صفویان انگار نمیخواستند در معماری و آبادانی هم که شده پا پس بکشند. آن از میدان نقش جهان اصفهان و کاخ عالی قاپو و این هم از مجموعه گنجعلی خان کرمان که هر دو در زمان صفویان، سروسامان شاه عباس بودند.
درست است که میدان گنجعلی خان از میدان نقش جهان اصفهان بزرگتر نیست؛ هرچه باشد از سوگلیهای شاه بوده و بَس، منتها حیاط این مجموعه به شلوغی آنجا نیست و همین هلهلههای راسته بازار و صدای ضرب سکهها در زمانهای قدیم ضرابخانه بود که میشد قلب تپنده یکی از جاهای دیدنی کرمان تا مجله گردشگری علیبابا امروز بخواهد از آن بگوید.
مجموعه گنجعلی خان کرمان کجاست؟
مجموعه گنجعلی خان از چه بخشهایی تشکیل شده است؟
چه کسی مجموعه گنجعلی خان را بنا کرد؟
گنجعلی خان کرمان در یک نگاه
انگار هر چه اصول معماری و مهندسی در تاریخ ایران بوده، صفویان دوره کردند و نه برداشتند و نه گذاشتند، سر مجموعه گنجعلی خان کرمان پیاده کردند که شده ۱۱ هزار متر مربع تا در مرکز شهر کرمان و حاشیه بازار، بازار گنجعلی خان و بازار بزرگ کرمان را باجبروتتر کند.
حیاطش ۴ باغچه مستطیلی دارد که حس میکنم انگار با خطکش تراز شدهاند تا با باغچه بغلدستی مو نزنند. حوض دایرهایش که اگر نبود باید فاتحه معماری ایرانی را میخوانیدم و میرفت.
نقشنگارهای درودیوار و سردر این مجموعه هم نگاهتان را مثل آهنربا جذب میکنند. سلطان محمد، از معماران یزدی از همان متبحرانی بود که با ساخت مجموعه گنجعلی خان، زیرساخت شهری آن موقع را به ما نشان میدهد.
این مجموعه الان تبدیل شده به یکی از جاذبه های تاریخی کرمان تا چنان کاری با دل ما بکند که تماشا کردنش برایمان تا ابد کافی باشد.
گنجعلی خان چه کسی است؟
گنجعلی خان یکی از سرداران سینهچاک زمان صفوی بود که تا شاه عباس فرمانش داد، جُستی آمد و شد از والیان و حاکمان کرمان. او که به جای آلونکهای امروزی، این مجموعه سترگ و بزرگ و عظیم را ساخت، طبق معمول مانند هر بزرگی که نامش را روی هر بنای ساختهشدهای میگذارد، او هم نام و نشان خودش را روی مجموعه گنجعلی خان کرمان گذاشت.
۳۰ سال خدمت صادقانه گنجعلی خان در کرمان را نمیشود فقط محض آباد و آبادانی کرمان دانست، چون همین که سیاست و اقتصاد و اجتماع را با یکدیگر تراز نگه داشت، خودش کلی است. منتها بارزترین کارهای او معماریهایش، مخصوصا در این مجموعه است.
او که چشمش از ساخت بناهای عریضوطویل دور نمانده بود، از سال ۱۰۰۵ تا ۱۰۳۴ هجری قمری (۹۷۵ تا ۱۰۰۳ هجری شمسی)، مجموعه گنجعلی خان را به نام خودش گذاشته که خیلی از بناها سالم است. البته بعضی از بناهایش نابود شدند، مخصوصا زمانی که آقا محمدخان قاجار، از همان قاجاریهایی که نه چشم دیدن صفویان و معماریشان را داشت و نه دل خوشی از آنها، زد و خیلی از بناهای این دوره را با خاک یکسان کرد.
چه بخشهایی در مجموعه گنجعلی خان وجود دارد؟
قبل از اینکه از مجموعه گنجعلی خان با بخشهای متنوعش از حمام و مسجد گنجعلی خان بگیرید تا میدان و مدرسهاش بگویم، اجازه بدهید به دو ساعت اشاره کنم که یکیش با شکل و شمایل دایرهای در آن بالای سردر با رنگهای آبی و زردش قرار گرفته که زردیاش از زمان قاجار به جایی مانده و آن یکی ساعت هم از همان ساعتهای خورشیدی یا آفتابی است که با سایه پیکان رویش زمان شهر کرمان را نشان میدهد.
