو منتشر کرد یه ستاره گذاشت. این یعنی بیشتر ۱۶۰ ساله که انسان خیلی جدی داره توی ذهنش درباره سفر به ماه رویاپردازی میکنه.
اگه بخوام از سفر به ماه براتون بگم، باید از پروژه فضایی آپولو شروع کنم. نطفه این پروژه فضایی وقتی بسته شد که حدود ۶۰ سال پیش شوروی سابق و آمریکا افتادن تو یه رقابت بین خودشون که کدوم کشور میتونه زودتر پای انسان رو به ماه باز کنه. با اینکه رسیدن به این هدف، عین باز کردن یه گره بزرگ تو حوزه فضایی بود اما این ماجرا تبدیل شد به یه مسابقه جدی بین این دوتا کشور که یه جورایی تعیین میکرد کت تن کدومشونه!
مسابقهای که شوروی سابق با فرستادن ماهواره اسپوتنیک ۱ شروعش کرد و تو سال ۱۹۶۱ با فرستادن «یوری گاگارین» به فضا، شد اولین کشوری که تونسته انسان رو به فضای خارج از جو زمین بفرسته و اینجوری بود که مدال موفقیت رو به طور موقت هم که شده روی سینه شوروی زد.
اما آمریکا رقیبی نبود که با دیدن این موفقیتا بیفته گوشه رینگ و بیخیال ادامه مسابقه بشه. بهخصوص که تو همون سال جان اف.کندی، رئیس جمهور آمریکا شد و از همون اول وعده اینو داد که سفت و سخت به برنامه فضایی ناسا میچسبه و همه جوره حمایتش میکنه تا تو دهه پیش روشون، اولین کشوری باشن که انسان رو به ماه میفرستن.
۶ سال بعد از شروع پروژه آپولو، آپولو ۱ وارد فاز تمرین شبیهسازی فرود روی ماه شد. راجر بی. چافی، ادوارد هیگینز وایت و گاس گریسوم سه فضانورد آمریکاییای بودن که شانس حضور توی اولین آپولو رو داشتن.
اما شاید تمام اتفاقات زندگی عین یه سکهس که دو رو داره. یه رو شانس و یه رو بدبیاری…
۱۹۶۷ سال بدبیاری پروژه آپولو و البته فضانوردا بود… . دقیقا لحظهای که آپولو ۱ داشت شبیه سازی فرود روی ماه رو تمرین میکرد؛ یه جرقه تو سفینه باعث شد ظرف چند ثانیه امید اون فضانوردا، آمریکا و حتی تمام مردم دنیا جلوی چشمشون به خاکستر تبدیل بشه. جرقهای که فقط از امید و آرزوها تغذیه نکرد و جون راجر، ادوارد و گاس رو هم ازشون گرفت. و این تلخترین و دلهرهآورترین شروع برای آپولو بود…
بریدهای از فیلم First man
+
قطعه Taijin Kyofusho
اما پشت پروژه آپولو فقط امید و آرزوی آدما یا حتی نیاز به داشتن اطلاعات از ماه نبود. یادمون نره که ریشه آپولو میرسید به یه مسابقه سیاسی پرهزینه بین دوتا ابرقدرت و همین باعث شد که آپولو خیلی زود خودشو جمعوجور کنه و همچنان سرپا بمونه.
آزمون و خطا، دوباره شروع شد.
این برنامه تا آپولو شماره ۱۰ جلو رفت و همه این تلاشا شدن مقدمه یه روز بزرگ. یعنی روز ۱۶جولای ۱۹۶۹ که همزمان بود با ۵۲ تیر ۱۳۴۸ ایران. اون روز حدود ۶۰۰ میلیون آدم سرتاسر دنیا نشستن پای تلویزیوناشون تا با پخش زنده، پرتاب آپولو ۱۱ به ماه رو تماشا کنن. این پخش زنده هنوزم که هنوزه جزو بزرگترینهای پخشهای زنده تلویزیونیه. این در حالی بود که هر لحظه احتمال این میرفت که فاجعه آپولو ۱ تکرار بشه و جلوی چشم این همه آدم، دوباره یه تراژدی بزرگ اتفاق بیفته و آبی باشه رو آتیش پروژه آپولو.
