خیابان چهارباغ اصفهان یا آن طور که خود اصفهانیها صدایش میکنند «چارباغ» همیشه نقش مهمی در زندگی و سرزندگی این شهر ایفا کرده است. خیابانی که در میان باغهای صفوی احداث شد و تا به امروز سعی کرده اگر هم پیر است، پیر خوشتیپ و امروزی و جوانپسندی باشد.
زمانی در سفرنامههای سیاحان خارجی این خیابان با شانزهلیزه پاریس، پونتهموله و پوپولوی رم، پوجورئال ناپل و هونرآل پالرمو مقایسه میشود، تا جایی که پیتر دلاواله ایتالیایی مینویسد: «هیچکدام به پای چهارباغ اصفهان نمیرسند.»
اما آیا چهارباغ امروز ارزش آن را دارد که بخاطر آن هم که شده به اصفهان سفر کنیم و به تماشا و ثبت آن بنشینیم؟
در این متن قرار است دستتان را به من بدهید تا با هم گشتی در این خیابان محبوب سیاحان خارجی و داخلی و خودِ اهالی شهر در دورههای مختلف بزنیم. بعد هم ببینیم این خیابان امروز برای ما چه چیزهایی در چنته دارد.
لوکیشن چهارباغ روی گوگل مپ
آخرین سینما جایی است که چهارباغ تمام شده و میدان انقلاب (مجسمه) پیوند میان این خیابان و سیوسهپل است. دور میدان سمت شرق سینما «ساحل» جای دارد که این روزها شکل و شمایلی جدیدتر بهم زده. بالاسر این سینما کافهرستورانی است که فیلم هم نمایش میدهد و همانطور که قهوه و چای و غذا میخورید میتوانید فیلمهای روز سینما را در آن تماشا کنید. اما از من میشنوید میزهای لبهی بیرونی را از دست ندهید. آنجا میشود تصویری به یادماندنی از سیوسهپل را با قهوه جرعهجرعه در پازل خاطراتتان بچینید.
چارباغنوشی (کافههای چهارباغ)
حالا و بعد از یک سال و اندی که چهارباغ از خیابان به چهارباغِ پیادهرو تبدیل شده (در خیابان چهارباغ امکان تردد ماشین وجود ندارد و تمام آن به مسیر پیادهرو بدل شده)، کافهنشینی و نوشیدن و تماشا لذت مضاعف پیدا کرده. چه برای آنها که بودن در میانهی میدانشان آرزو است و چه آنها که به کنج خلوتگزیدگی خو کرده باشند چهارباغ گزینههایی دارد.
ونکافههای چهارباغ
کمی بالاتر از مدرسهچهارباغ و بازار هنر، نرسیده به ورودی پارک هشتبهشت چهار پنجتایی ونکافه با شخصیتها و سلیقههای مختلف ایستادهاند. گاهی رایحهی قهوه و دمنوشهایشان توی پیادهرو و مشام روندگان میپیچد. میشود دمی آنجا، زیر درختها و روی نیمکتهای فلزیِ ارج یا نیمکتهای چوبی نشست و با تماشای گفتگوها و صدای پرندهها و تماشای آمد و شد دوچرخهها و اسکیتها دمبهدم جرعهای نوشید. یکی دیگر از این کافهها هم روبهروی سینما فلسطین است.
اگر میخواهید آدمها و چهارباغ را تماشا کنید بدون آنکه خودتان زیاد میانهی میدان و توی چشم باشید، کافهای در بالکن «پاساژ چهارباغ» هست که جای دنج خوبی برای یک تماشای جانانه است.
اما اگر میخواهید جای دنجی، کنجی، خلوتی داشته باشید به دور از همهمه و چشمها و گوشهای عابران، چند تا از کافههای خوب اصفهان در خیابانهای متصل به چهارباغ و کنار دست شما هستند. کافههای «رادیو»، «آقای فنجان» در کوچهی «سینما سپاهان»، کافههای «پاسیو»، «قصه» در کوچهی کازرونی و «کافه دیروز و امروز» در فضای گشادهی جلوی هتلعباسی گزینههای بسایر مناسبی هستند.
اگر هم اهل اینجور کافههای امروزی نیستید و دلتان هوای یک چایی داشمشتی کرده، همان ابتدای چهارباغ از سمتِ سیوسهپل در کوچهی «فروهر» یکی از آن قهوهخانههای سنتی با چای قندپهلو انتظارتان را میکشد.
چارباغِ خوردنی
شاید سرتاسر این خیابان پر از خوراکیهای مختلف باشد، اما من به چندتایی اشاره میکنم که سابقه و طرفدارانی دست و پا کردهاند برای خود.
- اگر بهدنبال بریان (یکی از غذاهای معروف اصفهان) هستید، از چهارباغ که به خیابان طالقانی بپیچید همان ابتدای خیابان یک بنبست هست که بریانی «شاد» آنجاست.
- اگر اهل ساندویچی قدیمیاید، یکی از معروفترینهاش توی پاساژ شکری در میانههای چهارباغ هست.
- اگر بهدنبال رستورانی با فضای سنتی، آینهکاری و شمسههای رنگارنگ توی در و پنجرهها هستید که نورهای رنگی به سروصورتتان بپاشد، رستوران شهرزاد در ابتدای خیابان عباسآباد پذیرای شماست.
یکی از جگرکیهای معروف هم رو به پارک هشتبهشت و پشتِ پاساژ تختجمشید قرار دارد. غذاهای فستفودی و پیتزافروشی هم تا دلتان بخواهد در سرتاسر مسیر هست.
چهارباغ اصفهان جشن بیکران
اینجا مامنی است برای روزها و شبها، خاطرات و دیدارها و گفتوگوها، خواندنها و چرخیدنها و موسیقیها، رازها و سکوت و تنهاییها. چهارباغ یک خیابان هست و نیست، چیزی است فرا تر از آن، محملی است که دوست و آشنا و غریبه، بیخانه و نوجوان و جوان و پیر، عشاق شوریدگان و همه و همه را توی دلش جا داده. گاهبهگاهی صدای ساز و آوازی هم در گوشه و کنارش به گوش میخورد. نوازندههای خیابانی با چشمان بسته و سری سرشار از شور میزنند و مینوازند. چهارباغ بیشتر از یک خیابان؛ جشنی است که پایانی بر آن نیست. چهارباغ جشنی است بیکران.
چه قلم زیبایی داشتید،لذتی که میشود از چهارباغ برد رو چندین برابر کردید،درود