حالا برویم سراغ بخشهای مجموعه گنجلی خان کرمان که همگی از بافتهای شهری این استان در آن زمانهای دور بودند که در شهر کرمان جمع شدهاند. نمیخواهم روی تکتک این بخشها مدام نام معمارشان را بیاورم چون یک نفر بلند شد و همه این بناها را ساخت: سلطان محمد.
مدرسه و کاروانسرا
مدرسه که نه؛ تبدیل شده بود به یکی از حوزههای علمیه مشهور کرمانی که چهار ایوانش چهارطاق باز بود برای طلبهها. همینکه ضلع شرقی میدان را نگاه کنید، اول مدرسه بود و بعد شد حوزه علمیه و بعد هم کاروانسرا. یعنی مدرسه و کاروانسرا را در سالهای ۱۰۰۷ تا ۱۰۲۱ هجری قمری (۹۷۷ تا ۹۹۱ هجری شمسی) ساختند که آقا محمدخان قاجار لطف کرد و آمد خرابش کرد.
آخ، بگویم خدا چه کارت کند ای مرد عجیب که دیدم دیگر حوصله نفرین کردنش را ندارم. البته که از حالش میپرسید، خوب است و حداقل جای شکرش هست که از حوزه علمیه و کاروانسرا حالا شده دانشکده هنر دانشگاه باهنر کرمان. نقشونگارها و رنگهای آبی و زرد و قرمز داخل کاروانسرا هم متحیرم کرده است.
کاروانسرای گنجعلی خان با نقاشیها و رنگهای آبی و سفید و قهوهای سردر ورودی و درودیوارهای داخلش، شد محل رفتوآمد مسافرانی که خستهوکوفته دلشان هوای منزل کرده بود و برای به در کردن خستگیشان، میآمدند و نان و گوشتی به نیش میکشیدند و لبی تَر میکردند و بعد رهسپار میشدند.
تاریخ ۱۰۰۷ هجری قمری (۹۷۷ هجری شمسی) را میشود از روی کتیبهای بر سر کاشیهای این کاروانسرا دید که باز هم آقامحمد خان قاجار دُمش گیر کرد به یکی دیگر از معماریهای صفویان و خودی را از بیخودی تشخیص نداد و دیگر مابقی ماجرا را که میدانید. در نهایت بالاخره بودند کسانی که مدرسه و کاروانسرای گنجعلی خان را در ۲۹ آذر سال ۱۳۱۶ در آثار ملی ایران به ثبت رساندند.
مسجد
مسجد گنجعلی خان با نمای ساده ایوانی و طرحهای هندسیاش روی گچ، به بزرگی خیلی از مساجد قدیم و جدید، داخلی و خارجی نیست و فقط نمازخانه کاروانسرا و مدرسه مجاورش بوده. منتها تزئیناتش با حجاریها و گچبریها و خطاطیها و درودگریهایش آنقدر دلربایی میکند که گلوگشاد یا تنگوباریک بودنش از یادمان میرود.
شبستان مسجد با نقاشیها و گچبریها و مقرنسکاریها و ایوان و ورودیاش هر چقدر هم که کوچک باشند، صفایی دارند که هم مسحورتان میکند، هم دیوانهتان؛ دیوانه. این مسجد در ضلع شمال شرقی میدان از همان سال ۱۰۰۷ هجری قمری (۹۷۷ هجری شمسی) مردم کرمان را رها نکرده بود.
راهروی باریکی هم بعد از ورودی ایوان مسجد بنا شده که هر کسی برای وارد شدن به آن، اگر از کسی دلخوری داشته باشد، رویشان به یکدیگر میافتد و سلاموعلیکی میکنند. سراغ نقاشیهای بالای مسجد گنجعلی خان برویم که گنبدش تا میتوانسته نورگیر داشته؛ ۱۲ نورگیر که هم نور را میرساند به مسجد و هم هوا را عوض میکرد.
انگار مسافران کاروانسرا یا مدرسه دلشان پَر میکشید تا نمازشان را در این مسجد اقامه کنند و بروند پی زندگیشان. البته این مسجد تکوتنها هم نبود. گفته میشود در کل ۴ مسجد اطراف میدان وجود داشت که شوربختانه یکی از آنها انگار آب شده رفته زیر زمین و ۳ تای دیگر هنوز که هنوز است راه ارتباطی مردم است تا دور سرش بگردند.
کف ایوان مسجد سنگی است و کتیبه سنگی بر سردر چوبیاش به جملهای مزین شده که حتما به شاه عباس اشاره میکند:«شکر که از دولت شاه عباس، آنکه جهان گشت ز عدلش بهشت، گنجعلی خان شده در سبع والف بانی این مسجد طاعت سرشت.» محراب مسجد هم با لوح مرمر و نقش گلدانی و عشوهگریاش تا کجاها که نمیرود.
