نقش رستم یکی از جاذبههای تاریخی استان فارس بوده که آرامگاه چهار پادشاه هخامنشی را در خود جای داده است. همچنین، نشانههایی از دوره ساسانیان را هم میتوانید در این منطقه ببینید.
این مجموعه شامل قدیمیترین بناها، آرامگاهها، نقشبرجستهها و کتیبههای ایران باستان است و به همراه سایر نقاط تاریخی اطرافش، منبعی غنی برای درک تاریخ و تمدن ایران در دورههای پیش از میلاد و اوایل دوران میلادی محسوب میشود.
در این مقاله از مجله گردشگری علیبابا سعی کردم شما را با جزییات نقش رستم در شیراز آشنا کنم. مطمئنم چیزی که در واقعیت نقش رستم شیراز به چشم میآید، بسیار فراتر از این مقاله و تصاویری است که اختیار شما قرار میدهم.
آرامگاه های نقش رستم کدامند؟
علت نامگذاری نقش رستم چیست؟
نقش رستم کجاست؟
فاصله تخت جمشید تا نقش رستم چقدر است؟
نقش رستم چیست؟
شاید با شنیدن نام نقش رستم از خودتان بپرسید، اصلا این نقش رستم چیست؟ باید بگوییم نقش رستم یکی محوطه باستانی و تاریخی در کوههای استان فارس است که آثار باستانی مهمی از جمله آرامگاههای پادشاهان هخامنشی و سنگنگارههای دوران ساسانی دارد. در حقیقت یک منبع تاریخ و تمدنی است که در دل کوه قرار گرفته است.
نقش رستم کجاست؟
نقش رستم، یادگاری ارزشمند از دوران هخامنشی و ساسانی، در استان فارس است و فاصله تخت جمشید تا نقش رستم حدودا ۱۰ کیلومتر است. این مجموعه باستانی در نزدیکی نقش رجب واقع شده و با پیمودن ۳ کیلومتر میتوانید به این دو اثر تاریخی دسترسی پیدا کنید.
نقش رستم به بخشهای جنوبی کشور نزدیکتر بوده و از شمال، شمال شرقی و شمال غربی کشور، برای رسیدن به این منطقه باید مسافتی طولانی را طی کنید.
بهترین مسیر دسترسی به نقش رستم
حالا که گفتیم نقش رستم کجاست این را هم بگوییم که فاصله تهران تا نقش رستم حدود ۸۵۰ کیلومتر است. برای رسیدن به نقش رستم از تهران، باید از طریق اتوبان خلیج فارس به سمت جنوب حرکت کنید. این مسیر از استانهای قم و اصفهان عبور میکند و در نهایت به استان فارس میرسد. در طول این مسیر از شهرهای قم، کاشان، نطنز، اصفهان و آباده عبور خواهید کرد.
پس از رسیدن به پاسارگاد، مسیرتان را به سمت سعادت شهر ادامه دهید و از سمت غرب سعادت شهر، در بزرگراه مرودشت-سعادت شهر، تا خروجی روستاهای شول و زنگی آباد حرکت کنید. این خروجی در سمت راست جاده سروئی، شما را به نقش رستم میرساند.
همچنین، میتوانید از مسیرهای زیر به نقش رستم دسترسی پیدا کنید:
* از شهرهای شمالی: از تهران عبور کنید.
* از شهرهای غربی: از اصفهان عبور کنید.
* از شهرهای جنوبی: از شیراز عبور کنید.
* از شهرهای شرق و شمال شرق: از کرمان و یزد عبور کنید.
فاصله تهران تا نقش رستم
فاصله تهران تا مرودشت که نقش رستم در آن قرار دارد، حدود ۸۵۰ کیلومتر است که با ماشین شخصی حدود ۹ تا ۱۰ ساعت زمان میبرد.
نقش رستم روی گوگل مپ
فاصله شیراز تا نقش رستم
فاصله شیراز تا نقش رستم حدود ۷۰ کیلومتر است. اگر از جنوب به این منطقه میروید، از شهر شیراز به سمت شمال و در مسیر کمربندی مرودشت حرکت کنید. سپس، از جنوب بزرگراه مرودشت-سعادت شهر، تا خروجی روستای شول ادامه دهید و به سمت چپ بپیچید تا به نقش رستم برسید.
نقش رجب و تخت جمشید در سوی مخالف خروجی نقش رستم در بزرگراه مرودشت-سعادت شهر قرار گرفتهاند. با توجه به نزدیکی این بناها، میتوانید در یک روز برنامهریزی کنید و از هر سه اثر بازدید کنید.
همان طور که گفتیم فاصله تخت جمشید تا نقش رستم تقریبا ۱۰ کیلومتر است و طی کردن این مسافت با ماشین یا اتوبوس کمتر از یک ساعت زمان میبرد.
دسترسی به نقش رستم شیراز از طریق مینیبوس و تاکسیهای موجود در ترمینال کاراندیش شیراز نیز امکانپذیر است.
آدرس نقش رستم در شیراز
استان فارس، شمال شهرستان مرودشت، روستای زنگی آباد
نقش رستم پارکینگ دارد، بنابراین به راحتی میتوانید با ماشین شخصی از این بناها بازدید کنید.
