قطعا یکی از واژههایی که در چند دهه اخیر به واسطه رشد و گسترش تکنولوژی مفهوم تازهای پیدا کرده واژه «اینفلوئنسر» است. تا قبل از پیدایش شبکههای اجتماعی کمتر کسی پیدا میشد که واژه اینفلوئنسر را شنیده باشد و اگر هم از این واژه استفاده میشد قطعا در معنای دیگری کاربرد داشت؛ اما امروزه با شنیدن نام اینفلوئنسر شبکههای اجتماعی و در راس آنها اینستاگرام به ذهن هر فردی میآید.
امروزه اینفلوئنسرها به همه حوزهها ورود پیدا کردهاند، گرچه غالب این افراد در پی فعالیتهایشان به دنبال کسب درآمد و منافع مادی هستند، اما در این میان نمیتوان و نباید از تاثیرات اجتماعی و فرهنگی که در جامعه و در بین مخاطبان خود میگذارند غافل ماند.
یکی از حوزههایی که همزمان با گسترش فناوری و تکنولوژی شکل گرفته و به عنوان یک صنعت مورد توجه قرار گرفت، صنعت گردشگری است که اتفاقا وضعیت آن با فعالیت اینفلوئنسرها گره خورده است.
بهدلیل این رابطه تنگاتنگ و اهمیت ویژهای که این مقوله از آن برخوردار است و از آنجا که فعالیت اینفلوئنسرها در صنعت گردشگری موافقان و مخالفانی دارد، از طرف مجله گردشگری علیبابا به سراغ یکی از اینفلوئنسرهای فعال در صنعت گردشگری رفتیم و پیرامون جزئیات فعالیت در این حوزه و بایدها و نبایدهایی که اینفلوئنسرها باید در دستور کار خود قرار دهند با او به گفتوگو نشستهایم.
گردشگران با پوشیدن لباس بلوچی و بدون حجاب عکسهایی از خود منتشر میکنند و این تصاویر به اسم زن بلوچی در تمام دنیا دست به دست میشود.
کمی در مورد اینفلوئنسرمان بدانیم…
مسلم بارَکزِهی متولد ۱۳۶۷ است. مدرک تحصیلی او لیسانس شیلات و فوقلیسانس عمران با گرایش سازههای بنادر و دریاست و حدود دو سال است که در اداره کل بنادر و دریانوردی سیستان و بلوچستان مشغول به کار شده است. مسلم از ابتدا شغل دولتی نداشت و در قالب لیدر محلی کسب درآمد کرده و در شبکههای اجتماعی خدمات گردشگری میفروخت.
از مهمترین دلایلی که او را برای مصاحبه انتخاب کردیم این است که او هیچ درآمدی از محل اینفلوئنسر بودن خود کسب نمیکند و به گفته خودش در این حوزه دغدغه دارد و در همه فعالیتهایش سعی کرده مسوولیت اجتماعی را که وظیفه اصلی خود میداند، ایفا کند.
هدف اصلی او شناساندن استان سیستان و بلوچستان و شهرها و روستاهای آن به عنوان یک مقصد گردشگری به همه دنیاست. یکی دیگر از ویژگیهای او این است که در دل جوامع محلی متولد شده و رشد کرده است و میتواند جنبههای مختلف فعالیت اینفلوئنسرها در صنعت گردشگری را بررسی کند.
از دادن پول به بچهها توسط گردشگران جلوگیری میکنم. همه تلاشم این است که گردشگران به جای پولی که میدهند خدمتی بگیرند یا صنایع دستی خریداری کنند تا در درازمدت، فرهنگ گداپروری میان نسلهای بعد جا نیفتد؛
اگر برایتان جالب است که بدانید اینفلوئنسر کیست، در سر یک اینفلوئنسر چه میگذرد و دقیقا باید چه کسی را اینفلوئنسر بنامیم با ما همراه باشید.
برای شروع بهتر است برایمان بگویید که چرا به این حوزه ورود پیدا کردهاید؟
سال ۹۵ به این نتیجه رسیدم که شغل واحدی در سیستان و بلوچستان وجود ندارد که مردم این استان از آن کسب درآمد کنند. از این رو، به واسطه ارتباطاتی که داشتم وارد صنعت گردشگری شدم، چون حس کردم این صنعت میتواند برای روستاییان ایجاد اشتغال کند.
