یونان سرزمینی است که نامش با تاریخ و فرهنگ و اساطیر گره خورده است. این کشور پر رمز و راز، به واسطه داشتن تاریخ و تمدن چند هزار ساله، دارای آیینها و رسم و رسوم گوناگون است. این آیینها و کارناوالها که ریشه در جشنها و ضیافتهای دوران دیونیزوسی دارند، هرسال توسط مردم محلی در نواحی مختلف یونان احیا میشوند.
مجموعه این جشنها که در یونان با نام «آپوکریس» معروفند، در طول دو هفته اجرا میشوند، از ضیافت روز یکشنبه تا دوشنبه پاک که شروع روزهداری به حساب میآید. در واقع دوشنبه پاک روزی است که کارناوالها به پایان میرسند. از این روز که ریشه در اعتقادات مسیحی دارد، مردم با روزه گرفتن بدن خود را پاک نگه میدارند تا بنا به باورشان سفر معنوی روح خود را شروع کنند و به زندگی بهتری برسند.
با خواندن این مطلب، میتوانید با این کارناوالها و آیینها آشنا شوید.
۱. گالاکسیدی؛ میدان جنگ برای آرد!
گالاکسیدی که در جنوب یونان قرار دارد، در روز دوشنبه پاک به یک میدان جنگ تبدیل میشود! شرکتکنندگان با کیسههای آرد، به جنگ آرد یا به گویش محلی (Alevropolemos) میروند. در مورد تاریخ این رسم، نظرات متفاوت است. بعضی میگویند جنگ آرد را دریانوردان از سیسیل آوردهاند و بعضی معتقدند که این مراسم مربوط به هند و دوران بیزانس است.
در روز دوشنبه پاک در ماه فوریه، حوالی ظهر، گروهی از مردم در خیابان «پاپاپترو» کیسههای آرد را به سمت هم پرتاب میکنند و بعد از چند ساعت گالاکسیدی در غباری از ابر سفید فرو می رود! همراه این شلیکهای کیسههای آرد، سازهایی چون طبل و فلوت محلی نیز نواخته میشوند. هر کسی که در این جنگ مهمات برای حمله کم بیاورد، می تواند از نانواییها و مغازههای اطراف تهیه کند.
در سالهای اخیر، شرکتکنندگان نسل جدید با افزودن رنگ به آرد، چشمانداز این جشن را دیدنیتر کردهاند. آنها لباسهای قدیمی خود را میپوشند و سربند و ماسک به صورت میزنند. آتشبازی، رقص و مهمانی در محلهها برقرار میشود.
در پایان نبرد، مردمِ سر تا پا آغشته به آرد، به سمت ساحل میروند و با آب دریا خود را شستوشو میدهند. شما میتوانید از ناحیه پِرا پانتا در سمت جنوبی بندر شاهد این جشن باشید؛ اگر میخواهید از این معرکه جان سالم به در ببرید!
۲. مراسم شب ارواح در آمفیسا
ریشههای این رسم کهن به داستان عاشقانه یک دباغ محلی به نام کنستانتیس و معشوقهاش لِنیو مربوط میشود. در این داستان، معشوقه توسط یک صاعقه از بین میرود و کنستانتیس نمیتواند رنج ناشی از این فقدان را تحمل کند، سرانجام جان خودش را نیز میگیرد.
طبق افسانه، خودکشی کنستانتیس باعث شد روح عذاب دیدهاش از آن زمان در منطقه هارمِنا که از نواحی زبیای آمفیسا است، سرگردان شود. آمفیسا در شمال غربی آتن واقع شده و روزگاری به رونق دباغی شهرت داشت.
مراسم به این شکل است که روح کنستانتیس و دیگران در سه روز پایان کارناوال احیا میشوند. بیداری و ندای کنستانتیس، نمایشی است که شب جمعه در هارمنا به روی صحنه میرود و شب بعد، مراسم شب ارواح با حضور بیش از ۳۵۰۰ شرکتکننده که لباسهایی عجیب و غریب پوشیدهاند، در مرکز شهر برگزار میشود.
این کارناوال در روز یکشنبه به اوج خود میرسد. در این روز افراد در نبرد ارواح شرکت میکنند! در این مراسم، شمایلهای انسانی بلند قامت و بزرگ، در حالیکه لباسهایی به شکل جانوران دارند، به جنگ هم میروند. این آیین عناصر فرهنگی باستانی زیادی در خود دارد و گاهی ممکن است وحشتناک هم باشد! برای کم کردن این ترس، برگزارکنندگان با محصولات محلی خود از جمله زیتون، انواع خورشت و سوپ از تماشاگران پذیرایی میکنند.
۳. عروسی والش در کارناوال ثیوا
رسم ازدواج والشی، که نماد باروی انسان و زمین است، یک آیین باستانی دیونیزوسی را با سنت مردم والش تلفیق میکند. در قرن نوزدهم آنان از ناحیه آسپروپوتاموس به ثیوا که در غرب یونان و ۵۰ کیلومتری شمال غربی آتن قرار دارد و به ثبس (Thebes) هم مشهور است، مهاجرت کردند.