اما این مسجد دیگر صفای قدیمش را ندارد که در آن مردم به جماعت یا فرادا نماز میخواندند و احوالشان جا میآمد. چون دوره بازسازی و مرمت سختی را پشت سر گذاشته که الان فقط میشود به آن نگاه کرد و آهی کشید. یکی از مساجد که دیگر نمازی در آن اقامه نمیشود، از موزه هنرهای تزئینی کرمان شده. سنگاب سفیدرنگی هم دَم ورودی مسجد مجموعه گنجعلی خان وجود داشته که هم لبشان را با آن تَر میکردند و هم دستی به وضو میبردند تا نمازی بخوانند.
میدان
انگار که خواهرخوانده میدان نقش جهان اصفهان باشد، خودش را با ۱۰۱ متر طول و ۵۰ متر عرض هی میخواسته در مرکز شهر و حاشیه بازار، بزرگ و بزرگتر کند تا اینکه مسجد و بازار و کاروانسرا و حمام را در دور و اطراف میهمان خودش کند. شاید هم به همین خاطر باشد که خودش را چسبانده بوده به بازار بزرگ تا به میدان نقش جهان بفهماند دل بزرگی دارد.
منتها با اینکه از لحاظ بزرگی، انگشت کوچیکه میدان نقش جهان هم نیست، اما خودمان هستیم؛ چه کاشیکاریها و حوض و طاقنمای آجری، فضای سبزی میهمانش شدند که تنه میزند به تنه میدان نقش جهان. این میدان از همان میدانیهایی است که میتوان گفت اصول کامل و صریح شهرسازی میدان ایرانی روی آن خوابیده است. عناصری شهری اطرافش هم ایستاده و وارسته از همان شاخصهای شهری هستند که در ۱۰۲۰ (۹۹۰ هجری شمسی) بنا شدند.
بازار
عاشق بازارهای غرفهای و قدیمی و سرپوشی هستم که نمونهاش در سرای من، ایران، کم نیست. از بازار بزرگ مشهد، بازار بزرگ تبریز بگیرید تا همین بازار بزرگ کرمان. بازار گنجعلی خان که فقط و فقط با ۱۸ مغازه از طولانیترینهاست، در سال ۱۰۰۵ هجری قمری (۹۷۵ هجری شمسی) بنا شده تا چرخ مردمش را بچرخاند. بازار زرگری و قیصریه هم در آن تهِته بازار وجود دارد که زرگریاش مرا یاد ضربالمثل دعوای زرگری انداخت و قیصریهاش مرا یاد ضربالمثل به آتش کشیدن قیصریه.
در مورد بازارهای سنتی ایران میتوانید بیشتر بخوانید.
بگذریم. طاقنماها و معماری آجری و شیشهکارهای رنگیاش هم آن اصالت معماری ایرانی را رها نکرده. بازارهای قد و نیمقد در بازار بزرگ کرمان وجود دارد که هر پادشاهی میآمد و دستور ساخت یکی را میداده. این بازار با ۱۶ طاقنما و طول ۹۳ متری و عرض ۵/۷۵ متری خودش را بین چهارسوق یا چهارسو بازار اختیاری جایی داده که بازار اختیاری از چهارمین قسمت بازار بزرگ کرمان است و تا اول بازار وکیل کشیده شده است. چه بزرگ. یعنی اگر بگویم هزار نفر را میشود در آن جایی داد، بیراه نگفتهام.
حمام
«کسی نداده نشان در جهان چنین حمام» را روی کتیبهای با خط خوشنگار نسعتطیق روی سنگ خوشرنگ و روحنواز مرمر سبز حک شده است. نمیدانم چرا رنگ درودیوار حمامش به سفیدی کفِ موجها و آبیش به رنگ دریاست، اما از همان سال ۱۰۲۰ (۹۹۰ هجری شمسی) که سلطان محمد، معمار یزدی ۱۳۰۰ متر مربعش را ساخت، آرامشی هدیه میدهد که مرا یاد حمامهای سنتی میاندازد.
همان حمامهایی که صدای مشتومال دلاکان از آن طرف میپیچید و میرفت تا تن لاغر اندامهایی را بلرزاند که میخواستند برای اولین بار استخوان نداشتهشان را نرم کنند و خودشان را قاطی مردان درشت هیکلی کنند که دلشان ماساژ نه، هوس مشتومالهای سنگینی میکرد. من خودم از همان باریکمردانی هستم که طاقش را ندارم.