بهترین زمان بازدید از نقش رستم
بهترین زمان برای بازدید از نقش رستم در شیراز، اوایل پاییز، اواخر زمستان و اوایل بهار است. به دلیل محیط خشک و بیابانی منطقه، در فصل گرم سال، سفر به نقش رستم توصیه نمیشود. همچنین، بارش باران و برف ممکن است عبور از مسیر خاکی پیاده روی را دشوار کند، بنابراین از سفر در روزهای بارانی و برفی خودداری کنید.
ساعت بازدید از نقش رستم
بازدید از آثار باستانی در نیمه اول سال از ساعت ۸:۳۰ تا ۱۹:۳۰ و در نیمه دوم سال از ساعت ۸ تا ۱۷:۳۰ امکانپذیر است.
دلیل نامگذاری نقش رستم
نامگذاری این منطقه به نقش رستم، بر اساس یک افسانه قدیمی است. بر اساس این افسانه، این منطقه محل رویارویی رستم و اسفندیار بوده و رستم، قهرمان افسانهای شاهنامه، در این منطقه اسفندیار را شکست داده است.
کوه نقش رستم، قدمت باستانی دارد و نقشبرجستههای آن تصویر پادشاهان هخامنشی و ساسانی را به نمایش میگذارد. در میان نقشبرجستههای موجود بر صخرههای نقش رستم، تصویر افرادی نیز وجود دارد که هویت آنها معلوم نیست.
در میان این اشخاص، تصویر فردی با هیبت پهلوانی و کلاه نوک تیز دیده میشود. ظاهر این شخص شبیه به هیچکدام از اقوام شناخته شده نیست و در برخی منابع، این تصویر را متعلق به رستم شاهنامه میدانند.
با وجود اینکه هیچ دلیل روشنی مبنی بر درستی این نظریه وجود ندارد، نام این منطقه از دوران قدیم بر اساس این موضع نقش رستم گذاشته شده است.
قدمت و تاریخچه نقش رستم
حسین کوه به راحتی از سکوی تخت جمشید قابل مشاهده است، کوهی که به شکل سه تپه یا صخره بزرگ روی زمین جا خوش کرده است. حسین کوه با نامهای دیگری از جمله کوه حاجی آباد، کوه استخر یا کوه نِفِشت (به معنی کوه نبشتهدار) نیز شاخته میشود. بهخاطر ساختار سه تپهای، این کوه در دوران پیشین با نام «سه گنبدان»شناخته میشد. روی هرکدام از این سه تپه، دژ و باروئی به نامهای استخر، دژ شکسته و دژ اشکنون قرار داشته است.
کتِ زیاس، مورخ یونانی، در بخشی از نوشتههای خود عنوان کرده است «کالبد پادشاهان ایران را به پارس برده، در کوه دو گنبدان بدرون آرامگاه میگذارند.» البته منظور از دو گنبدان همان حسین کوه است که یا در آن زمان فقط دو تا از صخرهها مورد استفاده بوده و یا نام را به اشتباه عنوان کرده است.
در این محوطه، آثار باستانی ارزشمندی مثل سنگتراشیهای مربوط به دوران ساسانیان و آرامگاههای درون کوه یا گوردخمههای متعلق به دوران هخامنشی قرار دارد. در دوران اسلامی حجاریهای روی سنگ را به جمشید و پادشاهان کیانی نسبت دادند، سپس با توجه به اینکه جنگ و پیروزی پهلوانان ایرانی مثل رستم زبانزد خاص و عام بود، نقشونگارهای مورد بحث را به شخصیت رستم پهلوان نسبت دادند و پس آن این اثر باستانی با نام نقش رستم شناخته شد.
نگاره های نقش رستم چه زمانی کشف شد؟
تابهحال به نحوه کشف آثار باستانی فکر کردهاید؟ اینکه با روزها تلاش، صبر و حوصله، یکدفعه شهر یا بنای باستانی بزرگی از زیر خاک سر برمیآورد و همه را شگفتزده میکند. شاید برایتان جالب باشد که بدانید کشف بسیاری از آثار تاریخی مهم و شگفتانگیز ایران مدیون شخصی به نام «ارنست امیل هرتسفلد» است.
او باستانشناس و ایرانشناس آلمانی بود که با کاوِشهای (این کلمه برگفته از فعل کاویدن است.) خود در کشور، آثار تاریخی زیادی را کاوِش و بررسی کرد، تخت رستم شیراز و تخت جمشید نیز جزو یکی از همان موارد است.
نقش رستم برای نخستین بار در سال ۱۳۰۲ هجری خورشیدی توسط این پژوهشگر کشف شد. هرتسفلد پس از بررسی دیوارههای بیرونی سازههای دژگونه دوران ساسانی، بقایایی از برج و باروهایی که برای حفاظت از آن ساخته شده بود، از زیر خاک بیرون کشید. تماشای تصاویر فرایند کاوش در دل زمین، حتما شما را هم شگفتزده میکند.
محوطهای که نقش رستم در آن قرار گرفته است، پس از کاوش اولیه، طی دورههای زمانی مختلف توسط گروههای پژوهشی مورد بررسی قرارگرفت. یکی از این گروههای پژوهشی مهم، موسسه خاورشناسی دانشگاه شیکاگو به مسئولیت «اریک فردریش اشمیت»، باستانشناس آلمانی-آمریکایی بود، این بررسی منجر به کشف تعدادی از سنگنگارههای دوران ساسانی و نسخه پارسی کتیبه شاپور شد.
از دیگر بخشهای مهمی که این گروه در محوطه نقش رستم موفق به کشف آن شد، میتوان به آبانبار چندضلعی با قطر ۷.۲ متری اشاره کرد که با سنگهای همان محل ساخته شده بود.