در کارناوال ثیوا حدود هفت گروه که حداقل سی نفر هستند و همه لباسهای سنتی ولاشی و کلاه چوپانی پوشیدهاند، دور هم جمع میشوند. آنها پرچمی دارند با طرحی از صلیبی که به شاخه درختی پیچیده و سه سیب دارد. این پرچم نماد باروری است. روز یکشنبه این گروهها در صفهای منظمی از خانههای رهبران خود، شروع به راهپیمایی میکنند. آنها از خانههای شهر میگذرند و مردم به گروههایشان میپیوندند. همانطور که با صدای موسیقی در طول مسیر پایکوبی میکنند، دور میدان اصلی شهر گرد هم میآیند. در همان حال، در فروشگاهها و مغازههای شهر از مردم و بازدیدکنندگان استقبال میشود.
صبح روز دوشنبه، هر گروه با روشن کردن آتش خود در میدان مرکزی، جشن را با سرو نوشیدنی و اجرای رقصهای سنتی دوباره شروع میکند. در این حین «پروپیرا» یا همان کیک عروس نیز پخته میشود. دو گروه همراه عروس و داماد وارد کلیسا میشوند و راجع به مهریه و نامزدی این ازدواج تصمیمگیری میکنند. در اینجا بحث و سر و صدای زیادی عمدتا به صورت طنز، راجع به جهیزیه عروس ایجاد میشود. همه این ماجراها به زبان ولاشی بیان میشوند و پر از عناصر فرهنگی و اساطیری در مورد باروری و ازدواج هستند.
۴. شهر کوزانی و رسم روشن کردن آتش
در آخرین یکشنبه کارناوال، در شهر کوزانی واقع در مقدونیه غربی، پاتیلهای فلزی را درچهارراههای شهر قرار میدهند و در آن آتش روشن میکنند. رسم «فانوس» که دارای عناصر دیونیزوسی است و قدمت آن به زمان حکومت عثمانیها بر میگردد، شهر و اطرافش را نورانی میکند. این تنها آیینی بود که مردم کوزانی، تحت حکومت ترکها، مجاز به اجرای آن بودند. فلسفهاش مربوط است به مبارزان آزادی که در کوههای یونان میجنگیدند و از این طریق با خانوادههایشان ارتباط میگرفتند.
این سنت نسل به نسل زنده ماند و امروزه در ۱۴ ناحیه، آتشهایی توسط گروهها روشن میشود و گاه این آتشافروزی شکل مسابقه به خود میگیرد. هر گروه که بزرگترین و باشکوهترین آتش را برپا کند، برنده است. همه از جوان و پیر، محلی یا توریست درگیر این مراسم میشوند و آوازهایی را با هم میخوانند که در طی قرنها زنده ماندهاند. همراه این ترانهها، سازهای بادی نیز نواخته میشوند. پس از پایان جشن، خاکستر آتش های بزرگ، در مزارع اطراف به نشانه باروری و شروع فصل کشت وکار پخش میشوند.
۵. روایت نقابها در نائوسا
اهالی این شهر شمالی، جشن «بیولز» خود را از دیگر کارناوالهای کشور متمایز میدانند. روایت آنها از جشن که عناصر دوران باستانی یونان را در خود دارد، از دوران حکومت عثمانیها شکل گرفت و به عصر حاضر رسید. میتوان گفت این یک رسم تقریبا مختص مردان شهر است.
از صبح روز یکشنبه در خانههای مردم آغاز میشود و چند ساعت بعد در میدان مرکزی شهر به پایان میرسد. شرکتکنندگان این جشن، مردانی با قومیت یِنیتساری (گروهی از نظامیان عثمانی که در واقع جوانان مسیحی بودند که به اسلام گرویدند) و بیولز هستند.
ینیتساریها چیزی میپوشند به نام فوستانِلا، دامنی کوتاه همراه سر بند و آویزهایی که سکه و زنجیر دارد. بیولزها هم لباس زنانه رنگارنگی میپوشند که نماد بهار و تولد دوباره طبیعت است.
چهره این مردان پشت ماسکهای سفیدی که از موم یا گچ ساخته شده، پنهان است. زورنا (سازی طویل که صدایی شبیه کلارینت دارد) نواخته میشود و گروهها تا تالار مرکزی شهر راهپیمایی میکنند. در آنجا نمایندگان ینیتساری و بیولز از شهردار اجازه شروع مراسم را میگیرند و بعد رقص و پایکوبی شروع میشود.
۶. آیین خاکستر به خاکستر در ندوسا
در شهر ندوسا واقع در جنوب پلوپونز، یک رسم قدیمی برای احترام گذاشتن به کشاورزی و حاصلخیزی زمین برگزار میشود. گرچه جشنهای مربوط به کشاورزی در شمال یونان نیز رواج دارد اما آیینی که در ندوسا اجرا می شود جامعتر است و از سه عنصر اساسی تشکیل میشود: کاشتن و شخم زدن، ازدواج و تولید مثل، مرگ و رستاخیز.