از اون طرف سفر به ماه انقدر ناشناخته و پرریسک بود که هیچ شرکت بیمهای حاضر نبود فضانوردای این سفینه رو بیمه کنه؛ و سوال مهمی که ذهن سه تا شخصیت اصلی آپولو ۱۱ یعنی نیل آرمسترانگ، باز آلدرین و مایکل کالینز رو به خودش مشغول میکرد این بود که اگر توی این سفر بلایی سر اونا بیاد، تکلیف خونوادههاشون چی میشه؟ دولت تا کجا خونوادهشون رو حمایت مالی میکنه؟
این نگرانی تا جایی جلو رفت که این فکر به ذهن این سهتا مسافر ماه رسید:
«فروختن ارزشی که بعدهها به دست میاد!»
اونا روی درآمد وابسته به شهرتشون حساب کردن و چندهزار نامه و کارت پستال با تاریخی که قرار بود روی ماه فرود بیان امضا کردن تا اگه شرایط جوری پیش رفت که از ماه سلامت برنگشتن، خانوادهشون با فروش اون کارتای امضاشده، مخارج زندگیشون رو بتونن تامین کنن. ایدهای که تو عمل هم موفق بود و هر کارت ۲۸.۵۰۰ دلار فروش رفت.
این سه نفر در حالی روی زندگیشون قمار کردن که اگه الان از شما، یا حتی از خود آمریکاییا پرسیده بشه اسم سه فضانورد آپولو ۱۱ چی بوده؟ کمتر کسی پیدا میشه که بتونه اسمشون رو درست و کامل بگه.
پس به نظرم بد نیست اینجای داستان یکم این پا و اون پا کنیم و سعی کنیم این سه نفر رو بیشتر توی ذهنمون نگه داریم. پیشنهاد میکنم چشماتون رو ببندین و تصور کنین روز قبل از پرتاب آپولو ۱۱ئه و شما بهعنوان یه خبرنگار منتظرین تا با این سه نفر ملاقات کنین.
نفر اولی که وارد اتاق میشه، مایکل کالینزه. یه جوون ۳۷،۸ ساله نسبتا لاغراندام که صورت گرد و پیشونی بلند، موهای تیرهرنگ و صورت کاملا تراشیده شده داره. مایکل توی شهر رم ایتالیا به دنیا اومده و مثل پدرش که فرمانده ارتش آمریکا بوده، جذب دانشکده افسری آمریکا شده و تو سالای اخیر هم داشته خودشو برای این پرواز آماده میکرده. مایکل علاقه چندانی به حضور توی این جلسه و کلا جلسات خبری و تبلیغاتی نداره و ترجیح میده تمرکزش رو فقط روی آپولو ۱۱ و کارای فنیش بذاره.
اما نفر دومی که وارد میشه، خوشحالتر به نظر میرسه. از همون اول شروع به شوخیکردن با بقیه میکنه و فضای جلسه رو تغییر میده و یهجورایی همه حواسا رو به خودش جلب میکنه. باز آلدرین دومین فضانورد نظامی این پروازه و برعکس مایکل عاشق مصاحبه و دیدهشدنه. کسی که بعدهها شخصیت باز لایتر توی انیمیشن داستان اسباببازیها رو با الهام ازش میسازن و اسمگذاری میکنن تا مرد ۳۹ ساله پرسروصدا و پرحاشیه این پرواز رو برای همیشه تو قاب تلویزیون نگه دارن.