بخش های مختلف نقش رستم شیراز
بهطورکلی نقش و آثار باستانی که در نقش رستم مشاهده میکنید از دو طریق میتوان بررسی کرد؛ اول بر اساس سلسله تاریخ ساخته شدن هرکدام و دوم با توجه به موقعیت مکان قرارگیری آنها. شرایط برای بازدیدکننده و گردشگری که تخصصی در مسائل باستانشناسی ندارد، فرق میکند و احتمالا ترجیح میدهد از زمان ورود به محوطه تا خروج از آن، به ترتیب درباره هرکدام از آثار باستانی اطلاعات کسب کند.
بخشهای مختلف نقش رستم شامل نقوش حجاری شده و آرامگاه پادشاهان هخامنشی است. آرامگاههای ساختهشده در نقش رستم شیراز به ترتیب متعلق به داریوش بزرگ، خشایارشا، اردشیر یکم و داریوش دوم است که در ادامه درباره هرکدام توضیح خواهم داد.
نقش ایلامی در نقش رستم
نقش عیلامی یا ایلامی، قدیمیترین اثر باستانی در نقش رستم محسوب میشود. این اثر در دوران ایلامی روی سنگ حجاری شده است که در دوران ساسانی، بهرام دوم نقش خود و درباریانش را جایگزین نقوش دوران ایلامی کرد. البته هنوز هم اگر کمی با دقت به تصاویر نگاه کنید، نقش برجسته پیشین را خواهید دید.
نقش ایلامی اثری به شکل مستطیل با ابعاد ۷متر طول و ۲.۵ متر ارتفاع است. تصویر باقیمانده از آن نشاندهنده یک خدا و خدابانو (الهه) ایلامی (دو اورنگنشین) است که روی تختی با نقشونگار مار نشستهاند. البته همانطور که در تصویر میبینید، چیز زیادی از این اثر باقی نمانده است اما شکل مارها و بخشی از پیکرها هنوز قابل تشخیص است.
در سمت راست تصویر، مردی با ریش بلند و ردایی حاشیهدار، به حالت احترام رو به خدایان ایستاده است که بر اساس شواهد، تصویری از پادشاه ایلامی در حال پرستش خداوند است. سمت چپ تصویر هم سر و نیمتنهای با تاج خاص کنگرهدار دیده میشود که با توجه به اینکه ریش ندارد و نسبتا ظریفتر است، احتمال میرود تصویر ملکه ایلامی باشد که در مقابل شاه ایستاده است.
تاریخ حجاری نقش ایلامی بهصورت دقیق مشخص نیست، هرتسفیلد آن را به ۴۰۰۰ سال قبل نسبت میدهد درحالیکه طبق نوشته شاپور شهبازی، احتمال دارد این سنگتراشی در دو دوره صورت گرفته باشد، یکی در دوران اواخر هزاردهه دوم پیش از میلاد که مربوط به دو اورنگنشین و طرح مار وسط تصویر است و بخش دیگر که شامل نقش شاه و ملکه است مربوط به دوران ۷۰۰ ق. م است.
علت حجاری این تصویر در نقش رستم هنوز مشخص نیست اما احتمالا وجود منبع جوی آب و قرار گرفتن در مسیر عبور کاروانها در این موضوع بیتاثیر نبوده است.
نگاره اهورامزدا و اردشیر بابکان
در گوشه شرقی نقش رستم شیراز، روی صخرهای در فاصله دو متری از زمین، یکی از زیباترین و سالمترین نگارههای دوران ساسانی قرار دارد. نام این سنگتراشی زیبا، (گماردن اهورمزدا اردشیر را بهشاهی) است که معمولا با نام نگاره اهورامزدا و اردشیر بابکان شناخته میشود.
اندازه تصویر مستطیلی در ابعاد ۶.۶۵ متر در ۲.۴۰ متر است. سمت چپ نگاره، اردشیر بابکان بهصورت نیمرخ، سوار بر اسب و رو به اهورمزدا قرار گرفته است. اهورامزدا نیز در سمت راست تصویر، سوار بر اسب و رو به اردشیر کندهکاری شده است و دیهیم شهریاری را با دست راست به سمت اردشیر بلند کرده است.
زیر پاهای اسب اردشیر، پیکر بیجان اردوان، آخرین شاه اشکانی است و بهصورت قرینه در سمت دیگر نگاره، پیکر اهریمن زیر پاهای اسب اهورامزدا تراشیده شده است. علاوهبر این پشت سر شاه جوانی به همراه یک مگسپران دیده میشود. روی سینه اسب شاه، کتبیهای به سه زبان یونانی، پهلوی اشکانی و ساسانی حکاکی شده است که معنی کلی متن در راستای عظمت، جلال و شکوه شاه است.
اگر بخواهم درباره جزییات این نگاره با شما صحبت کنم، باید چند ساعتی وقتتان را بگیرم. از تکتک جزییات موجود در نگاره اهورامزدا و اردشیر بابکان، میتوان نکات زیادی از دوران ساسانی، وقایع و اعتقادات آن دوران برداشت کرد. جالب است که تاریخ حکاکی این نگاره مشخص نیست اما با توجه به پیشرفت و تبحری که در هنر سنگتراشی به چشم میآید، زمان حدودی سنگتراشی نگاره اهورامزدا و اردشیر بابکان، سال ۲۳۵ میلادی تخمین زده شده است.