در آن زمان در استان سیستان و بلوچستان یک فضای امنیتی حاکم بود و کل مردم ایران ذهنیت نادرستی نسبت به این استان داشتند و کمتر کسی حاضر میشد به سیستان و بلوچستان سفر کند؛ سعی کردم با یک فعالیت اصولی کار خود را آغاز کنم تا این ذهنیت را از بین ببرم و ناخودآگاه پا به این فضا گذاشتم.
به همین دلیل است که همواره ادعا کردم هدف من از اینفلوئنسر شدن از همان ابتدا به هیچ وجه منافع مادی و کسب سود نبود. در ادامه وقتی پای گردشگران به مناطق باز شد در روستاها فرهنگسازی کردیم که با گردشگران ارتباط برقرار کنند و به آنها سرویس دهند.
این فرایند از سال ۹۶ آغاز شد وگرنه، قبل از آن در استان ما نه خبری از تور بود و نه خبری از گردشگری در روستاها.
بهتر است کمی به عقب برگردیم، در ابتدا واژه اینفلوئنسر را برایمان تعریف کنید.
اینفلوئنسر در معنای لغوی خود به معنای «تاثیرگذار بودن» است، اینفلوئنسرها افرادی هستند که به واسطه فعالیتها و اقداماتی که انجام دادند در فضای مجازی یک سری طرفدار پیدا کردهاند و متاسفانه بر اساس تعداد طرفدارانشان طبقهبندی میشوند.
در واقع یکی از مشخصههای اصلی این افراد تعداد دنبالکنندگانشان است که نشاندهنده این است که روی افراد بیشتری اثرگذاری دارد.
البته گاهی فردی بهدلیل خدماتی که ارائه میدهد و اطلاعات خاصی که دارد و محتوایی که منتشر میکند نیز به عنوان اینفلوئنسر شناخته میشود.
آیا فعالیت اینفلوئنسرها در کشورهای پیشرفته هم مانند ایران است؟ آیا در همه جای دنیا مانند ایران هر فردی بدون تخصص و دانش خاص میتواند به هر حوزهای ورود کرده و فعالیت کند؟
در کشورهای پیشرفته در حوزه فناوری و دیجیتال، برای ورود اینفلوئنسرها به برخی صنایع خاص نیاز به یک سری مجوزهای خاص وجود دارد. البته در هیچ جای دنیا لزوما اینفلوئنسر بودن، به معنای کسی که دنبال کنندگان فراوانی دارد به سازوکار خاصی نیاز ندارد.
اما در ایران ماجرا کمی متفاوت است، به ویژه در صنعت گردشگری که یک صنعت نوظهور است هرکسی توانسته ورود کند و نیاز به هیچ مجوز و ساز و کار خاصی وجود نداشته و کسی که در حوزههای دیگر کار میکرده و دنبالکنندگانی داشته صرفا به دلیل تعداد دنبالکنندگان خود برای کسب منافع مادی و درآمد بیشتر وارد این صنعت شده است.
بر این اساس، میتوان گفت در کشور ما اینفلوئنسرها هنوز به آن فعالیت هدفمند که در کشورهای دیگر شاهد هستیم نرسیدهاند، اما تجربههای خوبی در این زمینه کسب شده است.
فعالیت اینفلوئنسرهای فعال در صنعت گردشگری را چگونه ارزیابی میکنید؟
اگر این سوال را دو سال قبل از من میپرسیدید، میگفتم نقش این فعالان در صنعت گردشگری مثبت است. حتی اگر واقعیت این نبود دوست داشتیم آن را مثبت تلقی کنیم. چون در آن زمان صرفا هدف ما این بود که همه به نحوی کمک کنند تا گردشگری به کمک جوامع محلی بیاید.
اما در این یکی دو سال اخیر اتفاقات زیادی افتاد؛ بومگردی در بسیاری از جوامع محلی از جمله روستاهای سیستان و بلوچستان رواج پیدا کرد، چهره صرفا امنیتی استان از بین رفت و استان تبدیل به یک مقصد گردشگری شد.
قبل از اینکه چنین اتفاقی بیفتد، صرفا نیاز بود هرچیزی سر جای خودش قرار بگیرد. یعنی اگر یک اینفلوئنسر کاربلد هم نبود و حتی اگر عملکرد منفی هم داشت، اما چون داشت محل را معرفی میکرد ما فعالیتهایش را مثبت ارزیابی میکردیم.
اما اکنون که همه چیز رشد کرده و در جایگاه واقعی خودش قرار گرفته دریافتیم بسیاری از اینفلوئنسرهایی که به این حوزه ورود کردهاند نه تنها هیچ کمکی نمیکنند، بلکه گاه شاهد آن هستیم که چون به دنبال نفع شخصی هستند، به این صنعت ضربه هم میزنند.