خیلی طول نمیکشه که نیل آرمسترانگ صندلی سوم رو پر میکنه و با وجود شخصیت آروم و بیهیاهویی که داره، بهعنوان فرمانده این پرواز، نگاها رو سمت خودش میکشه. یه مرد با صورت گرد، چشمای آبی و موهای بلوند که بیشتر فاکتورای یه چهره آلمانیتبار رو داره. نیل اگرچه رگ و ریشه ش میرسه به آلمان، اما تو شهر اوهایو ایالت متحده آمریکا به دنیا اومده و از همون بچگی علاقه زیادی به پرواز داشته و تو سن ۱۵ سالگی، یعنی قبل از اینکه حتی گواهینامه رانندگی داشته باشه، تونسته گواهینامه پرواز بگیره. نیل آرمسترانگ برخلاف خیلی از ماها که علاقهمون یه چیزی بوده، درس یه چیز دیگه رو خوندیم و آخرشم تو یه حوزه دیگه کار میکنیم؛ از اول خیلی جدی پرواز رو دنبال کرده و تو دانشگاه هم رشته مهندسی هوا و فضا خونده.
امشب این سه فضانورد هر جوری که بشه چشماشون رو روی هم میذارن تا برسن به صبح روزی که خیلی وقته منتظرشن… روزی که هر سهتاشون صدای تپش قلبشون رو بلندتر از هر وقت دیگهای میشنون و هیجان و استرس رو بیشتر از اکسیژن توی هوا احساس میکنن…
آپولو ۱۱ آماده پروازه…
قطعه Eternal Eclipse – Dawn Of Faith
+
فیلم لحظه پرتاب آپولو ۱۱
تحقق رویای سفر به ماه
شاید بشه گفت توی این لحظات بود که بزرگترین و سختترین سفر انسان تو طول تاریخ شروع شد…
آپولو ۱۱ با سرعت حدود ۳۹ هزار کیلومتر در ساعت، راهی ماه شد و با همچین سرعتی، فقط۳ روز توی راه بود تا به مدار ماه برسه. بعد از رسیدن به مدار، وقتش شد که مایکل کالینز با سفینه فرماندهی که ذخیره برق، اکسیژن و آب رو تو خودش داشت، تو مدار ماه بمونه و آرمسترانگ و آلدرین سفر رو ادامه بدن.
این دو نفر سوار یه سفینه کوچیک دونفره که ماهپیما صداش میکردن شدن و خودشون رو آماده کردن برای فرود روی ماه و تیکزدن بزرگترین آرزوی ناسا.
هیچکس نمیدونه تو اون لحظات بیشتر هیجان رسیدن به بزرگترین آرزو تو وجود این دوتا فضانورد بوده، یا استرس روبهرو شدن با یه دنیای بیگانه.
ماهپیما ناسا که بهخاطر پرنده ملی آمریکا، اسم عقاب رو روش گذاشته بودن، تو روز ۲۰ جولای ۱۹۶۹ همزمان با ۲۹ تیر ۱۳۴۸، ساعت ۲۰:۱۸ جهانی روی ماه فرود اومد.
اما آیا میتونیم بگیم تو این لحظه بشر بالاخره به آرزوش رسید؟
قطعا نه. آرزوی بشر فقط فرود اومدن روی ماه نبود، قدمگذاشتن روی ماه و سالم به زمین برگشتن هم، دو تا شرط مهم و اساسی بودن که اگه محقق نمیشدن، سفر آپولو ۱۱ ناتموم میموند.
جالبه بدونین اولین کاری که فضانوردا بعد از فرود روی ماه انجام دادن، آماده کردن آپولو ۱۱ برای ترک ماه بود. چون با وجود تحقیقای زیادی که انجام شده بود، بازم هیچکس نمیدونست در عمل چی در انتظارشونه. به همین خاطر اونا باید برای سریعترین پرواز از روی ماه آماده میشدن.