کتیبه شاپور یکم بر کعبه زرتشت
تا دوران پادشاهی ساسانیان، بنای کعبه زرتشت دستنخورده باقی مانده بود. شاپور یکم که دوران پادشاهی پرآوازهای داشت دستور داد تا شرح پیروزیهای وی را روی دیوار برج کعبه زرتشت حکاکی کنند. این کتیبه به تقلید از سه زبانه بودن کتیبههای آرامگاه داریوش بزرگ، به سه زبان یونانی، پهلوی اشکانی و ساسانی حکاکی شد.
کتیبه شاپور یکم جزو مهمترین اسناد تاریخی دوران ساسانی بهشمار میرود و جزییات بسیار زیادی در اختیار باستانشناسان و مورخان قرار داده است.
نگاره پیروزی شاپور بر امپراتوران روم
شاپور یکم، فرزند اردشیر یکی از پاداشاهان بزرگ بود که بهخاطر نبردها و کشورگشاییهایش شهرت زیادی دارد. یکی از نگارههای نقش رستم شیراز، تصویری از شرح پیروزی شاپور بر امپراتوران روم است. جنگ شاپور با روم، نبردی بزرگ بود که طبق شواهد، گمان میرود خود شاپور در این جنگ حضورداشته و امپراتور تسلیم او شده است.
نگاره پیروزی شاپور بر امپراتوران روم در ده متری شرق آرامگاه داریوش بزرگ حجاری شده است و ابعادی به اندازه ۱۱ متر طول و ۵ متر عرض دارد. در این نگاره تمام تصاویر چند برابر اندازههای واقعی به تصویر کشیده شدهاند و همه جزییات به دقت و بر اساس واقعیت کندهکاری شدهاند.
در این نگاره، شاهد شاپور هستیم که تاج پدرش اردشیر را بر سر دارد و بهصورت نیمرخ سوار بر اسب مچ دست مردی بدون ریش با لباسهای رومی را نگه داشته که در سمت دیگر تصویر ایستاده است. در زمان گذشته گرفتن مچ افراد نشاندهنده اسارت آنها بود.
پیشروی اسب شاپور، مردی میانسال با ریش کوتاه مجعد که لباس امپراتوری یونانی بر تن و تاج بر سر دارد، زانو زده و دستان خود را با حالت التماس به سمت شاپور بالا برده است. از شرح دادن ظرافت و جزییات تصویر، لباسها و… خودداری میکنم چون تا نگاره را از نزدیک نبینید به عمق زیبایی و عظمت آن پی نخواهید برد و توضیحات من تلاشی بینتیجه خواهد بود.
در رابطه با هویت این دو شخص بحثهای زیادی بین باستانشناسان و مورخان وجود دارد که در نهایت براساس تطابق چهره این دو نفر با سکههای کندهکاریشده و سایر اسناد تاریخی، به احتمال زیاد شخصی که به زانو درآمده، والرین، امپراتور روم و مردی که به اسارت گرفته شده است فیلیپ عرب است.
با توجه به حضور والرین در نگاره، تاریخ ساخت آن به سال ۲۶۲ میلادی برمیگردد. شاپور خود را شاهنشاه ایرانیان و غیرایرانیان میدانست و با کندهکاری کردن این نگاره در دل نقش رستم در شیراز، پیروزی خود را جاویدان کرده است.
نگاره بهرام دوم و درباریان
سنگنگاره بهرام دوم و درباریان یکی از نگارههای باارزش و زنده دوران ساسانی در نقش رستم شیراز است است که اطلاعات زیادی درباره آن دوران در اختیار همگان قرار داده است. تاریخ ساخت این نگاره، سال ۲۹۰ میلادی تخمین زده شده است. نگاره بهرام دوم و درباریان ۵ متر طول و ۲.۵ متر عرض دارد.
وقتتان را نمیگیرم و سریع سراغ تصویر سنگنگاره میروم. در این نگاره، شاهنشاه بهرام دوم درحالیکه سرش رو به چپ است، در وسط تصویر بهصورت تمامقد دیده میشود. تصویر نیمتنه سه نفر در پشت سر شاه، و نیمتنه پنج نفر جلوی سر او کندهکاری شده است که همگی به جز یک نفر، انگشت سبابه دست راست خود را به نشانه احترام به سمت شاه بلند کردهاند.
در رابطه با هویت پنج نفری که در یک سمت نگاره قرار گرفتهاند حدسهایی وجود دارد که به احتمال زیاد خانواده شاه هستند. اولین نفر، شاهبانو، شاپوردختک و دو نفر بعدی دو شاهزاده جوان هستند. نفر چهارم موبد موبدان ایران کریتر و نفر آخر شاهزاده نرسی، پسر شاپور یکم و عموی بهرام دوم است، وی تنها شخصی است که انگشت خود را به حالت احترام بلند نکرده است.
در رابطه با هویت سه نفری که در سمت دیگر نگاره قرار دارند، اطلاعات دقیقی در دسترس نیست.
سنگ نگاره پیروزی بهرام دوم
درست در قسمت زیرین آرامگاه داریوش بزرگ، دو سنگنگاره وجود دارد که نقش بالایی به احتمال قطعی متعلق به بهرام دوم است، اما تاریخشناسان در رابطه با نقش پایینی مطمئن نیستند. در هر دو نگاره شاهد نبرد پادشاهان و اسبسوارانی هستیم که در حال از بین بردن دشمنان خود هستند.
