این اثر را یک شرکتکننده برای هزارویک سفر (مسابقه سفرنامهنویسی علیبابا-۱۴۰۱) ارسال کرده و در مجله گردشگری علیبابا منتشر شده است. اولین تصویر من از یزد، برمیگردد به سال ۸۴؛ همان سالی که با پیکانِ سفیدِ آقای حیدری هفت نفری رفتیم بندرعباس! حالا اینکه با چه مشقتّی جا شدیم و چگونه به مقصد رسیدیم، بماند برای نامهای […]
این اثر را یک شرکتکننده برای هزارویک سفر (مسابقه سفرنامهنویسی علیبابا-۱۴۰۱) ارسال کرده و در مجله گردشگری علیبابا منتشر شده است. در شهریور ماه ۱۳۹۷، آنگاه که تابستان بار سنگین آخرین روزهای گرم و بیرمق خود را به دوش میکشید، فرصتی شد تا برای چند روزی مسافر شیراز باشیم. از بچگی شیراز برایم با همه شهرهای ایران […]
این اثر را یک شرکتکننده برای هزارویک سفر (مسابقه سفرنامهنویسی علیبابا-۱۴۰۱) ارسال کرده و در مجله گردشگری علیبابا منتشر شده است. راستشو بخوای، دلم میخواست یه شروع هیجانانگیز داشته باشم؛ مثلا بنویسم خیلی وقت بود منتظر این سفر بودم، کلی هیجان داشتم و برنامههامو تنظیم کرده بودم. از یه هفته قبل چمدونم رو بسته بودم و…؛ ولی […]
این اثر را یک شرکتکننده برای هزارویک سفر (مسابقه سفرنامهنویسی علیبابا-۱۴۰۱) ارسال کرده و در مجله گردشگری علیبابا منتشر شده است. بلندای کوه در یک سمت، پهنای دشت از جاهای دیدنی کرمانشاه در سمت دیگر و آبادیهایی که از کنارشان عبور میکردیم، جویبارهای فصلی که دامنه کوه را خراشیده بودند و به فاصله کمی دل جاده خاکی […]
این اثر را یک شرکتکننده برای هزارویک سفر (مسابقه سفرنامهنویسی علیبابا-۱۴۰۱) ارسال کرده و در مجله گردشگری علیبابا منتشر شده است. تو تختم ولو شدم. ساعت باید ده شب باشه؛ چون آهنگ اخبار شبانگاهی شبکه سه به گوشم میرسه! موبایلم میلرزه. پیام از مائده هست. نوشته: «رفی نتایج کنکور اومد!» همینطور که صدای تپشهای قلبم رو میشنوم، […]
این اثر را یک شرکتکننده برای هزارویک سفر (مسابقه سفرنامهنویسی علیبابا-۱۴۰۱) ارسال کرده و در مجله گردشگری علیبابا منتشر شده است. دو، سه سالی بود که به فکر یه سفر خارجی بودم، ولی با شیوع ویروس کرونا امکانش نبود. قبل از نوروز امسال فکر سفر پررنگتر شد و با کلی تحقیق تصمیم گرفتم یه برنامه […]
این اثر را اسماعیل سعیدیمنش برای هزارویک سفر (مسابقه سفرنامهنویسی علیبابا-۱۴۰۱) ارسال کرده و در مجله گردشگری علیبابا منتشر شده است. اواسط شهریور بار سفر بستیم و به جاده زدیم. مقصدمان حاشیه خلیجفارس و دریای عمان، استانهای بوشهر و هرمزگان بود و مسیرمان از مرکز ایران، از شهرهای شیراز و اصفهان، شاید در آن گرمای […]
فقدان نیروی انسانی، به خصوص نیروی متخصص، در سالهای گذشته یکی از چالشهای مهم کسبوکارها بوده است. در اکوسیستم استارتاپی، این چالش با توجه به مهاجرت گسترده نیروی کار جوان، بیشتر خود را نشان داده است.
این اثر را یک شرکتکننده برای هزارویک سفر (مسابقه سفرنامهنویسی علیبابا-۱۴۰۱) ارسال کرده و در مجله گردشگری علیبابا منتشر شده است. پیکان سفید پیچوخمهای جاده رو زیر نور ماه بالا و پایین میرفت. شیشه کمک راننده کمی باز بود و باد خنک به صورتم که عقب ماشین بغل مامان خودم رو جا کرده بودم، میخورد. […]
این اثر را یک شرکتکننده برای هزارویک سفر (مسابقه سفرنامهنویسی علیبابا-۱۴۰۱) ارسال کرده و در مجله گردشگری علیبابا منتشر شده است. «بریم دماوند.» گفتم: «داری میپرسی یا داری خبر میدی؟» «خبر میدم. صبح زود راه میافتیم سمت دماوند.» همین گفتگوی کوتاه من و مژگان در میدان فردوسی کافی بود که دل بدهیم به دیدار دماوند […]
این اثر را یک شرکتکننده برای هزارویک سفر (مسابقه سفرنامهنویسی علیبابا-۱۴۰۱) ارسال کرده و در مجله گردشگری علیبابا منتشر شده است. از صدای داد و فریادهایشان سرسام گرفته بودم. جیغ کوتاهی زدم: «بس کنید دیگه. امیر تو خجالت نمی کشی؟ برای چی ماهان رو آنقدر اذیت می کنی؟ از قد و هیکلت شرم نمیکنی، از […]
این اثر را یک شرکتکننده برای هزارویک سفر (مسابقه سفرنامهنویسی علیبابا-۱۴۰۱) ارسال کرده و در مجله گردشگری علیبابا منتشر شده است. فصل اول: برنامه سفر حدود اوایل اسفند ۹۹ بود که قرار بود برای ساخت ویدیو کلیپ موزیک انوشا راهی جنوب شیم. کجاش معلوم نبود! مام که مثل همیشه ریلکس رفتیم بلیط قطار بگیریم که بریم […]
این اثر را یک شرکتکننده برای هزارویک سفر (مسابقه سفرنامهنویسی علیبابا-۱۴۰۱) ارسال کرده و در مجله گردشگری علیبابا منتشر شده است. – سبحان ربی الاعلی و بحمده… سر بلند کردنم از سجده آخر نمازِ زیارت، همزمان شد با بلندشدن صدای نقارهزنی در صحن انقلاب! به گنبد طلای صحن انقلاب که روبهرویم بود، خیره شدم و در […]
این اثر را یک شرکتکننده برای هزارویک سفر (مسابقه سفرنامهنویسی علیبابا-۱۴۰۱) ارسال کرده و در مجله گردشگری علیبابا منتشر شده است. یک. اولین بار همهمهها را توی مسجد گوهرشاد پیدا کردم. اولین نماز مغرب این سفر مشهدم بود. خسته راه بودم، ولی هر جور بود خودم را رساندم حرم. این سفر مشهد را زورکی آمده بودم. […]
این اثر را یک شرکتکننده برای هزارویک سفر (مسابقه سفرنامهنویسی علیبابا-۱۴۰۱) ارسال کرده و در مجله گردشگری علیبابا منتشر شده است. زمستان ۱۳۹۸ بود. نخستین نشانههای برآمدن خورشید در افق دیده میشد. از پنجره ماشین که در حال حرکت به سمت فرودگاه امام بود، شهر را تماشا میکردم. برج میلاد را به خاطر دارم که دورتر […]