یکی از دوستان که ساکن آلمان است و اخیراً به ایران آمده، تعریف میکرد در پرواز فرانکفورت به تهران بیش از نیمی از هواپیما مسافران غیر ایرانی بودند و از ورود این تعداد گردشگر به ایران متعجب بود. باهم یک حساب سرانگشتی و ساده کردیم که اگر تعداد مسافران غیرایرانی آن پرواز ۱۵۰ نفر باشد و هرکدام یک هفته در ایران بمانند و روزی ۱۰۰ دلار هم خرج کنند، مبلغ نهایی میشود ۱۰۵هزار دلار، یعنی چیزی حدود ۳۸۸ میلیون تومان. هرچند بخشی از این مبلغ صرف امکانات برای شخص گردشگر میشود، اما با در نظر گرفتن تمام هزینهها باز هم سود خالص آن زیاد است.
اما برگردیم به سوال اصلی که آیا توسعهی گردشگری منجر به افزایش اشتغال در کشور میشود؟
طبق نظر کارشناسان صنعت نفت و پتروشیمی، یک مگاپروژهی پتروشیمی با ظرفیت سالانه یک میلیون و ۶۰۰هزارتن، درنهایت بین ۲۰۰۰ تا ۲۵۰۰ نفر را میتواند در محل پروژه و حداکثر ۱۰۰۰نفر را در دفتر مرکزی و بخش اداری به خدمت بگیرد. ساخت یک مجتمع پتروشیمی نیز در بهترین حالت و بدون مشکلات خاص، بین ۳ تا ۴ سال طول میکشد. البته قرار نیست در این مبحث به مقایسهی سود و منافع مالی و ملیِ حاصل صنعت پتروشیمی و گردشگری بپردازیم، هدف ما بررسی و مقایسهی نسبت این صنعت و گردشگری با اشتغالزایی است.
اگر تنها مشاغل مستقیم با گردشگری مانند رانندگی، راهنمایان گردشگری، هتلداری و… را در نظر بگیریم، طبق گفتههای کارشناسان اقتصاد به ازای هر ۶ نفر گردشگر ورودی، یک شغل ایجاد میشود.
بیشتر بخوانید: معرفی شهر نمونه گردشگری
کدام مشاغل؟
اگر تنها مشاغل مستقیم با گردشگری مانند رانندگی، راهنمایان گردشگری، هتلداری و… را در نظر بگیریم، طبق گفتههای کارشناسان اقتصاد، به ازای هر ۶ نفر گردشگر ورودی، یک شغل ایجاد میشود. در زمینهی گردشگری داخلی نیز هر ۲۵ نفر گردشگر داخلی یک شغل ایجاد میکند.
روشن است که سرمایهگزاری در صنایع بالادستی نیاز به منابعی غیر از منابع کوچک و شخصی دارد. به عنوان مثال شما نمیتوانید یک قطعه زمین کوچک بخرید و در آن یک پالایشگاه پتروشیمی کوچک راه بیندازید، صرف نظر از شدنی بودن یا نبودن این پروژه، میزان هزینهکرد و بهرهبرداری از آن با شرایط امروز زودبازده نبوده و در مقیاس کوچک سود چندانی هم نخواهد داشت. در مقابل، صنایع سبک، مانند گردشگری که طبق گفتهی کارشناسان اقتصادی صنعت بدون دودکش نیز نامیده میشود، به دلیل در دسترس بودن و همهگیرتر بودن نسبت به صنایع سنگین، زودتر به بهرهبرداری میرسند و در فرآیند ایجاد اشتغال سرعت بیشتری دارند. این در حالی است که فقط مشاغل مستقیم را در نظر گرفتیم؛ یعنی افرادی که به طور مستقیم در بخش گردشگری کار میکنند و با گردشگران ارتباط مستقیم دارند.
مشاغل غیرمستقیم آنهایی هستند که صاحبانشان مستقیم با شخص گردشگر برخورد چهره به چره ندارند اما با واسطه از صنعت گردشگری تاثیر میگیرند، مانند کارخانههای تولید وسایل نقیلهی جمعی، شرکتهای ساختمانی که در زمینهی هتلسازی فعالیت میکنند و غیره.
دربارهی ایران بیشتر بدانید: عجایب پنجگانهی ایران
گونهی دیگری از مشاغل هستند که مشاغل القایی نامیده میشوند و بعد از مدتی، بر اثر ورود گردشگر ایجاد میشوند و توسعه پیدا میکنند. این مشاغل بر اثر مصرف کالاها و اجناس و محصولات داخلی توسط گردشگران به وجود میآیند. مثلا یک گردشگر وارد ایران میشود و بالطبع باید غذا بخورد و به تبع آن، کارخانههای تولید محصولات غذایی، دامداریها و… رونق میگیرند.