نگاره بالایی یا همان نگاره بهرام دوم در نبردگاه، تصویری با ۷ متر طول و ۳ متر عرض است که تاریخ ساخت آن را سال ۲۸۵ میلادی تخمین زدهاند. در این تصویر بهرام دوم در سمت چپ تصویر با تاجی که دو بال عقاب از آن گشوده شده است قابل تشخیص است که سوار بر اسب با نیزه به دشمن حمله برده است.
زیر پاهای اسب، جوانی کشته شده است و پشت سر شاه نیز درفشداری درفش میکشد. دشمن سواره نیز در طرف مقابل تصویر درحال مبارزه است و بر اساس نوع پوشش وی مشخص است که فرد مهمی است اما متاسفانه هویت او نامشخص باقی مانده است.
نگاره پایینی، با ابعاد ۶.۷۰ متر طول و ۲.۳۵ متر عرض، به نگاره قبلی متصل شده است و چون به تصاویر نگاره بالا ارتباط دارد، به بهرام نسبت داده شده است. تاریخ ساخت این نگاره مشخص نیست اما بر اساس شواهد آن را سال ۲۸۵ میلادی تخمین زدهاند. در این سنگنگاره، شاهد فرمانروایی جوان و زرهپوش هستیم که سوار بر اسب، با نیزه خود دشمنان را از پای درمیآورد، تاجی بر سر ندارد و روی کلاهش آثاری از کله حیوانات دیده میشود اما بهخاطر تخریب در گذر زمان، بهطورکامل مشخص نیست.
این مشخصههای پوششی در نگاه پایینی، بیشتر مربوط به شاهزادههای ساسانی بود، بنابراین احتمال دارد فرمانروای داخل این نگاره شاهزاده بهرام باشد که با عنوان بهرام سوم به مدت چهار ماه پادشاهی کرد. در طرف دیگر تصویر هم دشمن در حال مبارزه است، اما بهخاطر تخریب تصویر، هویت او مشخص نیست.
نقش نوشته کرتیر در نقش رستم
کرتیر موبد موبدان در دوره بهرام دوم بود که در دوران ساسانی، بر مقام و قدرت او افزوده شد. او در لشگرکشیهای شاپور همراه وی بتخانهها را نابود میکرد و آتشکده میساخت. کرتیر بنیانگذار دین رسمی مزدائی ساسانی شناخته میشود و در نقش رستم شاهد دو اثر باستانی مرتبط با کرتیر خواهید بود.
اولی نقش نوشتهدار کرتیر است که در بخشی از کوه تراشیده شده است. نیمتنهای از کرتیر که سبابه دست راست خود را به نشانه احترام به سوی شاپور دراز کرده است. در پایینتنه کرتیر، کتیبهای با ۴۸ سطر به زبان فارسی میانه کندهکاری شده است که خیلی تخریب شده و اثر زیادی از آن باقی نمانده است.
دومین اثر مرتبط با کرتیر، کتیبهای است که در ۱۹ سطر بر دیوار شرقی کعبه زرتشت حجاری شده و بخشی از شرح حال کرتیر است. ساخت این کتیبه در سال ۲۸۰ میلادی و اوایل دوران پادشاهی بهرام دوم صورت گرفته است.
نگاره آناهیتا و نرسی
سنگنگاره آناهیتا و نرسی که نام دیگر آن (گماردن آناهیتا نرسی را بهشهریاری) است، یکی از نگارههای زیبا و مهم نقش رستم بهشمار میرود. نرسی، فرزند شاپور یکم بود که تاجگذاری او در این نگاره به تصویر کشیده شده است.
در نگاره آناهیتا و نرسی، آناهیتا، ایزدبانوی آبها، درحالیکه تاجی کنگرهدار بر سر دارد و موهای بلندش را بافته است، حلقه شهریاری یا پادشاهی را به نرسی میسپارد. نرسی نیز بهعنوان پادشاه، تاج زیبایی بر سر دارد و با دست چپ در حال دریافت حلقه شهریاری از آناهیتا است.
پشت سر پادشاه هم تصویر فردی که با حالت ادای احترام دست خود را بلند کرده وجود دارد که به احتمال زیاد ولیعهد باشد. علاوه بر این سه نفر، جوانکی بین آناهیتا و پادشاه نیز حجاری شده است که احتمالا تصویری از هرمز دوم است.
نگاره آناهیتا و نرسی ناتمام مانده است و تاریخ ساخت آن به سال ۳۰۰ میلاد برمیگردد.
نگاره نبرد هرمز دوم در نقش رستم
زیر آرامگاه اردشیر یکم در نقش رستم در شیراز، دو نگاره دیده میشود که یکی از آنها با نام نبرد سواری شناخته میشوند. نگاره بالایی منسوب به آذرنرسه و نگاره پایینی به هرمز دوم، پسر نرسه منسوب شده است که فرمانروایی نیکوکار بود.
در این بخش به وصف نگاره پایینی میپردازم که نبرد هرمز دوم نام دارد. این سنگنگاره در ابعاد ۸.۴۰ متر طول و ۴ متر عرض صحنهای از نبرد هرمز دوم را به تصویر کشیده است. در این نگاره، هرمز دوم سوار بر اسب خود، در حال نابود کردن دشمن خود است که در سمت دیگر تصویر نیزه به دست و سوار بر اسب، ایستاده است. نیزه هرمز دوم در شکم دشمن فرو رفته است. پشت سر شاه نیز مردی از بزرگان ساسانی، با درفش خود به چشم میخورد.