۶ ساعت و ۳۶ دقیقه بعد، توی اولین ساعتای ۲۱ جولای ۱۹۶۹، راس ساعت ۲:۵۶ جهانی، نیل آرمسترانگ روی نردبون ماهپیما آماده قدمگذاشتن روی ماه بود. لحظهای که نه فقط برای نیل، که برای همه انسانا، غیرقابلتکرار به حساب میومد. به کمک دوربین کنار سفینه همه این تصاویر به زمین فرستاده میشد و مردم میخکوب این لحظه بودن…
لحظهای که آرمسترانگ روی آخرین پله نربون ایستاد و این جملات رو به زبون آورد:
بریدهای از فیلم First man
+
قطعه Cornfield Chase
برای اون دسته از آدما که معتقدن سفر یعنی مقصد و کلا اعتقادی به مسیر ندارن، سفر به ماه، رسما از این لحظه شروع شده بود. ۱۹ دقیقه بعد باز آلدرین به آرمسترانگ ملحق شد. این ۱۹ دقیقه، اگرچه زمان زیادی محسوب نمیشه، اما باعث شد در جواب این سوال که «کی اولین بار پا روی ماه گذاشت؟» به جای باز آلدرین، بگیم نیل آرمسترانگ. در نتیجه این ۱۹ دقیقه قطعا معنایی بیشتر از ۱۱۴۰ ثانیه برای آلدرین داشته. احتمالا برای شما هم مثل خیلی از مردم دنیا سوال شده که چرا آرمسترانگ بله و چرا آلدرین نه؟ چرا ناسا آرمسترانگ رو انتخاب کرد؟
جواب ناسا به این سوال این بود که طراحی ماهپیما جوری بود که آلدرین بهسختی میتونست اولین نفر پیاده بشه، اما خیلیا معتقدن که ناسا آرمسترانگ رو بهخاطر روحیه متواضع و شخصیت بهدور از حاشیهش انتخاب کرده بوده.
البته از آلدرین فراموششدهتر هم توی این سفر بوده؛ اونم کالینزه که فقط تا مدار ماه جلو رفت و حتی شانس با تاخیر قدم گذاشتن روی ماه رو هم نداشت. با این حال این سفر اونقدر بزرگ و تاریخساز بود که هرکسی ارزش مسئولیتی که روی دوش داشته رو خوب بدونه و تمرکزش رو فقط روی کارش بذاره. که اگه غیر از این بود، قطعا آپولو ۱۱ تا اینجا نمیتونست جلو بیاد.
آرمسترانگ و آلدرین ۵/۲ ساعت روی ماه پیادهروی کردن و توی این مدت برای تحقیقات، نزدیک به ۲۲ کیلو خاک و سنگ از روی ماه جمع کردن، از خودشون و جاهای مختلف عکس گرفتن و البته پرچم آمریکا رو روی ماه بالا بردن. از هر چیزی هم که بگذریم، احتمالا گذاشتن پرچم آمریکا روی کره ماه بهعنوان اولین کشوری که تونسته روی ماه قدم بذاره، قطعا برای جان اف کندی که قول این اتفاق رو داده بود، میتونست بزرگترین افتخار زندگی سیاسیش و حتی کل عمرش باشه؛ اما باید بگم که کندی ۲ سال بعد از رسیدن به ریاست جمهوری آمریکا و شروع جدی پروژه آپولو، ترور شد و هیچوقت نتونست با مردم آمریکا تو جشن این افتخار ملی همراه باشه.
وقت برگشت آپولو ۱۱ بود…
نیل آرمسترانگ و باز آلدرین بعد از ۲۱ ساعت روی ماه بودن، باید دوباره راهی مدار ماه میشدن و بعد از رسیدن به سفینه فرماندهی که مایکل کالینز اون تو منتظرشون بود،، به طرف زمین حرکت میکردن. اما قبل از اون برای صرفهجویی تو سوختشون، لازم بود یهسری از چیزایی که همراهشون بود رو روی ماه بذارن و به سبکترین حالت ممکن پرواز رو شروع کنن. چیزایی مثل کیسه استفراغ، جمعکننده ادرار و مدفوعی که همراهشون بود و یه صفحه یادبود سیلیکونی که پیامای ۷۳ کشور روش نوشته شده بود. اینم بگم که ایران هم جزو این کشورها بود و الان روی ماه، اسم و پیامی از ما هم هست.