خودتان را اینفلوئنسر میدانید؟
من هم تعداد قابل قبولی فالوئر دارم و هم به صورت تخصصی به این حوزه ورود کردهام و احساس میکنم در جامعه محلی خودم تاثیرگذار بودهام.
روستاهای زیادی را معرفیکردم و در راستای مسوولیت اجتماعی تمام تلاشم را میکردم مردم بومی را قانع کنم برای خود شغلی ایجاد کنند و گردشگران را بپذیرند و به آنها خدمات ارائه دهند. از سوی دیگر با معرفی جاذبهها و فرهنگ روستایی گردشگران را به تبعیت از آداب و رسوم جوامع محلی ترغیب میکردم و میتوانم ادعا کنم بسیاری از روستاها را هدف گردشگری کردهام.
عکس از مسلم بارَکزِهی
حال که خودتان را یک اینفلوئنسر میدانید درباره نقش خودتان در معرفی جامعه محلی و فرهنگ آن بیشتر توضیح دهید.
مهمترین جاذبه گردشگری برای گردشگرانی که به روستاها و مناطق بومی سفر میکنند به ویژه برای گردشگران خارجی، نه غار، نه دریا و نه کوه است، بلکه همین فرهنگ اصیل است. این موضوع برای کسانی که به استان ما سفر میکنند هم صادق است.
فرهنگ مردم بلوچ، سبک زندگی، پوشش، غذا و آداب و رسومی که دارند جاذبه گردشگری محسوب میشوند؛ اگر قرار است ورود گردشگران و فعالیت اینفلوئنسرها باعث شود این فرهنگ تغییر کند مسلما بعد از مدتی چابهار هم میشود مثل سواحل دیگر دنیا و دیگر دلیلی ندارد گردشگر هزینه کند و وقت صرف کند تا به اینجا بیاید.
من با همین باور جزو نخستین کسانی بودم که در سیستان و بلوچستان به صورت هدفمند به این حوزه ورود پیدا کردم. بهعنوان مثال حدود سه سال به صورت داوطلبانه در میراث فرهنگی و گردشگری استان فعالیت میکردم فقط به این دلیل که از ظرفیتهای میراث فرهنگی استان استفاده کنم و به بومیان برای فعالیت در این حوزه آموزش دهم.
در کنار آنها فعالیتهایی هم در اینستاگرام داشتم و سعی میکردم اقدامات منفی سایر اینفلوئنسرها را با معرفی فرهنگ اصیل خنثی کنم. چراکه، بسیاری از اینفلوئنسرها اطلاعات ناقص یا غلط منتشر میکنند؛ سعی دارم از طریق صحبت با متخصصان اطلاعات صحیح را در اختیار دیگران بگذارم. ضمن اینکه به اینفلوئنسرهای تازه کار که نیتشان مثبت است برای فعالیت در این مسیر کمک میکنم.
بهعنوان مثال یکی از مسائلی که به معضل تبدیل و باعث ناراحتی بومیان منطقه شده این است که گردشگران با پوشیدن لباس بلوچی و بدون حجاب عکسهایی از خود منتشر میکنند و این تصاویر به اسم زن بلوچی در تمام دنیا دست به دست میشود.
این در حالیست که حتی مردان فامیل هم زنان بلوچی را ندیدهاند، یا گردشگرانی در روستاها میرقصند و اینها به شدت مغایر با فرهنگ بومیان است. من همواره سعی کردم به این مسائل بپردازم.
یکی دیگر از فعالیتهای من در راستای مسوولیت اجتماعی این بود که از دادن پول به بچهها توسط گردشگران جلوگیری میکنم. همه تلاشم این است که گردشگران به جای پولی که میدهند خدمتی بگیرند یا صنایع دستی خریداری کنند تا در درازمدت، فرهنگ گداپروری میان نسلهای بعد جا نیفتد؛ بنابراین به صورت هدفمند در میان جوانان و نوجوانان محلی اشتغال ایجاد میکنیم.
مشخص است که اینفلوئنسرها این روستاها را شناسایی و به مردم معرفی کردند. حال این اقدام منجر به تعارض و در مواقعی تغییر فرهنگ میشود. این ماجرا را چگونه ارزیابی میکنید؟
شخصا به نظرم این پیامدها منفی است. توضیح دادم مهمترین جاذبه گردشگری که روی آن سرمایهگذاری کردهایم همین فرهنگ اصیل مردم بلوچ و بهطور کلی جوامع محلی است، وگرنه دریا و سواحل و کوه و دشت با امکانات بسیار عالی در سایر کشورها و شهرهای دیگر ایران وجود دارد.