چهره شاه در این نگاره از بین رفته است اما به کمک تطابق شواهد با تصویر هرمز دوم که روی سکهها و ظروف آن دوران حک شده بود، چهره شاه شناسایی شده است. سال ساخت نگاره نبرد هرمز دوم را، سال ۳۰۵ میلادی تخمین زدهاند.
نگاره آذرنرسه
همان طور که در بخش قبلی گفتم زیر آرامگاه اردشیر دو نگاره وجود دارد. نگارهای که بالای نبرد هرمز قرار گرفته است مربوط به یک مجلس است. برای ساخت این نگاره، بخشی از سنگنگاره نبرد هرمز دوم خراب شده است، این موضوع نشاندهنده این است که نقش بالایی جدیدتر است.
نگارهای که درباره آن صحبت میکنیم ناقص باقی مانده و مشخص است فرصتی برای اتمام آن نداشتند. با توجه به تمام این شواهد، اشمیت، این نگاره را مربوط به آذرنرسه، پسر هرمز دوم دانسته، زیرا او فقط چند ماه پادشاهی کرد و سرنگون شد. اگر نسبت آذرنرسه، نسبت درستی باشد، ساخت آن مربوط به سال ۳۸ میلادی است.
نگاره نبرد شاپور دوم
درست زیر آرامگاه داریوش بزرگ، تصویری عظیم از یک نبرد کندهکاری شده است که ابعاد آن ۷.۶۰ متر در ۳ متر است. در این سنگنگاره، شاهد شاه تاجدار سوار بر اسبی هستیم که نیزه خود را در گردن دشمن سواره خود فرو کرده است. اسب دشمن از زمین کنده شده و در حال سرنگونی است. در کنار تصویر هم فردی بهعنوان درفشدار ایستاده است.
تاریخ و هویت سوار تاجدار در این نگاره مشخص نیست اما با توجه به شواهد و شکل تاج او، باستانشناسان او را متعلق به دوران شاپور دوم میدانند، بهخاطر همین هم، نام این نگاره نبرد شاپور دوم است.
صفحه تراشیده بینقش
در بخش غربی نگاه تاجگذاری نرسی توسط آناهیتا، بخش از کوه به شکل یک مستطیل با ابعاد ۱۰ متر در ۵ متر تراشیده شده و آماده حجاری بوده است که تا سال ۱۸۲۱ میلادی هیچ نقشی روی آن کندهکاری نشده بود. شکوه و عظمت این صفحه صاف و یکدست و شیوه تراش خاص آن، مختص دستور آمادهسازی توسط پادشاه بزرگی است.
حدس و گمانها بر اساس شواهد نشاندهنده آن است که احتمالا این صفحه در سال ۶۲۵ میلادی به دستور خسرو پرویز تراشیده شده است تا نقشی باشکوه از مراسم تاجگذاری یا پیروزی خود را ماندگار کند اما به دلایلی این طرح تکمیل نشده است. در سال ۱۸۲۱، یکی از مالکان محلی دستور داد تا قباله ملک حاجیآباد را به خط فارسی روی این صفحه بتراشند و با این کار خود صفحه صیقلخورده را از بین برد.
کعبه زرتشت نقش رستم
کعبه زرتشت بنای سنگی چهارگوش است که در محوطه نقش رستم به چشم میخورد. این برج پلهدار که در دوران هخامنشی ساخته شده است قبلا با نام کُرنایخانه یا نقارهخانه شناخته میشد و در دوران ساسانی نیز به نام «بُنخانک» به معنی خانه اصلی یا خانه بنیادی معروف بوده است.
از نام بنا که بگذریم باید سراغ شکلوشمایل آن برویم. برجی که با احتساب پلههای سهگانه خود ارتفاعی نزدیک به ۱۲ تا ۱۴ متر دارد، بنای کعبه زرتشت از سنگ آهنک مرمر سفید ساخته شده که قطعات سنگها به شکل مستطیلهای بزرگ تراشیده شدهاند. سنگهای بنای بنخانک بهصورت نامنظم ردهبندی شدهاند و پلکانی با ۳۰ پله در دیوار شمالی، شما را به در ورودی میرساند.
درب ورودی کعبه دو لنگه در سنگین و بزرگ داشته که جای پاشنههای آن در سنگ کندهکاری شده و هنوز قابل تشخیص است. در سمت شمالی، جنوبی و خاوری برج سه کتیبه به زبانهای پهلوی ساسانی، پلهوی اشکانی و یونانی ثبت شده است که یکی از آنها مهمترین سند تاریخی دوران ساسانی بهشمار میرود. معماری و زیبایی کعبه زرتشت بهگونهای است که هیچ ایراد معماری به آن وارد نیست.
احتمالا این سوال برای شما هم پیش آمده است که کعبه زرتشت چه کاربردی داشته؟ راستش را بخواهید حدس و گمانهای زیادی برای کارکرد آن وجود دارد. برخی از باستانشناسان آن را آرامگاه، برخی دیگر آتشگاه زرتشت و تعدادی هم آن را محلی برای نگهداری اسناد مهم (گنجخانه اسناد) قلمداد کردهاند. شباهت ساختار برج بنخانک به زندان سلیمان در پاسارگاد سرنخی است که ما را در تفسیر مشابه کاربرد این دو بنا راهنمایی میکند.