از آنجا که برای ایجاد یک شغل در صنعت توریسم، در مقایسه با صنایع دیگر به سرمایه و زمان کمتری نیاز است، بدیهی است که اشتغال حاصل از فعالیتهای گردشگری میتواند چه در کوتاه مدت و چه در بلند مدت، کمبود تولید و کارخانهها و صنایع سنگین را جبران کند. مزیت دیگر گردشگری نسبت به صنایع دیگر این است که علاوه بر به خدمت گرفتن جمعیت تحصیلکرده و متخصص، بخش عمدهای از شاغلان این حوزه را افرادی تشکیل میدهند که به جز آموزشهای ابتدایی و اختیاری حوزهی گردشگری، نیاز به تحصیلات تخصصی ندارند. بنابراین در صورت فراهم شدن زیرساختها، گردشگری میتواند بیش از باقی صنایع موجب بالا بردن سطح اشتغال در کشور شود.
در ایران چیزی حدود ۵میلیون دانشجو داریم که بعد از طی متوسط ۴سال تحصیل وارد بازار کار میشوند، طبق استانداردهای جهانی برای ایجاد اشتغال پایدار باید در کنار هر فرد تحصیلکرده، برای سه نفر که تحصیلات دانشگاهی ندارند نیز شغل ایجاد شود. اگر این افراد جویای کار بدون تحصیلات دانشگاهی را کنار فارغالتحصیلات دانشگاه بگذاریم، چیزی حدود ۲۰میلیون نفر میشود. روشن است که با ظرفیتهای فعلی حوزهی اشتغال و میزان سرمایهی موجود برای اشتغال این تعداد جویای کار، تنها با تاکید روی صنایع سنگین، قادر به ایجاد شغل نیستیم و نیاز به سرمایهی خارجی داریم و توسعهی گردشگری از سهلالوصولترین راههای دسترسی به این میزان سرمایه است.
ظرفیتها
با توجه به اینکه کشور ما از تمام ظرفیتهای لازم و حتی بیشتر از ظرفیت گردشگری برخوردار است، به نظر میرسد تنها با عزم و برنامهریزی میتوان به تمام دستاوردهای اقتصادی گردشگری دست پیدا کرد.
تنوع: ایران یک میلیون و ۱۴۵هزار مترمربع مساحت دارد و بخش بزرگی از این مساحت در جهت شمالیجنوبی گسترده شده که همین باعث تنوع بالای اقلیم آبوهوایی و جغرافیایی شده است. در کنار شبهقارهی هند و قارهی آمریکا، ایران از معدود کشورهایی است که با یک مسافرات هوایی در آن میشود از اسکی در قلل البرز و زاگرس به آبتنی و شنا در سواحل دریای عمان و خلیج فارس رسید. این تنوع اگرچه شنیدنش برای ما تکراری و عادی و حتی گاهی کلیشهای شده، اما برای بسیاری از گردشگران جهان شکفتانگیز و خارقالعاده است.
تاریخ: به غیر از آنکه تمدن ما یکی از کهنترین تمدنهای باستانی دنیاست، چیزی حدود یک میلیون و ۲۰۰هزار اثر تاریخی در ایران وجود دارد. یعنی تقریبا در هر ۱۲۰۰متر از خاک سرزمینمان یک اثر باستانی قرار دارد، که از میانشان تنها موفق شدهایم تنها ۳۱ اثر از این ۱۲۰۰ اثر را در میراث جهانی یونسکو ثبت کنیم و به جهان معرفی کنیم.
فرهنگ: به غیر از تنوع جغرافیایی و اقلیمی، تنوع فرهنگی قومیتها و مذاهب در ایران بسیار بالاست. تنوع خردهفرهنگهای ترکمن، گیلک، مازنی، آذری، بلوچ، عرب، فارس و… به تنهایی یکی از فاکتورهای جذاب و تاثیرگذار در حوزهی گردشگری است. این در حالی است که همسایهی جنوبی ما یعنی امارات متحده عربی با کمترین میزان این تنوع و ظرفیتها در زمرهی ۴ کشور پیشرفته از لحاظ رونق توریسم قرار گرفته است.
طبیعت: از لحاظ جاذبههای طبیعی در میان ۵ کشور اول جهان قرار داریم. به غیر ازا ین از لحاظ مناظری که به دست انسان ایجاد شدهاند در میان ۱۰ کشور برتر دنیا قرار درایم.
این ظرفیتهای بینظیر نشان میدهند که نسبت به باقی صنایع، رشد گردشگری در کشورمان آسانتر به نظر میرسد. با توجه به اینکه از ظرفیتهای کافی و حتی بیشتر از کافی در این زمینه برخورداریم، تنها با تقویت بستر و زیرساختها، میتوانیم در یک زمانبندی کوتاه به رشد چشمگیری برسیم. به عبارتی دیگر گردشگری را میتوان صنعتی برای همیشه دانست و اگر زیرساختهای شامل راه، اقامتگاه، مراکز پذیرایی، رستورانها و… را استانداردسازی کنیم، بخش بزرگی از مسیر توسعهی اقتصادی و ایجاد اشتغال در کشور را پیمودهایم.