علاوه بر این مردم جوامع محلی هنوز باورها و عقاید مذهبی دارند که با زیر پا گذاشتن آنها توسط گردشگران، آنها هم با صنعت گردشگری همکاری نکرده و گاها با آن مقابله میکنند.
معضلاتی که شما در منطقهتان دیدهاید بیشتر از جنس فرهنگی هستند؛ در سایر بخشهای کشور (مثلا شمال) جنس معضلات کمی فرق دارد (مثلا محیطی). معضل هر چه که باشد، در نهایت نشاندهنده جای خالی مسئولیت اجتماعی است. شما که هم اینفلوئنسر هستید و هم از اعضای جامعه محلی، در این مورد حرفی دارید؟
همانطور که اشاره کردید من میتوانم این ماجرا را از هر دو بعد بررسی کنم. اکنون من شغل ثابت اداری دارم و ریالی درآمد از فعالیت در این حوزه ندارم؛ این فعالیتهایم را صرفا در راستای مسوولیت اجتماعی انجام میدهم و صرفا هدفم ایجاد درآمد برای جوامع محلی و رفاه گردشگران است.
از طریق این بستر فرهنگسازی کرده و کسبوکارهای روستایی را برای کمک به دو قشر ضعیف جامعه یعنی زنان سرپرست خانوار و جوانان تحصیلکرده جویای کار معرفی میکنم تا این افراد در روستاها بتوانند کسب درآمد کنند. چون معتقدم جامعهای که درآمد دارد بسیاری از مشکلات را تجربه نخواهد کرد.
ضمن اینکه گاهی تغییر فرهنگ در کنار ایجاد اشتغال و رونقی که به زندگی روستاییان آورده جای نگرانی نداشته و موضوع پیش پا افتادهای تلقی میشود. بنابراین گاه فعالیت اینفلوئنسرها به نفع جوامع محلی است که نمیتوان آن را انکار کرد.
از سوی دیگر شما به سه ضلع شهرت، کسب درآمد و مسوولیت اجتماعی اشاره کردید. ببینید این فضایی است که ایجاد شده و تنها کاری که از دست ما برمیآید این است که آن را مدیریت کنیم.
سه ضلع با هم به شدت ارتباط دارند کسانی که قدم در این مسیر میگذارند باید به این امر واقف باشند، یعنی اگر اینفلوئنسر مسوولیت اجتماعی را لحاظ نکند و خودش را به مردم ثابت نکند در بلندمدت دنبالکنندگانی نخواهد داشت که بتواند در این حوزه فعالیت کند.
بنابراین برای حضور در این حوزه باید مسوولیت اجتماعی را در راس فعالیتهای خود ببیند. از سوی دیگر برای اینکه انگیزهای برای فعالیت داشته باشد باید به کسب سود و شهرت هم فکر کند و منافع شخصی خود را هم ببیند وگرنه دلیلی ندارد هزینه کند و زحمت بکشد.
فکر میکنید در کشور ما چه خلاءهایی در این حوزه وجود دارد؟
اکنون بسیاری اینفلوئنسرها بسته به جایگاه خود، خدمات گردشگری میفروشند اما چون نظارتی روی فعالیت آنها نیست، فرد یک تور هماهنگ میکند، پول میگیرد و بعد هم دیگر جواب مشتری را نمیدهد. شاید به فعالیتهایشان هم هیچ آسیبی وارد نشود چون دنبال کنندگان این افراد متفاوت هستند و هیچ ارتباطی با هم ندارند.
اما همه را نباید به یک چشم دید عدهای هم هستند که با فعالیتهایشان به این صنعت خدمت کردند و درآمدی هم دارند که هیچ اشکالی در این مورد وجود ندارد.
اما مشکل اصلی عدم نظارت است. فعالیت در فضای مجازی موضوعی است و فروش خدمات و فرهنگسازی و اطلاع رسانی به جمع زیادی از مخاطبان موضوع دیگری است که در این مورد دوم قطعا باید نظارت و مجوز وجود داشته باشد.
امکان ندارد کسی در حوزه خدمات گردشگری ورود کرده و فعالیت کند، نظارتی نباشد و مشکلی پیش نیاید.