طبق نظر شاپور شیرازی، کاملترین سناریو این است که این بنا در دوران هخامنشی بهعنوان آرامگاه فرد مهمی ساخته شده و در دوران ساسانی محلی برای نگهداری اسناد مهمی مثل نسخه اصل اوستا بوده است.
آرامگاه داریوش بزرگ در نقش رستم
داریوش بزرگ پس از ۳۶ سال پادشاهی در سن ۶۴ سالگی به مرگ طبیعی درگذشت و در آرامگاه اختصاصی خود جای گرفت. آرامگاه داریوش بزرگ به دستور خودش در دل کوه کندهکاری شد و ساخت آن سالیان سال طول کشید. حالا اینکه چرا آرامگاه در دل سنگ بود ماجرا دارد.
در گذشته سه عنصر آب، آتش و خاک سه آفریده مهم اهورامزدا بودند که تحت هیچ شرایطی نباید آلوده میشدند. طبق عقیده آن دوران، پس از مرگ، اهریمن در کالبد انسان نفوذ میکرد، بنابراین کالبد را نه میشد سوزاند و نه میشد خاک کرد یا در آب انداخت.
برای همین کالبد فرد را به شکل مومیایی در صندوقهای سنگی در آرامگاههای کندهکاریشده در دل کوه قرار میداند تا به این سه عنصر دسترسی نداشته باشند.
توصیف آرامگاه داریوش
حالا به سراغ شکلوشمایل آرامگاه برویم. آرامگاه داریوش، در دل صخرهای به ارتفاع ۶۰ متر به شکل یک صلیب به بلندای ۲۲ متر با بازوان ۹ و ۱۰ متری ساخته شده است. البته توجه داشته باشید که در آن زمان صلیب مفهوم خاصی نداشته است. در شاخه بالایی صلیب شاهد سنگتراشی عظیمی خواهید بود.
در حجاری بخش بالایی آرامگاه، اورنگی بزرگ دیده میشود که ۲۸ نفر از مردم سرزمینهای مختلف آن را به دوش گرفتهاند. در بخش دیگری از تصویر شاه در لباس پارسی روی سکویی سه پله ایستاده است درحالیکه آتشدان شاهی و فروهر به شکل انسانی بالدار در کنار آن کندهکاری شده است.
بخش میانی صلیب یا جبهه مرکزی، کاخی منقوش است که خصوصیات مشابه کاخ تچرای داریوش را دارد. کاخ جبهه مرکزی با چهار ستون به ارتفاع ۵،۶ متر به فواصل ۳.۱۵ متر با سرستونهای کلهگاوی، ابهت آرامگاه را دوچندان کرده است. شاخه پایینی صلیب ناتمام باقی مانده است و برای دشوار شدن فرایند صعود، صیقل خورده است.
درون آرامگاه داریوش بزرگ در نقش رستم
آرامگاه داریوش بزرگ در نقش رستم، سه اتاقک دارد. هر کدام از اتاقکها ۳ گور سنگی دارد که در کنار یکدیگر قرار گرفتهاند. شواهد نشان میدهد که این ۹ گور، متعلق به داریوش و هشت نفر از نزدیکان وی است اما هویت هیچکدام از گورها بهطور قطعی مشخص نیست و اکثرا بر پایه حدس و گمان است.
در اتاقک روبهروی ورودی آرامگاه، یکی از گورها سرپوشی محدبی و ظاهری نسبتا ظریفتر از بقیه دارد که با توجه به تفاوت ظاهری قبر، احتمال میرود این گور متعلق به داریوش باشد.
سنگنوشتههای آرامگاه داریوش
به دستور داریوش، در جبهه بالایی و در بخش ورودی کاخ دو سنگنبشته یا کتیبه به زبانهای فارسی باستان، ایلامی و آکدی (بابلی) ساخته شده است. این سنگنبشتهها نوعی وصیت معنوی با زبانی شاعرانه است که با نشان دادن صلابت و روح بزرگ داریوش یکی از مهمترین آثار تاریخی خاورمیانه بهشمار میرود.
سنگنبشته جبهه بالایی با نام DNa نوعی وصیت عام و بیطرفانه است و سنگنبشته ورودی کاخ که با عنوان DNb شناخته میشود، کتیبهای با ۶۰ سطر است که نوشته آن جنبه شخصی داشته و متاسفانه از DNb چیز زیادی باقی نمانده است.
آرامگاه خشایارشاه در نقش رستم
خشایارشا فرزند داریوش بزرگ بود که در سال ۴۶۵ قبل از میلادی به قتل رسید و کالبد او به آرامگاه وی در نقش رستم شیراز منتقل شد. این آرامگاه به فرمان خشایارشا در ۱۰۰ متری شرق و شمال شرق آرامگاه داریوش ساخته شده است، ساختار صلیبی آرامگاه شباهت زیادی به آرامگاه داریوش دارد.
در جبهه بالایی صلیب، تصاویری از فروهر، ماه و آتش شاهی در آتشدان کندهکاری شده است. در بخش دیگر صلیب، خشایارشاه در حالت نیایش حجاری شده است. برخلاف آرامگاه داریوش بزرگ، در این بنا خبری از کتیبه نیست.
باستانشناسان دلایل مختلفی برای نسبت دادن این آرامگاه به خشایارشا دارند که من به طور ساده و خلاصه این دلایل را شرح میدهم:
- ویژگیهای سنگتراشی آرامگاه از نظر هنری با ویژگیهای آثار هنری دوران خشایارشا مطابقت دارد.