بعد از انجام این کارا، ماهپیما آماده بلندشدن از سطح ماه بود، اما همون لحظه بود که فهمیدن سوئیچ جرقه موتور، شکسته.
آیا این شروع بدبیاریای آپولو ۱۱ بود؟
نه… واقعا قرار نبود سفری که تا اینجا همهچیش خوب جلو رفته بود، بهخاطر همچین اتفاقی از دست بره. اونا به کمک یه قلم شروع کردن به فشار دادن سوئیچ و بالاخره موفق شدن موتور رو روشن کنن و از سطح ماه بلند بشن.
بعد از برگشت به مدار ماه، آرمسترانگ و آلدرین وارد سفینه فرماندهی شدن و ماهپیما رو همونجا توی مدار ماه رها کردن. اما سوال اینجاست که چه نیرویی قرار بود جایگزین سوخت موشک بشه و سفینه رو به سمت زمین پرتاب کنه؟
آپولو تو یه مسیری خودشو قرار داد به اسم مسیر بازگشت آزاد که شبیه ۸ انگلیسی بود و توی این مسیر از نیروی جاذبه ماه برای برگشت به زمین میشد استفاده کرد و بخوام ساده بگم انرژی که از این مسیر گرفته میشد، جایگزین اون سکوی پرتاب بودش که آپولو رو به طرف ماه پرت کرده بود.
آپولو ۱۱ بعد از ۸ روز به زمین رسید و تونست بدون مشکل خاصی توی اقیانوس آرام فرود بیاد و تیکه آخر پازل سفر به ماه، یعنی به سلامت برگشتن انسان به زمین رو هم کامل کنه.
قطعه Day one
+
بریدهای از فیلم First man
سفر به ماه تا آپولو ۱۷ ادامه داشته و بهجز آپولو ۱۳ که بهخاطر نقص فنی نتونست روی ماه بشینه، ۵ آپولوی دیگه موفق شدن دوباره انسان رو تا ماه ببرن و نهایتا اسم ۱۲ نفر رو بهعنوان کسایی که تونستن پا روی ماه بذارن، تو تاریخ ثبت کنن.
جالبه بدونین سفر به ماه نهتنها پیچیدهترین و پرهزینهترین سفر انسان تو طول تاریخ به حساب میاد، که یکی از پرحاشیهترینا هم بوده.
هنوز که هنوز خیلیا معتقدن سفر به ماه هیچوقت اتفاق نیفتاده و همه این چیزایی که دیده و شنیده شده، ساخته دست انسان تو یه استدیوی فیلمسازی هالیوودیه. یه نشونههایی هم براش میارن مثل اینکه پرچمی که آمریکاییا روی ماه گذاشتن، تو حالتی بود که انگار باد داره بهش میوزه. در حالی که ماه اصلا اتمسفر نداره که بخواد باد توش جریان داشته باشه. یا مثلا میگن چطور برای سفر به ماه از کمربند ون آلن که یه کمربند تشعشعیه تونستن رد بشن و جون سالم به در ببرن؟ یا اینکه اگر همچین سفری ۶۰ سال پیش شدنی بوده، چرا بعد از آپولو ۱۷ که تو ۷ دسامبر ۱۹۷۲ روی ماه فرود اومده، دیگه هیچ سفینهای به ماه فرستاده نشده؟…
البته که ناسا جواب تکتک این شک و شبههها رو داده؛ درباره پرچم گفته شده که بالای پرچم، یه فلز منعطف وجود داشته که پرچم رو باز و بالا نگه میداشته و اون لرزشا، به خاطر لرزش اون فلز بوده، نه بخاطر باد. برای پشت سر گذاشتن کمربند ون آلن هم اینطور بوده که فضانوردا با سرعت خیلی زیاد از این محدوده رد شدن و مقدار جذب ذرات مضر برای انسان از حد استاندارد بالاتر نرفته و جنس آلومینیومی آپولو هم تو محافظت از فضانوردا نقش مهمی داشته. اما سوال پرتکرار اینکه با وجود این همه پیشرفت علم و فناوری، چرا این سفرا دیگه تکرار نمیشن؟
تو جواب این سوال هم هم ناسا به پرهزینه بودن این سفرا اشاره کرده و گفته سفر به ماه یه دستاوردی بود که ما بهش رسیدیم، چرا باید دوباره بریم سراغش؟ خوبه بدونین با یه تخمین حدودی میشه گفت ۶۰ سال پیش برای آپولو ۱۱ چیزی حدود ۱۱۶ میلیارد دلار هزینه شده.