در این میان یا اخلاق مهم است یا نظارت سفت و سخت که مورد اول درمورد اینفلوئنسرها که مخاطبانشان تجربه و شناخت محدود و منوط به فضای مجازی از آنها دارند به سختی اتفاق میافتد. بنابراین، لازم است نهادی ناظر به عملکرد این افراد باشد، تا در صورت بروز مشکل مردم اطمینان داشته باشند که کسی پاسخگو باشد.
عدهای از اینفلوئنسرها هم اقدام به نشر محتوای دروغ یا ناقص میکنند و بنا به دلایلی مانند دشمنی یا وابستگی به گروه یا حزبی خاص نسبت به گردشگری در منطقهای خاص به نشر اکاذیب میپردازند. این هم یکی دیگر از معضلاتی است که منجر به بروز مشکلاتی در این حوزه میشود.
شما بیشتر از معضلات فرهنگی گفتید شاید چون دغدغه آن را دارید اما به نظر من تخریب محیط زیست و فرهنگ تخریب طبیعت بکر که توسط اینفلوئنسرها تبلیغ میشود هم موضوع مهمی است که نباید بهراحتی از کنار آن گذشت.
قطعا صحبت شما درست است. وقتی از نظارت صحبت میکنم این نظارت باید همه چیز را شامل شود. وقتی میگویم فعالیت اینفلوئنسرها در فضای مجازی و شبکههای اجتماعی باید سیستماتیک باشد یعنی همین.
مثلا بسیاری از افرادی که در این حوزه فعالیت میکنند جوانان مرفهی هستند که هیچ درکی از صنعت گردشگری و محیط زیست ندارند و صرفا برای کسب شهرت به این عرصه قدم گذاشتهاند. بسیاری مواقع شاهد بودیم این افراد با گروهی با ماشینهای سافاری برای معرفی منطقهای اقدام کردهاند، اما اصلا نمیدانند با این کار خاک و محیط منطقه را جوری تخریب میکنند که ترمیم آن سالها طول میکشد.
یا به تازگی یکی از فعالان اینستاگرام استخوانهای یک قبرستان باستانی را از خاک درآورده و با آنها عکس انداخته بود و در فضای مجازی دست به دست میشد.
هیچ کس هیچ پیگیری نکرد و چون کسی نمیخواست بار مسئولیت آن را به دوش بکشد، در نهایت بیانیهای صادر شد مبنی بر اینکه این منطقه قدمت نداشته و اصل ماجرا را دچار مشکل کرد. در حالیکه اگر محکومیت قضایی در انتظار این فرد بود شخص دومی چنین اقدامی را انجام نمیداد. وقتی میگویم نظارت سیستماتیک دقیقا منظورم همین است.
دسته دیگر از اینفلوئنسرها، بازیگران، هنرمندان یا اینفلوئنسر حوزههای دیگر بودند و بنا به هردلیلی نتوانستند کار خود را در آن حوزه ادامه دهند و با تغییر سیاست کاری و با توجه به حجم دنبال کنندگانشان وارد حوزه گردشگری شدهاند.
گاه مشاهده میشود که این افراد با تعدادی از همراهانشان به روستایی سفر میکنند و از اهالی سرویس میگیرند و به نوعی از جوامع محلی سواستفاده می کنند. خب واقعا معنای اینفلوئنسر بودن این نیست.
اینفلوئنسر باید به بهترین نحو در مورد صنعتی خاص روی دنبالکنندگانش تاثیر بگذارد نه از این عنوان برای سواستفاده از دیگران و منافع شخصی خود استفاده کنند. اگر قرار بر معرفی منطقه و جاذبه گردشگری هم باشد باید یک یا چند نفر وارد منطقه شوند و افراد بومی هم پذیرایی آنها را برعهده میگیرند، اما قرار نیست از این ماجرا سواستفاده شود.
نقش مخاطب در ماجرا چیست؟ آیا مخاطب نباید آنقدر آگاه باشد که قدرت تشخیص خوب از بد را داشته باشد؟
قطعا آگاهی و دانش مخاطب بیتاثیر نیست. مثلا در همین مورد قبرستان باستانی بسیاری از مخاطبان این فرد را آنفالو کردند. این بدان معناست که مخاطب هم تا حدی محتوای سره از ناسره را تشخیص میدهد، اما در همه موارد اینگونه نیست. گاهی ورود به این حوزه و انتظار داشتن از مخاطب بسیار سخت است چون برخی از موضوعات بسیار تخصصی است و مخاطب درکی از آن ندارد.