مردم محلی هنگام اجرای این جشن شور و شوق زیادی دارند و به نماد برابری و تساوی، چهرههای خود را با دوده سیاه رنگ میکنند و طبل ها و فلوت ها را به صدا در میآورند. مراسم با آیینی به نام «آگِرمو» شروع میشود: افراد دور شهر میگردند و از خانه ها غذا جمع میکنند. غذاها بر میز بزرگی در میدان شهر به نشانه صلح، جمعآوری میشوند. سپس بازیگران با لباسهایی از پوست حیوان که با ناقوسها و شاخها تزئیین شدهاند، رقص آیینی خود را با موضوع شخم زدن و کشت زمین اجرا میکنند.
بخش ازدواج و زاد و ولد، جنبه طنز آمیز مراسم را شامل میشود، مثلا نمایشهایی با این موضوعات ارائه میشوند که ارواح شیطانی از زمین و جسم مردم بیرون رفته و زندگی بر مرگ پیروز شده است، طبیعت دوباره بیدار شده و و محصول میدهد. ناظران و تماشاگران هم در پایان جشن چهرههای خود را به دوده آغشته میکنند و از غذاها و محصولات کشاورزی لذت میبرند.
۷. اسکیروس و یک جشن تمام عیار
جشن و شادی دیوانه وار متعلق به جزیر اسکیروس است که در سه روز آخر کارناوال به اوج خود میرسد. در این مراسم «گِری»ها که در واقع مردانی هستند که خود را به شکل چوپانان قدیمی درآوردهاند، کلی سر و صدا به پا میکنند. آنها مانند حیواناتی که به حال خود رها شده باشند، در کوچه پسکوچههای هورا (شهر اصلی جزیره) بالا و پایین میپرند و به هم برخورد میکنند و به نوعی با هم مسابقه میدهند! از هر یک از این افراد چهل زنگوله گاو آویزان است که هنگام جست و خیز سر و صدای بسیار زیادی تولید میکند. غیر از این، ماسکهای عجیب و غریب و لباسهای سنتیای به تن دارند که این مراسم تماشایی میکند.
همراه گروه قبلی «کورِل»ها هم نمایش خود را اجرا میکنند. آن ها مردانی هستند که لباس زنانه میپوشند. البته در سالهای اخیر زنها هم به این نمایش وارد شدهاند. با آرایش و سربندهای با شکوه آواز میخوانند و دستمالهایشان را تکان میدهند.
همراه این نمایشها، رسم طنزآلود دیگری به نام «تراتا» در ظهر روز یکشنبه در جریان است. اجراگران این نمایش در لباس صیادان و ماهیگیران قدیم دور قایق تزئین شده خود میرقصند و حوادث و ماجراهای مهم سال گذشته را درقالب شعری قافیهدار میخوانند. و بالاخره در دوشنبه پاک، همه مردم شهر لباس سنتی خود را میپوشند و در کوچهها به صورت دایرهوار و خستگیناپذیر میرقصند!
۸. سوخوس و آیین ناقوسها
شهر سوخوس در ۵۵ کیلومتری تسالونیکی، رسمی برای پاسداشت کشاورزی و رونق محصولات دارد. در این جشن افراد ماسکهای «کالپاکیا» به صورت میزنند. ماسکهای شگفتانگیزی که در آنها از دُم روباه به عنوان سیبیل استفاده شده و پر از روبانهای زیبا و رنگارنگند. لباسهاس سنتی و منحصر به فرد آنها از پوست گوسفند یا بز تهیه شده و دارای تزئینات گوناگون و ناقوسهای بزرگ است. زنگ ناقوسهایی که به کمر اجراگران آویخته شده بسیار بلند است و توجه همه را به خود جلب میکند.
جشن مشهور سوخوس شامل گروه های ۲۰ نفره از مردم است که با صدای طبل و زورنا (نوعی ساز بادی) کنار همدیگر میرقصند. از تماشاگران هم با نوشیدنیهای مخصوص پذیرایی میشود. با گذر سالها، این رسم به مرور شکل مسیحی به خود گرفته و حاملان ناقوس سمبل نظامیانی شدند که در این منطقه با حکومات عثمانی جنگیدند. این رسم شامل نمایش آیین ازدواج و آتش بازی نیز میشود. پایان کارناوال بعد از ظهر روز دوشنبه پاک برگزار میشود که همه حاملان ناقوس به خیابانها میآیند و با نظم و ترتیب خاصی حرکات آیینی خود را اجرا میکنند.
اگر در روزهای کارناوال نزدیک سوخوس هستید، این مراسم با شکوه را از دست ندهید. میتوانید به جشن مردم محلی بپیوندید از فروشگاهای محلی ناقوس تهیه کنید و آن ها را به صدا در بیاورید!
هیچ کشوری مثل ایران جشن باستانی غیر دینی مانند نوروز و چارشنبه سوری ندارند . خالص و هخامنشی کاملا عاری از آلودگی های دینی و مذهبی . گرچه مدتیست بعضی ظواهر خرافات مانند کتب و آیات مذهبی چهره باستانی این جشن ها را خدشه دار نموده اما قابل بازیابی و تمیزکاری یست!
درست میفرمایید.