- این آرامگاه در سمت راست آرامگاه داریوش با نقشونگار مشابه ساخته شده است.
- مهمترین دلیل این است که آرامگاه خشایارشا در دل صخره بهصورت عمودی کنده شده است، این موضوع به آن معنی است که زمان زیادی برای تراشیدن آن صرف نشده است، درحالیکه آرامگاه سمت چپ آرامگاه داریوش بزرگ، روی صخرهای با شیب زیاد ساخته شده است. این توضیحات نشاندهنده آن است که کسی که جای بهتری را برای ساخت آرامگاه انتخاب کرده است، زودتر دستبهکار شده است.
فضای داخلی آرامگاه خشایارشاه را دهلیزی به ابعاد ۳ متر در ۶.۶۰ متر تشکیل داده است که نسبت به آرامگاه داریوش بزرگ کوچکتر است. این بنای باستانی فقط یک اتاق دارد که سه گور در آن قرار گرفته است. هنوز مشخص نیست که چه کسانی در کنار خشایارشاه دفن شدهاند و بر اساس حدس و گمان باستانشناسان، احتمال دارد یکی از قبرها متعلق به آمتریس، دختر هوتن باشد.
آرامگاه اردشیر یکم در نقش رستم
اردشیر یکم در ۶۰ سالگی پس از یک دوره پادشاهی درگذشت و در دخمهای که در فاصله ۳۷ متری سمت چپ آرامگاه داریوش بزرگ در نقش رستم دفن شد. ساختار کلی آرامگاه اردشیر یکم مشابه آرامگاه داریوش بزرگ و خشایارشا است، ظاهری صلیبی که روی جبهههای آن سنگتراشی شده است. تصاویر حکاکیشده روی آرامگاه تفاوتهای مختصری با آرامگاه داریوش بزرگ دارد اما این بنا نسبت به بقیه آرامگاهها آسیب زیادی دیده و کهنه شده است.
درون آرامگاه اردشیر یکم هم به تقلید از آرامگاه داریوش بزرگ سه اتاقک دارد اما تفاوت عمده آن با آرامگاه داریوش، ساختار نامنظم و بیدقت آن است که نشاندهنده ساخت آن توسط سنگتراشانی با مهارت کمتر است. درون هر کدام از اتاقکها یک قبر قرار دارد که بر اساس ظاهر آراستهتر یکی از آن، احتمال میرود این قبر متعلق به اردشیر یکم باشد. طبق نوشته مورخان، شهبانو داماسپیا در همان روز فوت اردشیر یکم فوت کرد و ممکن است یکی از قبور متعلق به او باشد.
آرامگاه داریوش دوم در نقش رستم
غربیترین آرامگاه در نقش رستم شیراز به داریوش دوم، جانشین اردشیر یکم نسبت داده شده است. این آرامگاه در ۳۳ متری سمت جنوب غربی آرامگاه اردشیر یکم، در دل کوه کندهکاری شده است. ظاهر صلیبی با طرح سنگتراشی یکسان (تصویر شاهنشاه، آتشدان، فروهر و اورنگ) با سه آرامگاه دیگر، از جمله ویژگیهای آرامگاه داریوش دوم بهشمار میرود.
آرامگاه داریوش دوم درست روبهروی کعبه زرتشت و در فاصله ۴۵ متری آن قرار دارد که البته این موقعیت مکانی کاملا غیرعمدی است و علت خاصی نداشته است.
داخل آرامگاه داریوش دوم نیز مانند آرامگاه اردشیر یکم سنگتراشی نامنظمی دارد و سه اتاقک دارد. هر اتاقک یک قبر دارد که یکی از آنها متعلق به داریوش دوم و احتمالا دیگری متعلق به همسر او، پروشیاتی است. در رابطه به قبر سوم هیچ حدس و گمانی وجود ندارد.
بازدید از آثار باستانی با چشم و ذهن مسلح!
یکی از دوستان من که اتفاقا خودش هم اهل شیراز است تعریف میکرد که در بازدید از نقش رستم، فقط تعدادی کندهکاری در کوه دیده و به نظرش جذابیتی نداشته. تاریخچه و وصف آثار باستانی نقش رستم در کلمات نمیگنجد و باید خودتان با چشم و ذهن مسلح به سراغش بروید.
یعنی چه؟ یعنی از قبل حسابی درباره این جاهای دیدنی شیراز مطالعه کنید و ذهنتان را آماده کنید، بعد به سراغ آثار نقش رستم بروید و با دقت اطلاعات خود را با آنچه میبینید مطابقت دهید. من به این کار میگویم چشم و ذهن مسلح! با این روش، کندهکاریهای کوه معنی دیگری برای شما خواهند داشت و از ارزش آنها باخبر خواهید شد.
حالا که توضیحاتم تکمیل شده، بهتر است چند جملهای هم درباره فضای گردشگری نقش رستم صحبت کنم. متاسفانه راهنمای گردشگری برای نقش رستم وجود ندارد و اکثر گردشگران بدون اطلاعات کافی و بدون راهنما از آن بازدید میکنند. بنابراین شاید بهتر باشد از تورهای گردشگری کمک بگیرید که راهنمای تور در این بازدید توضیحات تکمیلی را در اختیار شما قرار دهد.
پاورقی:
[۱] بخش از آهنگ نجوا از فرهاد مهراد
سپاس از شما
عالی بود