چند ستون بزرگ خوشتراش این بالکن یا رواق ایوان حمام را طوری نگهداشته بودند که آب در دل هیچکس تکان نمیخورد، اما حمامهای امروز کجا و حمامهای دیروز کجا. چه بزرگ بودند؛ سروتهش را که هم بیاوری، میشود ۲۶ متر طول و ۳۰ متر عرض و ۱۳۰۰ متر مربع هم زیربنا. یعنی کل رختکن و خزینه و چال حوض و بخش خصوصی و دالان ورودی و سردر و همه و همهاش در حمام بود و باز هم جا اضافه میآورد.
در آن گوشه حمام هم تخته سنگ مرمری تنومندی به درازای آینههای قدی و به روشنایی رنگ کهربایی سرخ در حمام این مجموعه به دیوار چفت شده که نور خورشید را از بیرون به داخل حمام میکشید تا حمامیها زمان از دستشان نرود.
یادتان میآید در مقاله کاخ عالی قاپو از مقرنس گفتیم؟ اینجا هم پیدا میشود که گچکاری و کاشیکاری و تزئینات سنگی در کنارش شیدایمان میکند. تزئینات گچبری سقف و سردر حمام گنجعلی خان خوب نشان میدهد که با تزئینات عالی قاپو دوره صفویان مو نمیزند. البته بخشی از نقاشیهای که از دوران صفوی مانده و مرمتش تمام شده، کاری نداریم. منتها نقشونگارهای دوره قاجار هم هنر دیوانه کردنمان را یاد گرفتهاند که روی نقاشیها و تزئینات صفویان کشیده شدهاند.
نقاشیهایش از خسرو و شیرین تا بهرام گور روی دیوار چنان داستانسرایی میکند که نه به نَقالی و راوی احتیاج است و نه به یک کلام حرف اضافه، فقط چشم دل میخواهد و نگاه نافذ. در گوشهوکنار رختکنهای حمام گنجعلی خان، زیراندازهایی وجود داشتند که از جلوی پایتان ولو شدند تا آن طرف حمام تا آب تنتان را خشکِخشک کند.
حیا را باید آن زمان دید که رختکن یا سربینه نمیگذاشت خودآگاه و ناخودآگاه حریم شخصی کسی را دید بزنید. این رختکن شما را میرساند به یک هشتی کوچک و درگاه که پرندگان دریایی را به تصویر میکشید تا مزاجتان را برای یک آب تَنی آماده کند. هر غرفه برای خودش حوضچه و فوارهای داشت.
حنا و طشت و لنگ و شانه و آینه و سنگِ پا هم جای خودشان را دارند. انگار خود تمیز شدن از بدیهیات بود و بحثهای مختلف را در اولویت قرار میدادند. «گل جام» یا «معلقی» نور خورشید را به داخل حمام میرساند و «گلخن یا تون» گرمای خورشیدی و بخار آب را حفظ میکرد.
همه روزه به غیر از ایام تعطیل باید حمام را دید و آن را سرلوحه حمامهای کثیفمان قرار دهیم که در آن زمان چه تمیز بودند و به خودشان میرسیدند. ۶۰ سالی میشود که کسی در آن تَنی به آب نزده و دیگر صدای آب نمیآید و دل دریاییاش را پُر کردند با موزه مردم شناسی کرمان.
مرمت این حمام را اداره میراث فرهنگی کرمان در سال ۱۳۴۷ برعهده گرفت و در ۲۶ اردیبهشت ۱۳۴۷ به ثبت ملی رسید. حالا گردشگر به گردشگر است که پایشان را میگذارند در سمت راست گرمخانه تا مجسمههای مومی ببینند که دانشکده هنرهای زیبای تهران آنها را در سال ۱۳۵۲ طراحی کرده تا حالوهوای آن روزها را نشان دهد. ولی باز هم حس میکنم مجسمههایش انگار در مقابل چشم گردشگران حیا میکنند و خیلی هم راحت نیستند. ناسلامتی اینجا حمام بوده دیگر. ولی فکر کنم این حمام، دیگر حمام نمیشود.
بازار مسگری
از شرقی-غربی گرفته تا شمالی-جنوبیاش از همین ورودی مجموعه گنجعلی خان تا همان اولای بازار کلاه مالی که جلو بیایید، از همان دوران صفویان دیوار به دیوار ادامه مانده تا به امروز. این بازار که زمانی جا برای سوزن انداختن نداشته، الان موزهای شده که پایتان به محض وارد شدن به آن، حالتان میرود سمت صدای خوشنواز ظروف مسی که مست و هوشیارتان میکند.