با همه این اینا باید این خبر رو بدم که پروژه آرتمیس پروژه جدیدیه که ناسا داره این روزا روش کار میکنه و قصد داره دوباره انسان رو به ماه بفرسته و این یعنی سفر به ماه با همه هزینههاش، باز هم توجیه منطقی پیدا کرده. طبق پیشبینی ناسا، سال ۲۰۲۵ قراره اون سالِ موعودی باشه که ما دوباره، تو عصر جدید پای پخش زنده میخکوب بشینیم و اینبار با کیفیت خیلی بالاتر سفر به ماه رو تماشا کنیم.
پرونده آپولو ۱۱ هم در حالی بسته شد که فضانوردای این سفر بعد از ۱۸ روز قرنطینه بودن از ترس اینکه مبادا بیماری یا آلودگی از ماه با خودشون آورده باشن، راهی یه تور ۳۸ روزه به اسم جهش بزرگ شدن و مردم ۲۴ کشور که ایران هم جزوشون بود با ذوق و شوق نشستن پای حرفا و توصیفاتی که در واقع شیرینترین سوغاتی ماه بود.
ما توی رادیو دور دنیای علیبابا همیشه سعی میکنیم کنار ساختن رویای سفر، تاثیری که هر سفر روی زندگیمون میذاره رو هم پیدا کنیم. این سفر هم یکی از تاثیرگذارترین سفرای بشر بوده که دایره تاثیرش فقط به خود مسافرا یا حتی کشورشون محدود نشده. سفر به ماه مجوز فکرکردن به تموم چیزایی بود که آدمیزاد غیرممکن میدونستش. سفری که هنوزم رویای ما مردم معمولیه، در حالی که هیچ بعید نیست ۱۰۰ سال دیگه به یه سفر کاملا در دسترس و راحت تبدیل شده باشه و به سادگی خریدن یه بلیط پرواز از علیبابا باشه. فکر کنید یه روز کنار انواع بلیط هواپیما و قطار و اتوبوس، گزینه سفر به ماه هم به سایتای گردشگری اضافه بشه!
باور کنید حدود صد سال پیش، مردم دنیا که آرزوی پرواز رو داشتن، فکرشم نمیکردن که بتونن تو روزای نهچندان دور ظرف چند ساعت از یه سر دنیا، برن اون سر دنیا. پس نشون به نشون تمام اتفاقاتی که یه روز محال بودن و الان تبدیل شدن به دم دستترینا، این رویا هم میتونه تبدیل بشه به یه آرزوی برآورده شده تو مشت…
قطعه La valse d’Amelie (Version orchestra)
خب دیگه رسیدیم به آخرای این مینیاپیزود. نمیدونم چجور تجربهای براتون بود، اگر از این جنس همسفری هم استقبال بشه، حتما در کنار اپیزودای اصلی مون، هر از چند گاهی سراغ این مدل موضوعاتم میریم. اما از الان این این خبر خوبم بدم که اپیزود بعدیمون به لطف حضور یه مهمون جذاب فوقالعاده شنیدنی شده. پس تا اپس تا اواخر اسفند که کمکم بوی بهار تو خیابونا میپیچه، دمتون گرم و سرتون سلامت!