ضمن اینکه در بسیاری موارد مانند مشکلات اخلاقی یک اینفلوئنسر و کلاهبرداریهایی که در این حوزه انجام میگیرد همه چیز در راستای یک تجربه شخصی تنها یکی از مخاطبان است و همه از آن مطلع نمیشوند. آنقدر دایره ارتباطات وسیع و فالوئرها پراکندهاند که افراد با هم در ارتباط نیستند و این کار را سخت تر میکند.
با همه این تفاسیر آیا صنعت گردشگری مدیون اینفلوئنسرهاست یا آسیبدیده از آنها؟
اگر بخواهم کلی جواب دهم میگویم مدیون است؛ اما اگر بخواهم جزء به جزء بررسی کنم باید بگویم هرقدر در بستر زمان از گذشته رو به جلو حرکت میکنیم درصد این دین کم شده و نقش اینفلوئنسرها منفی میشود.
اما قطعا اگر اینفلوئنسرها نبودند بسیاری از جاذبههای گردشگری هیچگاه معرفی نمیشد و مغفول میماند. اکنون که بحث کسب درآمد پررنگ شده آن نقش مثبت کمرنگتر شده است. ممکن است اگر یک سال دیگر این سوال را از من بپرسید پاسخ دیگری برای آن داشته باشم.
همواره از تاثیر فضای مجازی بر صنعت گردشگری و فعالیت اینفلوئنسرها سخن گفته میشود اما آیا اینفلوئنسرها بر اینستاگرام تاثیر نگذاشتهاند؟ اینستاگرام بعد از ظهور اینفلوئنسرها شاهد تغییراتی نبوده است؟
قطعا اینفلوئنسرها باعث رشد اینستاگرام شدند. هر بستری که رشد میکند مدیون محتوایی است که در آن تولید میشود. قطعا محتوایی که اینفلوئنسرها تولید میکنند بسیار جذاب است و این مقوله در سرتاسر جهان به رشد مخاطبان و فعالیتها در اینستاگرام کمک بزرگی کرده است. اینفلوئنسرها تاثیری دو سویه بر مردم و بر این پلتفرم گذاشتهاند.
بهعنوان صحبت پایانی چه پیشنهادی برای اینفلوئنسرهای فعال در صنعت گردشگری کشور دارید؟
به این عزیزان پیشنهاد میکنم اگر میخواهند وارد این عرصه شوند ابتدا وجدان و سپس مسئولیت اجتماعی را سرلوحه کار خود قرار دهند. تاثیرگذاری وظیفه خطیری است و نباید به راحتی از کنار آن گذشت. فعالیت با هدف درآمدزایی صرف این صنعت را نابود میکند.
در کنار کسب درآمد محیط زیست را محترم بشمارند، فرهنگ منطقه را ارج نهند و هدفشان رونق در مناطق بومی و خدمت به صنعت گردشگری باشد.
گاه مشاهده میشود توری که به روستا میآید حتی آب معدنی و تن ماهی خودش را هم از تهران میآورد و حتی از لیدرهای بومی هم بهره نمیگیرد و نان آنها را هم آجر میکند و اطلاعات غلط به گردشگران میدهد. در چنین شرایطی که نه گردش مالی در جوامع محلی اتفاق بیفتد نه اشتغالی برای ساکنان ایجاد شود، طبیعت و محیط طبیعی تخریب شود و فرهنگ و اطلاعات هم به غلط منتقل شود واقعا اگر گردشگری وارد منطقه نشود از هر لحاظ برای همه فعالان و دستاندرکاران بهتر است.
اینفلوئنسرها باید روی این موارد کار کنند، باید تلاش کنند به جای حذف جوامع محلی آنها را درگیر کنند؛ در هرحال ورود گردشگر ناخواسته باعث تخریب محیط زیست و تغییر فرهنگ بومی منطقه میشود، بنابراین حال که قرار است این بها پرداخته شود باید جامعه محلی نفعی هم از این جریان ببرد.
بازهم تاکید میکنم اگر صنعت سیستماتیک شود تعادل و تعامل به راحتی میسر خواهد شد و میتوان به رونق صنعت گردشگری برای کل کشور هم امیدوار بود.
شکی در این نیست که اینفلوئنسر دنبال لایک و بازدید است اما باید یکسری اصول را هم رعایت کند. بنابراین اکنون که همه به نوعی در این فضا فعالیت دارند، باید هوشمندانهتر عمل کرد.