آب انبار
گنجعلی خان و پارتیبازی! البته نام آب انبارش را که نمیدانسته چه بگذارد، گفته چه کنم، چه نکنم، اسم پسرش، علیمردان خان را روی آب انبار مجموعهاش گذاشته که ما همین هم نصیبمان نشده. از معماری آب انبار بگویم که خوب است؛ دهلیزی پلهدار با آن مخزن پلان مربعی و مستطیلی شکلش. سال ۱۲۰۹ هجری قمری (۱۱۷۳ هجری شمسی) بنا شد و آب شهر و کاسبان مجموعه از برکتش سیراب میشدند.
این آبانبار درست مقابل کاروانسرای این مجموعه قرار گرفته که آب شهر در آن تلوتلو میخورد. سردر آبانبار گنجعلی خان هم مقرنسکاری و کاشیکاری شده که در نهایت در ۲۶ خرداد ۱۳۴۷ در آثار ملی به ثبت رسیده است.
ضرابخانه
ضرابخانه چهارطاقی با آن گچبریهایش با شکل و شمایل آجر کاذبش در ضلع شمالی میدان میدرخشد. انگار که همه چیز را چپانده باشند در مجموعه گنجعلی خان، ضرابخانه را هم در سالهای ۱۰۰۷ تا ۱۰۲۱ هجری قمری (۹۷۷ تا ۱۰۰۴ هجری شمسی) ساختند به آن اضافه کردند تا صدای ضرب سکههای دوره صفویی شوق زندگی را تزریق کند به مردمان آن زمان.
این ضرابخانه هم از سال ۱۳۷۰ هجری شمسی به ارزشمندترین موزه سکه ایران تبدیل شد. اگر بروید داخش میتوانید صدای ضرب کردن سکهها را تصور کنید. سکههای صفوی جای خودش را دارد، سکههای باستانی زیادی قبل و بعد از صفویه هم در آنجا پیدا میشود که شما را به دورههای اشکانیان و ساسانیان و زندیان و قاجار و پهلوی میبرد عقب.
بهترین زمان بازدید از گنجعلی خان
تابستان از گرما تلف میشوید و زمستان از سرما. اما بهار و عید نوروز است که صفای مجموعه را به همان روزهای اوجش میرساند و حالمان را به آن سالها میبرد.
ساعت کاری مجموعه تاریخی گنجعلی خان
بخشهایی که به موزه تبدیل شده باید ورودیه بدهید و کل زمانی که باید بگذارید که از سیر تا پیاز مجموعه را تماشا کنید، حدود دو ساعت طول میکشد. همه روزه هم به غیر از ایام تعطیل مشتاق و پذیرایی شماست.
مجموعه گنجعلی خان کجاست؟
آدرس متنی: ایران، استان کرمان، شهر کرمان، در نزدیکی میدان شهدا، بین خیابان اصلی امام و خیابان شریعتی، ابتدای بازار کرمان، میدان گنجعلی خان، مجموعه تاریخی گنجعلی خان
مجموعه گنجعلی خان روی گوگل مپ
مسیر دسترسی به گنجعلی خان
همین که دلتان پَر میکشد تا چشمانتان به جاذبه های تاریخی کرمان بیفتد تا مسحورش شود، مجموعه گنجعلی خان را که در نزدیکی میدان شهدا ببینید. این مجموعه بین دو خیابان اصلی امام و خیابان شریعتی واقع شده و در ایستگاه اتوبوس میتوانید سوار اتوبوس و ماشین شوید و خودتان را در خیابان شریعتی ببنید که آنطرفتر مجموعه گنجعلی خان انتظارتان را میکشد.
مجموعه گنجعلی خان از همان پروپیمانهاست
مجموعه گنجعلی خان یکی از جاهای دیدنی کرمان و جاذبه های تاریخی کرمان است که دل میرباید و مستمان میکند. اگر فرصت نکردید به اصفهان بروید و میدان نقش جهان یا همان میدان امام را ببینید، این مجموعه با همه چیزی که دارد، از میدان و مسجد و کاروانسرا و ضرابخانهاش حالتان را جا میآورد. در این مقاله از معماری و نقاشیهای درودیوار مجموعه گفتیم، از جامع و کامل بودنش. اما باز هم خواندن کی بود مانند دیدن. بروید و ببینید.